Perdic | فاصله کانونی دوربین یاعدسی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	focal length U	فاصله کانونی دوربین یاعدسی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	hyperfocal distance U	مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
	focusses U	فاصله کانونی
	focussing U	فاصله کانونی
	focal distance U	فاصله کانونی
	focal length U	فاصله کانونی
	focussed U	فاصله کانونی
	f. distance or length U	فاصله کانونی
	focuses U	فاصله کانونی
	focused U	فاصله کانونی
	focus U	فاصله کانونی
	vergency U	عکس فاصله کانونی
	relative aperture U	نسبت فاصله کانونی
	trifocal U	دارای سه فاصله کانونی ومرکزی
	calibrated focal lenght U	فاصله کانونی تنظیم شده
	tachymeter U	دوربین پیمایش بلندی یا فاصله
	lenticular U	وابسته به جلیدیه یاعدسی چشم
	sniper scope U	دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
	infinity method U	روش موازی کردن دو خط تارموی دوربین تنظیم دوربین در بینهایت
	angle of view U	زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
	cross line U	بعلاوه داخل دوربین خط تار موی دوربین
	synchroscope U	دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
	single space U	در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
	following distance U	فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
	point blank range U	فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
	collimating sight U	دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
	interval U	فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
	focal U	کانونی
	trifocal U	سه کانونی
	focusing U	کانونی
	spaces U	فاصله دادن فاصله داشتن
	space U	فاصله دادن فاصله داشتن
	tunnel vision U	بینایی کانونی
	focal length U	طول کانونی
	major axis U	محور کانونی
	bundling U	کانونی کردن
	focal plane U	افق کانونی
	bundle U	کانونی کردن
	focal epilepsy U	صرع کانونی
	bundles U	کانونی کردن
	focal plane U	صفحه کانونی
	collision parameter U	در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
	alleyways U	منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
	alleys U	منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
	alley U	منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
	aberration U	عدم انطباق کانونی
	bifocal U	دو دید عینک دو کانونی
	relative aperture U	ضریب کانونی عدسی
	focusses U	کانونی شدن کانون
	bifocals U	دو دید عینک دو کانونی
	focussing U	کانونی شدن کانون
	focussed U	کانونی شدن کانون
	focuses U	کانونی شدن کانون
	focused U	کانونی شدن کانون
	focus U	کانونی شدن کانون
	lens distortion U	خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
	center U	کانونی کردن تمرکز یافتن مرکز
	holed U	فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
	hole U	فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
	holing U	فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
	holes U	فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
	close march U	راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
	go no go U	اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
	far seeing U	دوربین
	far sighted U	دوربین
	cameras U	دوربین
	opera glasses U	دوربین
	camera	دوربین
	the penetration of a telescope U	دوربین
	far-sighted U	دوربین
	presbyopic U	دوربین
	night glass U	دوربین شب
	longsighted U	دوربین
	long sighted U	دوربین
	telescope U	دوربین
	telescopes U	دوربین
	binocular U	دوربین
	miniature camera U	دوربین مینیاتوری
	metascope U	دوربین تک چشمی
	theodo;ite U	دوربین مهندسی
	binocular U	دوربین دو چشم
	telescopy U	فن استعمال دوربین
	binocular U	دوربین دوچشمی
	field glass U	دوربین صحرایی
	electron camera U	دوربین الکترونی
	eye piece U	عدسی سر دوربین
	elbow telescope U	دوربین بازویی
	drawtube U	لوله دوربین
	kodak U	دوربین عکاسی
	computing sight U	دوربین محاسب
	reflex sight U	دوربین منشوری
	gun sight U	دوربین توپ
	reticle U	عدسی دوربین
	color camera U	دوربین رنگی
	hypermetrope U	ادم دوربین
	cross hair U	خط داخل دوربین
	television camera tube U	دوربین تلویزیونی
	pickup tube U	دوربین تلویزیونی
	coarse sight U	دوربین یدکی
	camera tube U	دوربین تلویزیونی
	camera nadir U	خط لولای دوربین
	lens U	عدسی دوربین
	spyglass U	دوربین کوچک
	director sight U	دوربین هادی
	sights U	دوربین دیدن
	sight U	دوربین دیدن
	the penetration of a telescope U	قوه دوربین
	surveillance camera U	دوربین نظارت
	security camera U	دوربین نظارت
	closed-circuit camera U	دوربین نظارت
	opticians U	دوربین فروش
	vial U	حباب دوربین
	CCTV camera U	دوربین امنیتی
	observation camera U	دوربین امنیتی
	box cameras U	دوربین قوطی
	camera-shy U	بیزار از دوربین
	box camera U	دوربین قوطی
	CCTV camera U	دوربین نظارت
	security camera U	دوربین امنیتی
	observation camera U	دوربین نظارت
	telescopes U	دوربین نجومی
	telescope U	دوربین نجومی
	closed-circuit camera U	دوربین امنیتی
	optician U	دوربین فروش
	surveillance camera U	دوربین امنیتی
	snooper scope U	دوربین تعقیب و دیدبانی
	spotting scope U	دوربین روی سه پایه
	opera glass U	دوربین مخصوص اپرا
	minicamera U	دوربین خیلی کوچک
	cameras U	دوربین یا جعبه عکاسی
	CCTV camera U	دوربین مدار بسته
	computing gunsight U	دوربین محاسب توپ
	colminator U	دوربین شاخص توپ
	sighting U	دیدن از داخل دوربین
	camera	دوربین یا جعبه عکاسی
	minicam U	دوربین خیلی کوچک
	iris U	دیافراگم [دوربین عکاسی]
	(iris) diaphragm U	دیافراگم [دوربین عکاسی]
	camera axis U	محور دوربین عکاسی
	reticle U	تار موی دوربین
	isocentre U	خط المرکزین دوربین عکاسی
	sightings U	دیدن از داخل دوربین
	line of collimation U	خط تنظیم عدسی دوربین
	riflescope U	دوربین روی تفنگ
	camera nadir U	محورلولایی دوربین عکاسی
	infrared viewer U	دوربین دیدبانی شبانه
	miniature camera U	دوربین تصاویر کوچک
	air survey camera U	دوربین عکسبرداری هوایی
	camera window U	دریچه دیافراگم دوربین
	camera magazine U	کاست فیلم دوربین
	infrared viewer U	دوربین مادون قرمز
	macrometer U	دوربین مسافت سنج
	reticle U	شبکه دوربین نجومی
	tachymeter U	دوربین مسافت یاب
	sight U	دوربین نشانه روی
	tacheometer U	دوربین نقشه برداری
	tachometric sight U	دوربین مسافت یاب
	tachometric sight U	دوربین مسافت سنج
	glass U	ایینه شیشه دوربین
	surveillance camera U	دوربین مدار بسته
	vidicon U	لوله دوربین عکاسی
	closed-circuit camera U	دوربین مدار بسته
	telescopic alidade U	عضاده دوربین دار
	flash bulb U	فلاش دوربین عکاسی
	fixed reticle U	عدسی ثابت دوربین
	dumpy level U	تراز دوربین دار
	security camera U	دوربین مدار بسته
	sights U	دوربین نشانه روی
	observation camera U	دوربین مدار بسته
	drawtube U	دیدگاه میکرسکوپ یا دوربین
	optician U	عینک فروش دوربین ساز
	powering U	درشت نمایی قدرت دوربین
	dynameter U	اسباب سنجش قوه دوربین
	power U	درشت نمایی قدرت دوربین
	opticians U	عینک فروش دوربین ساز
	telescopic alidade U	سمت گیر دوربین دار
	photoheliograph U	دوربین مخصوص عکسبرداری از خورشید
	air cartographic camera U	دوربین عکس برداری هوایی
	powers U	درشت نمایی قدرت دوربین
	tricking U	درجه بندی عدسی دوربین
	eyeglass U	شیشهء دوربین یاذره بین
	tricked U	درجه بندی عدسی دوربین
	trick U	درجه بندی عدسی دوربین
	powered U	درشت نمایی قدرت دوربین
	reticle U	میدان دید داخل دوربین
	cross hair U	تار موی وسط دوربین
	image camera tube U	لامپ تصویر میانی دوربین
	helioscope U	دوربین افتاب بینی خورشیدبین
	camcorder U	دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
	computing gunsight U	دوربین محاسب عناصر تیر
	sighting device U	دوربین دستگاه نشانه روی
	glass U	دستگاه ارتفاع سنج دوربین
	camcorders U	دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
	instrument U	وسیله دوربین یا زاویه یاب
	synchronous sight U	دوربین نافم سیستم پرتاب بمب
	tribrach U	گهواره نصب دوربین نقشه برداری
	field glass U	عدسی درونی دوربین یاذره بین
	sound camera U	دوربین فیلمبرداری مجهزبدستگاه ضبط صوت
	race glass U	دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
	angular velocity bombsight U	دوربین سنجش زاویه رهایی بمب
	snooperscope U	دوربین مخصوص هدف گیری دشمن