English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 115 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
of the surface U فاهری نمادادن رودادن
on the surface U فاهری نمادادن رودادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
spoils U رودادن
spoiled U رودادن
spoil U رودادن
to keep in countenance U رودادن
spoiling U رودادن
To let someone get too familiar. U به کسی رودادن
volt ampere meter U دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
apparent recession U انحراف سمت فاهری ژیروسکوپ انحراف فاهری محور ژیروسکوپ
apparent U فاهری
self styled U فاهری
surface U فاهری
surfaced U فاهری
surfaces U فاهری
nominal U فاهری
skin deep U فاهری
self-styled U فاهری
superficially U فاهری
outward U فاهری
seeming U فاهری
formfitting U فاهری
outwards U فاهری
apparent power U توان فاهری
apparent resistivity U مقاومت فاهری
apparent velocity U سرعت فاهری
apparent wind U باد فاهری
artificial daylight U فلق فاهری
assentation U رضایت فاهری
bulk gravity U چگالی فاهری
prime facie evidence U قرائن فاهری
pepper corn rent U اجاره فاهری
indicated horsepower U توان فاهری
impedance U مقاومت فاهری
apparent luminosity U درخشندگی فاهری
false parallax U پارالاکس فاهری
externality U احوال فاهری
exteriorize U فاهری دانستن
engineering stress U تنش فاهری
false horizon U افق فاهری
glitz U گیرایی فاهری
apparent motion U حرکت فاهری
apparent magnitude U قدر فاهری
externals U فاهری پدیدار
externalizes U فاهری ساختن
externalised U فاهری ساختن
admittance U هدایت فاهری
external U فاهری پدیدار
superficial U سرسری فاهری
externalize U فاهری ساختن
externalising U فاهری ساختن
externalized U فاهری ساختن
externalises U فاهری ساختن
apparent density U تکاتف فاهری
apparent diameter U قطر فاهری
apparent error U خطای فاهری
apparent horizon U افق فاهری
externalizing U فاهری ساختن
soil morphology U شکل فاهری خاک
masquerade U قیافه فاهری بخوددادن
impedance matrix U ماتریس مقاومت فاهری
inductive impedance U مقاومت فاهری القائی
inductive resistance U مقاومت فاهری القایی
input impedance U مقاومت فاهری اولیه
simulative U دارای شباهت فاهری
reactance U مقاومت فاهری خازنها
pro forma U منباب فاهر فاهری
extern U فاهری واقع در خارج
terrain relief U شکل فاهری زمین
coupling impedance U مقاومت فاهری پیوست
impedance ratio U نسبت مقاومت فاهری
capacitive resistance U مقاومت فاهری خازن
apparent solar year U سال فاهری شمسی
redesign U سر وصورت فاهری دادن به
volt ampere hour meter U کنتور مصرف فاهری
masquerading U قیافه فاهری بخوددادن
masquerades U قیافه فاهری بخوددادن
masqueraded U قیافه فاهری بخوددادن
exterior U فاهری واقع در سطح خارجی
exteriors U فاهری واقع در سطح خارجی
mechanical move U حرکت مکانیکی یا فاهری شطرنج
apparent solar U روز شمسی فاهری روزشمسی
apparent precession U انحراف فاهری محور ژایرو
relief U شکل فاهری و پست و بلندی
inductive impedance U مقاومت فاهری با جزء القائی
indicated airspeed U سرعت فاهری نسبت به هوا
impedance compensator U متعادل کننده مقاومت فاهری
feint U حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
feints U حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
formalization U انطباق با ایین واداب فاهری رسمی سازی
feinting U حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
signalment U تعیین هویت باشرح علائم فاهری شخص
feinted U حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
false parallax U تغییر محل فاهری اشیاء به علت شکست نور
limiting speed U بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین
parallax U اختلاف جهت یا موقعیت فاهری یک جسم از دو زاویه دید مختلف
coriolis force U نیروی اینرسی فاهری که روی یک جسم با سرعت زاویهای داخل یک سیستم دوار در حرکت است
stroboscope U وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب
radio bearing U زاویه بین جهت فاهری ایستگاه ثابت و جهت مرجع
external good order U اصطلاحی در حمل و نقل که دال بر وضعیت فاهری مناسب کالای مورد حمل میباشد
zinky U بشکل روی دارای فاهری شبیه فلز روی
zincy U بشکل روی دارای فاهری شبیه فلز روی
zincky U بشکل روی دارای فاهری شبیه فلز روی
high oblique U عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
choke impedance U امپدانس یا مقاومت فاهری چوک مقاومت پیچک
impedance U مقاومت فاهری الکتریسیته مقاومت سیم امپدانس
editing run U در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
pseudo random U قط عات حافظه RAM پویا , که قادر به تنظیم مجدد هستند و بنابراین فاهری مشابه قطعه , RAM ایستا دارند
pitot static system U سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
smiley U فاهری که با حروف متن ایجاد میشود که به پیام پست الکترونیکی معنای واقعی دهد مثلاگ به معنای خنده و - غیگین است
virtual mass U مجموع جرم واقعی و جرم فاهری
pin money U وجهی که شوهر به همسر خود برای حوایج خصوصی و شخصیش می پردازد و زن با صرف ان باید وضع فاهری خود رامتناسب با موقعیت اجتماعی شوهرش بیاراید
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
ostensible U شریک فاهری در CL کسی را گویند که اسمش در ضمن اسم شرکتی اعلام شود و یا عملا" در اداره ان دخالت کند که در این حالت مشئوولیت او در برابر کسانی که به ایت اعتبار او را شریک پنداشته اند درست مانند شرکاواقعی است هر چند که درواقع سهمی نداشته باشد
apparent altitude U ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com