English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 77 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
weathering U فرسایش در اثرهوا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
attrition rate U میزان کاهش توان رزمی نواخت فرسایش سرعت فرسایش
weather proof U محفوظ از اثرهوا هوا نخور
arid erosion U فرسایش مناطق خشک فرسایش مناطق کم اب
depletion U فرسایش
attrition U فرسایش
wear U فرسایش
abrasion U فرسایش
wears U فرسایش
fraying U فرسایش
abrasions U فرسایش
erosion U فرسایش
natural erosion U فرسایش نابهنجار
natural erosion U فرسایش طبیعی
electro erosion U فرسایش الکتریکی
internal erosion U فرسایش داخلی
gully erosion U فرسایش خندقی
spark erossion U فرسایش الکتریکی
erosive U فرسایش دهنده
erosion control U جلوگیری از فرسایش
erodibility U قابلیت فرسایش
erodible U قابل فرسایش
nuclear corrosion U فرسایش هستهای
wind erosion U فرسایش بادی
surface erosion U فرسایش سطحی
weathring test U ازمایش فرسایش
soil erosion U فرسایش خاک
sheet washing U فرسایش رویی
sever erosion U فرسایش نابهنجار
selective erosion U فرسایش انتخابی
sheet washing U فرسایش سطحی
rill erosion U فرسایش شیاری
precession U فرسایش لوله
pot hole U دیگ فرسایش
concrete erosion U فرسایش بتن
bioerosion U فرسایش زیستی
scuff U خراش فرسایش
erosion U فرسایش وسایل
scuffs U خراش فرسایش
scuffing U خراش فرسایش
scuffed U خراش فرسایش
attrition U فرسایش نیروها
accelerated erosion U فرسایش تشدیدی
beach erosion U فرسایش ساحلی
shore erosion U فرسایش ساحلی
attenuation U فرسایش انرژی موج
abrasion of surface U فرسایش سطح فرش
electro erosion process U فرایند فرسایش الکتریکی
electroerosive U فرسایش قوس الکتریکی
elutriation U شستشو با اب فرسایش انتخابی
geologic erosion U فرسایش زمین شناسی
wears U فرسایش خوردگی جنگ افزارها
weatherability U قابلیت عدم فرسایش در هوا
wear U فرسایش خوردگی جنگ افزارها
restraints U نیروی خستگی یا فرسایش بار
rain wash U فرسایش ناشی از ریزش باران
restraint U نیروی خستگی یا فرسایش بار
corrosion U زنگ خوردگی فرسایش شیمیایی
planation U مسطح شدن زمین در اثر فرسایش
fastness of color U عدم تغییر رنگ [در برابر نور، آب و فرسایش]
detritus U ذراتی که در نتیجه عمل فرسایش از زمین جدامیشوند
soliflucation U فرسایش خاک یا زمین به وسیله یخ زدن و اب شدن یخ
bed plate U صفحه فلزی که در کف ابگیرنصب میشود تا از فرسایش جلوگیری کند
anti wear U مواد افزودنی جهت کاهش سایندگی و فرسایش پشم
jetties U سنگ چینی یا تیربندی که در مقابل فرسایش درهنگام لاروبی انجام میشود
jetty U سنگ چینی یا تیربندی که در مقابل فرسایش درهنگام لاروبی انجام میشود
natural erosion U فرسایش طبیعی که گاهی با پدیده خاک زائی در حالت تعادل است
bolstered U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolster U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
reventment U روکش کردن سطح زمین به منظور جلوگیری از فرسایش ناشی از باد و باران
special degration U نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
polygonal soil U زمین چند دامنهای که شیبهای ان در اثر فرسایش یخ یا برف تولید شده باشد
bolsters U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
rill erosion U این نوع فرسایش دراولین بسترفرسایش یافته بصورت جوی دیده میشود
apron U لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
aprons U لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
attenuation factor U ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com