Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
crural
U
فخذی مربوط به ساق وران
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
femoral
U
فخذی
craft guild
U
صنف پیشه وران
hip joint
U
مفصل استخوان خاصره وران
olympic lift and cross face
U
گرفتن بازوی چپ حریف از جلو وران پای راست از پشت
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
pertaining
U
مربوط به
curatorial
U
مربوط به
eight bit system
U
مربوط به یک
vespertinal
U
مربوط به شب
affined
U
مربوط
lineal
U
مربوط به خط
correspondents
U
مربوط به
correspondent
U
مربوط به
irrelevant
U
نا مربوط
apposite
U
مربوط
proper
U
مربوط
relevant
U
مربوط
for
U
مربوط به
hydraulic
U
مربوط به اب
as for
U
مربوط به
coordinate
U
مربوط
pertinenet
U
مربوط
cretaceous
U
مربوط به گچ
pertinent
U
مربوط به
pertinent
U
مربوط
condequent
U
مربوط
related
U
مربوط
germane
U
مربوط
caprine
U
مربوط به بز
coherent
U
مربوط
affiliates
U
مربوط ساختن
goidelic
U
مربوط بسلت
haemic
U
مربوط بخون
coherently
U
بطور مربوط
electrically
U
مربوط به الکتریسیته
budgetary
U
مربوط به بودجه
hawaiian
U
مربوط به هاوایی
caloric
U
مربوط به کالری
hominoid
U
مربوط به بشر
horsy
U
مربوط به اسب
hydrographic
U
مربوط به اب نگاری
glyptic
U
مربوط به حکاکی
retired
U
مربوط به بازنشستگی
arbitral
U
مربوط به حکمیت
aeronautical
U
مربوط به فضانوردی
arbitrative
U
مربوط بحکمیت
congressional
U
مربوط به کنگره
glossal
U
مربوط به زبان
affiliating
U
مربوط ساختن
capitular
U
مربوط بفصل
sartorial
U
مربوط به خیاطی
cerebellar
U
مربوط به مخچه
affiliate
U
مربوط ساختن
thematic
U
مربوط بموضوع
meteorological
U
مربوط به هواسنجی
immunologic
U
مربوط به مصونیت
existential
U
مربوط به هستی
astrological
U
مربوط به نجوم
larcenous
U
مربوط به دزدی
analitical
U
مربوط به تجزیه
ammino
U
مربوط به امونیاک
ameboid
U
مربوط به امیب
amebic
U
مربوط به امیب
metabolical
U
مربوط به متابولیزم
atomistic
U
مربوط به اتم
ameban
U
مربوط به امیب
norse
U
مربوط به اسکاندیناوی
ameba
U
مربوط به امیب
c
U
مربوط به کامپیوتر
janitorial
U
مربوط به فراشی
hydropic
U
مربوط به استسقاء
hydrostatic
U
مربوط به فشار اب
thermal
U
مربوط به گرما
calligraphic
U
مربوط به خطاطی
avuncular
U
مربوط بدایی
hypophyseal
U
مربوط به هیپوفیز
anglian
U
مربوط به نژاد
polar
U
مربوط به قط بها
brumal
U
مربوط به زمستان
insurrectional
U
مربوط به شورش
anent
U
در مشارکت با مربوط به
irrelative
U
نا مربوط مطلق
inspectional
U
مربوط به بازرسی
archival
U
مربوط به بایگانی
operatic
U
مربوط به اپرا
bardic
U
مربوط به رامشگری
speculative
U
مربوط به اندیشه
technological
U
مربوط به فناوری
technologically
U
مربوط به فناوری
computational
U
مربوط به یک محاسبه
commisural
U
مربوط به درزوپیوندگاه
geriatric
U
مربوط به پیری
collegial
U
مربوط به دانشکده
centenarian
U
مربوط به قرن
expiratory
U
مربوط به زفیر
centenarians
U
مربوط به قرن
faunae
U
مربوط به جانوران
domiciliary
U
مربوط به خانه
divisional
U
مربوط به تقسیم
acrobatic
U
مربوط به بندبازی
climatic
U
مربوط به اب وهوا
communist
U
مربوط به کمونیسم
futuristic
U
مربوط به اینده
corresponsive
U
مربوط بیکدیگر
vehicular
U
مربوط به خودرو
bear on
U
مربوط بودن
parental
U
مربوط به والدین
dictoral
U
مربوط به دکتری
prospective
U
مربوط به اینده
affiliated
U
مربوط ساختن
basal
U
مربوط به ته یابنیان
anal
U
مربوط به مقعد
filiate
U
مربوط ساختن
gallinaceous
U
مربوط بماکیان
garlicky
U
مربوط به سیر
nuclear
U
مربوط به اتمی
genethliac
U
مربوط به طالع
chromatic
U
مربوط به رنگها
personal
U
مربوط به کسی
arithmeticlal
U
مربوط به حساب
ecumenical
U
مربوط به سرتاسرجهان
britannic
U
مربوط به بریتانیا
verbs
U
مربوط به صدا
verb
U
مربوط به صدا
feminine
U
مربوط به جنس زن
my
U
مربوط بمن
arteriovenous
U
مربوط به رگها
astro
U
مربوط به نجوم
as to
U
عطف به مربوط به
fistulous
U
مربوط به ناسور
churchly
U
مربوط به کلیسا
polar
U
مربوط به قطب
chromic
U
مربوط به کرومیوم
Hellenic
U
مربوط به یونان
womanish
U
مربوط به زن یا زنان
mammary
U
مربوط به پستان
mammary
U
مربوط به پستانداران
four dimensional
U
مربوط به بعدچهارم
contiguous
U
مربوط بهم
occupational
U
مربوط به شغل
residential
U
مربوط به اقامت
outbound
U
مربوط به خارج
typographic
U
مربوط به چاپ
dependent
U
مربوط محتاج
facial
U
مربوط به صورت
vermian
U
مربوط به کرم
concerns
U
مربوط بودن به
versicular
U
مربوط به ایات
connects
U
مربوط کردن
connect
U
مربوط کردن
vespertine
U
مربوط به شب شبانه
baronial
U
مربوط به بارون
military
U
مربوط به نظام
concern
U
مربوط بودن به
villatic
U
مربوط به دهکده
vindicative
U
مربوط به توجیه
valedictory
U
مربوط به خداحافظی
attached
U
مربوط متعلق
familial
U
مربوط به خانواده
senile
U
مربوط به پیری
postal
U
مربوط به پست
thallous
U
مربوط به تالیوم
fossils
U
مربوط بادوارگذشته
fossil
U
مربوط بادوارگذشته
to be
U
مربوط باینده
to be in rapport
U
مربوط بودن
municipal
U
مربوط به شهرداری
to have connexion with
U
مربوط بودن با
to the point
U
مربوط بموضوع
mathematical
U
مربوط به ریاضیات
subsistence
U
مربوط به زیست
racing
U
مربوط بمسابقه
bears
U
مربوط بودن
Americans
U
مربوط بامریکا
nautical
U
مربوط به کشتیرانی
circumstantial
U
مربوط به موقعیت
What's it to you?
<idiom>
U
به تو چه؟
[به تو چه مربوط است؟]
logistical
U
مربوط به لجستیک
mechanical
U
مربوط به ماشین ها
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com