English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
approach U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approaches U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
staging area U فاصله بین منطقه اماده کردن اتومبیل و نقطه شروع
Other Matches
ti;me to go U زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
pyramid spot U نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
junctions U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point U نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
terminus a que U نقطه شروع
origins U نقطه شروع
initial point U نقطه شروع
origin U نقطه شروع
initial point U نقطه شروع عملیات
get down to <idiom> U رسیدن به نقطه شروع
trailhead U نقطه شروع مسیر
distance between two points U فاصله دو نقطه [ریاضی] [فیزیک]
offset U مبدا نقطه شروع مسابقه
landing threshold U نقطه شروع عملیات اب خاکی
jumping off place U شروع بکاری نقطه عزیمت
entry U نقطه شروع پرش یا چرخش
offsetting U مبدا نقطه شروع مسابقه
center ice spot U نقطه شروع در مرکز دایره میانی
origins U نقطه شروع سرچشمه دهانه لوله
origin U نقطه شروع سرچشمه دهانه لوله
tee shot U ضربه از نقطه شروع بازی گلف
center face off spot U نقطه شروع در مرکز دایره میانی
hole U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holing U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holes U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
threshold U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
holed U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
firing area U نقطه شروع انفجار مین میدان تیر
threshholds U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
departure end U نقطه شروع کنده شدن هواپیما از زمین
thresholds U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
pull up point U نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
bearing U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point U نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
line of vision U خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism U شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
head spot U نقطهای بین نقطه وسط وکناره شروع بیلیارد
lunitidal interval U فاصله زمانی بین عبور ماه از نقطهای وایجادمد در ان نقطه
absolute address مختصاتی که فاصله یک نقطه از محل تقاطع بردارها را نشان میدهد
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zeros U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
ends U انداختن گوی جک وسایر گویها از نقطه شروع به انطرف چمن
beginning of tape marker U علامتی که نقطه شروع ضبط اطلاعات را بر روی نوارنشان میدهد
end U انداختن گوی جک وسایر گویها از نقطه شروع به انطرف چمن
ended U انداختن گوی جک وسایر گویها از نقطه شروع به انطرف چمن
mark U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
marks U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
load point U نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
azimuth U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
fairway U قسمت چمن کاملا" کوتاه شده بین نقطه شروع و پایان گلف
fairways U قسمت چمن کاملا" کوتاه شده بین نقطه شروع و پایان گلف
recycling U برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
recycles U برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
recycle U برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
flash point U نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing points U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
means ends analysis U نوعی روش استدلال که در یک کوشش برای کاهش تفاوتهااز نقطه شروع تا هدف به عقب و جلو نظر می اندازد
approach end U نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
litter relay point U نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
plan range U در شناسایی از روی عکس هوای فاصله افقی بین نقطه پای عمود هواپیما تا شیئی که روی زمین قرار گرفته است
pointillism U نقاشی نقطه نقطه
point to point network U شبکه نقطه به نقطه
point-to-point connection U اتصال نقطه به نقطه
break up point U نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
lies U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
polkadot U طرح نقطه نقطه خال خال
speckle U نقطه نقطه یا خال خال کردن
punctum U نقطه
speckle U نقطه
punctate U نقطه نقطه
punctation U نقطه
dotting U نقطه
spots U نقطه
dot U نقطه
dotty U نقطه نقطه
two dots one dash line U خط دو نقطه یک خط
ice melting point U نقطه یخ
pricked U نقطه
ice point U نقطه یخ
full stop U نقطه
jotted U نقطه
jots U نقطه
jot U نقطه
punctulate U نقطه نقطه
stpular U نقطه نقطه
spotter U نقطه نقطه
spot U نقطه
tittle U نقطه
point U نقطه
neel point U نقطه نل
ellipsis U سه نقطه [...]
point to point line U خط نقطه به نقطه
prick U نقطه
periods U نقطه
point to point U نقطه به نقطه
specks U نقطه
pricking U نقطه
speck U نقطه
period U نقطه
pricks U نقطه
punchation U نقطه
full stops U نقطه
smoke point U نقطه دود
standpoints U نقطه ثابت
joining point U نقطه اتصال
dotted U نقطه دار
hot spots U نقطه داغ
jumping off place U نقطه یا مبداء
phosphor dot U نقطه فسفری
blind spots U نقطه ضعف
hot spot U نقطه داغ
pinto U نقطه نقطه خال خال
pintle center U نقطه لولا
standpoint U نقطه نظر
standpoint U نقطه ثابت
equinox U نقطه اعتدالین
intersection point U نقطه تلاقی
fixes U نقطه کردن
fix U نقطه کردن
standpoints U نقطه نظر
isoelectronic point U نقطه ایزوالکتریک
junction point U نقطه الحاق
crossing U نقطه تقاطع
null point U نقطه صفر
lacuna U نقطه ابهام
lambda point U نقطه لاندایی
landing spot U نقطه فرود
seperation point U نقطه جدایی
semicolon U واوک و نقطه
noontide U بالاترین نقطه
point d'appui U نقطه اتکاء
nodal point U نقطه گرهی
apexes U نقطه اوج
pivot point U نقطه مفصلی
dotted U خط نقطه چین
point of view U نقطه نظر
pivot point U نقطه نشانه
elsewhere U نقطه دیگر
shut down point U نقطه تعطیل
stay U نقطه اتکاء
dots U نقطه چین
points of view U نقطه نظر
plate point U نقطه پلیت
stayed U نقطه اتکاء
injection point U نقطه پاشش
accumulation point U نقطه تجمع
penalty spot U نقطه پنالتی
access point U نقطه فرود
access point U نقطه دسترس
access point U نقطه دستیابی
injection point U نقطه تزریق
percentile point U نقطه صدکی
penalty kick mark U نقطه پنالتی
spot of enforcement U نقطه پنالتی
decimal points U نقطه اعشار
initial point U نقطه اغاز
aiming point U نقطه نشانی
agreed point U نقطه قراردادی
solstitial point U نقطه انقلاب
solidifying point U نقطه انجماد
adjusting point U نقطه تنظیم
apex U نقطه اوج
decimal point U نقطه اعشار
abscissa U طول نقطه
solidification point U نقطه انجماد
ordinate U عرض نقطه
perihelion U نقطه الراس
optimum point U نقطه ایده ال
optimum point U نقطه مطلوب
optic disk U نقطه کور
operating point U نقطه کار
blind spot U نقطه کور
blind spot U نقطه ضعف
blind spots U نقطه کور
outmost U اقصی نقطه
reentry point U نقطه بازگشت
pain spot U نقطه درد
intercept point U نقطه رهگیری
viewpoints U نقطه نظر
softening point U نقطه نرمش
softening point U نقطه نرمی
viewpoint U نقطه نظر
singular point U نقطه تکین
point U نقطه نوک
singular point U نقطه منفرد
intersection point U نقطه تقاطع
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com