English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
freighter U فرد یا شرکتی که حمل کالا راانجام میدهد
freighters U فرد یا شرکتی که حمل کالا راانجام میدهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
chandler U فردی که تدارکات کشتی راانجام میدهد
third U شرکتی که سرویس میدهد به سیستمی فروخته شده از یک شخص
thirds U شرکتی که سرویس میدهد به سیستمی فروخته شده از یک شخص
controlled company U شرکتی که تحت کنترل شرکتی باشد
free on quay U قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
ex works U یک از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را در محل خود به خریدار تحویل میدهد
ex quay U یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
ex ship U یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد و درکشتی به خریدارتحویل میدهد
free on rail U قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
c.i.f. U یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را به هزینه خود و باپرداخت حق بیمه لازم در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
Be a good chap(fellow)and do it. U جان من اینکار راانجام بد ؟
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
see that he does it U مراقبت کنید که ان کار راانجام دهد
To do something prefunctorily. U برای رفع تکلیف ( از سر باز کردن ) کاری راانجام دادن
cob web theorem U ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
supporting goods U موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
transire U برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department stores U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
barter with someone U با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
shelf life U مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
to barter [to trade by barter] U دادوستد کالا با کالا کردن
say's law U از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
cash on delivery U فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
To do something hurriedly. U تند تند کاری راانجام دادن
freightliner U شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity U درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
throughput capacity U فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
consignee U گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
participatory U شرکتی
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
Freepost U پرداختبهایتمبرنامهتوسط شرکتی
joint U شرکتی مشاع
a company of good standing U شرکتی با اعتبار
logical U حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
to hold a share in a business U در شرکتی سهمی داشتن
clearing house U شرکتی که حسابها راتسویه میکند
clearing houses U شرکتی که چکها را نقد می نماید
Apple Computer Corporation U شرکتی که کامپیوترهایی مانند II Apple
stockist U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
clearing houses U شرکتی که حسابها راتسویه میکند
To lay the foundation of a company. U پایه واساس شرکتی راریختن
office grapevine U سخن چینی [در دفتری یا شرکتی]
corporative U وابسته بشخصیت حقوقی شرکتی
stockists U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
to have a holding in a company U در شرکتی دارائی سهام داشتن
clearing house U شرکتی که چکها را نقد می نماید
recapitalize U ترکیب سرمایه شرکتی راتغییر دادن
developer U شخص یا شرکتی که نرم افزار می نویسد
to shake up [a company] <idiom> U سازمان [شرکتی را ] اساسا تغییر دادن
developers U شخص یا شرکتی که نرم افزار می نویسد
corporator U گروه یا شرکتی که شخصیت حقوقی داشته باشد
associated company U شرکتی که 05درصد سرمایه ان متعلق به دیگری است
factoring agent U فرد یا شرکتی که اسناد تجاری را تنزیل مینماید
privates U متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
private U متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
notify party U فرد یا شرکتی که باید به اواطلاع داده شود
holding company U شرکتی که سایر شرکتها را تحت کنترل دارد
dma U UPC ای که به کنترولی DMA اجازه ارسال داده روی باس در حین دورههای ساعت میدهد وقتی که دستورات داخلی یا NOP را انجام میدهد
to overcapitalize a company U سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه واقعی ان براورد کردن
cybercafe U شرکتی که حاوی چند ترمینال متوسط به اینترنت است
letter-box company U شرکتی [درپناهگاه مالیاتی] که تنها صندوق پستی دارد
proprietary company U شرکتی که سهام ی ن دردسترس عموم گذارده نشده است
mutual fund U شرکتی که بکار خرید سهام شرکتهای دیگر مبادرت کند
mutual funds U شرکتی که بکار خرید سهام شرکتهای دیگر مبادرت کند
graphics U پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد
support U CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
ToolTips U برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
holding company U شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
stationery U شرکتی که حاوی مط الب نوشتنی , کاغذهای مخصوص , پاکت نامه , برچسب و..... باشد
Sun Microsystems U شرکتی که سیستم برنامه نویسی gava را توسعه داد که در صفحات وب گسترده به کار میرود
common carrier U شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
Intel U شرکتی که اولین ریزپردازنده موجود را ساخت . و نیز پردازنده هایی ساختند که در IBMPC و کامپیوترهای سازگار استفاده میشود
supervisory U 1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
offices U اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
over capitalised U براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
office U اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
original equipment manufacturer U شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
open U 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opens U 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opened U 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
serviced U شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
service U شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
close corporation U شرکتی با صاحبان سهام محدود که معمولا" همین صاحبان سهام نیز مدیریت وسایر امور شرکت را بر عهده دارند
mattered U کالا
trafficked U کالا
matter U کالا
traffick U کالا
trafficking U کالا
mattering U کالا
traffics U کالا
stuffs U کالا
traffic U کالا
object of sale U کالا
commodity U کالا
product U کالا
products U کالا
merchandise U کالا
cargoes U کالا
cargo U کالا
stuff U کالا
commodities U کالا
chattel U کالا
produces U کالا
material U کالا
goods U کالا
stuffed U کالا
materials U کالا
produce U کالا
produced U کالا
article U کالا
wares U کالا
matters U کالا
articles U کالا
ware U کالا
good U کالا
mercery U کالا
oem U شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
ISP U شرکتی که حاوی یکی از اتصالات داغی است که اتصالات اینترنت و فروش را ممکن می سازد تا کاربران خصوصی از طریق آن به اینترنت دستیابی داشته باشند
fair U نمایشگاه کالا
commodity U کالا جنس
interchange U مبادله کالا
interchanges U مبادله کالا
interchanging U مبادله کالا
inventory U موجودی کالا
interchanged U مبادله کالا
mock up U مدل کالا
lien on goods U حق حبس کالا
margin utility U حد مطلوبیت کالا
commodities U کالا جنس
hold U انبار کالا
trafficked U مبادله کالا
order for goods U سفارش کالا
inventories U موجودی کالا
trafficking U مبادله کالا
traffics U مبادله کالا
samples U نمونه کالا
bartered U دادوستد کالا
barter U دادوستد کالا
draft U بسته کالا
drafted U بسته کالا
drafts U بسته کالا
exclusion principle U کالا نیستندشد
inventory U صورت کالا
commodity catalogue U کاتالوگ کالا
on receipt of the goods U برسیدن کالا
handling of goods U جابجایی کالا
holds U انبار کالا
depots U انبار کالا
traffic U مبادله کالا
stowage U انبار کالا
fairs U نمایشگاه کالا
fairest U نمایشگاه کالا
sample U نمونه کالا
sampled U نمونه کالا
storeroom U انبار کالا
stock room U انبار کالا
stock requisition U درخواست کالا
fairer U نمایشگاه کالا
depot U انبار کالا
barters U دادوستد کالا
bartering U دادوستد کالا
on receipt of the goods U بوصول کالا
fate of goods U وضعیت کالا
gluts U فراوانی کالا
consignor U فرستنده کالا
commodity flow U جریان کالا
commodity exchange U بورس کالا
glut U فراوانی کالا
commodity market U بازار کالا
copper alloy U همبسته کالا
commodities exchange U بورس کالا
glut U وفور کالا
gluts U وفور کالا
collection of goods U دریافت کالا
showroom U نمایشگاه کالا
commodity broker U واسطه کالا
warehouses U انبار کالا
commodity code U رمز کالا
warehouse U انبار کالا
commodity code U شماره کالا
commodity code U علامت کالا
commodity exchange U مبادله کالا
bill of goods U صورت کالا
acceptance of goods U پذیرفتن کالا
showrooms U نمایشگاه کالا
commodity agreement U موافقتنامه کالا
commodity broker U دلال کالا
consignor U حمل کننده کالا
handling charges U هزینههای جابجایی کالا
to offer U عرضه کردن [ کالا]
delivery order U دستور تحویل کالا
launch U جا انداختن کالا در بازار
consignment note U سند ارسال کالا
launching U جا انداختن کالا در بازار
goods received note U برگه دریافت کالا
objects U کالا اعتراض کردن
identification of supplies U تشخیص هویت کالا
launched U جا انداختن کالا در بازار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com