English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 66 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
head-on <idiom> U فرجام مواجه شدن با
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
appeals U فرجام
appealed U فرجام
appeal U فرجام
conclusions U فرجام
conclusion U فرجام
finalization U فرجام
one who appeals to the supreme court U فرجام خواه
wire to wire U از اغاز تا فرجام
respondent U فرجام خوانده
respondents U فرجام خوانده
end U خاتمه فرجام
ended U خاتمه فرجام
ends U خاتمه فرجام
alpha and omega U اغاز و فرجام
appeal to the supreme court U فرجام خواستن
object of appeal U فرجام خواسته
appellee U فرجام خوانده
object of claim in respect of which U فرجام خواسته
respondent in court of cassation U فرجام خوانده
person aganist whom appeal U فرجام خواه
appellant U فرجام خواه مستانف
accosted U مواجه شدن
run up against U مواجه شدن با
encountering U مواجه شدن با
accost U مواجه شدن
accosting U مواجه شدن
encounters U مواجه شدن
encounters U مواجه شدن با
encountering U مواجه شدن
accosts U مواجه شدن
encounter U مواجه شدن با
encountered U مواجه شدن
encountered U مواجه شدن با
faces U مواجه شدن
encounter U مواجه شدن
opposed U روبرو مواجه
face U مواجه شدن
run up against (something) <idiom> U مواجه شدن با(چیزی)
face U روبروایستادن مواجه شدن
faces U روبروایستادن مواجه شدن
(when the) chips are down <idiom> U بامشکل بزرگی مواجه شدن
meets U مواجه شدن تقاطع کردن
envisaging U مواجه شدن با در نظر داشتن
meet U مواجه شدن تقاطع کردن
noses U بینی مالیدن به مواجه شدن با
nose U بینی مالیدن به مواجه شدن با
envisage U مواجه شدن با در نظر داشتن
envisaged U مواجه شدن با در نظر داشتن
envisages U مواجه شدن با در نظر داشتن
to face a serious problem for the country U مواجه کردن این کشور با مشکلات زیادی
braves U بادلیری ورشادت باامری مواجه شدن اراستن
to raise big problems for the country U مواجه کردن این کشور با مشکلات زیادی
brave U بادلیری ورشادت باامری مواجه شدن اراستن
braved U بادلیری ورشادت باامری مواجه شدن اراستن
braver U بادلیری ورشادت باامری مواجه شدن اراستن
bravest U بادلیری ورشادت باامری مواجه شدن اراستن
braving U بادلیری ورشادت باامری مواجه شدن اراستن
front U مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
fronting U مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
caught between two stools <idiom> U [زمانی که کسی در انتخاب میان ۲ چیز با مشکل مواجه میشود]
melodramas U نمایش توام با موسیقی واوازکه پایانی خوش داشته باشد عشق خوش فرجام
melodrama U نمایش توام با موسیقی واوازکه پایانی خوش داشته باشد عشق خوش فرجام
critical error U خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
head U مواجه شدن سرپرستی شدن به وسیله
breaching U رخنه درمیدان مین رخنه نفوذی مواجه شدن با دشمن درگیری با دشمن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com