English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
staging area U فاصله بین منطقه اماده کردن اتومبیل و نقطه شروع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
approach U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approaches U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
launching area U منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
staging area U منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
set up U اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
paddocks U منطقه پارک کردن اتومبیل واماده کردن ان پیش ازمسابقه
paddock U منطقه پارک کردن اتومبیل واماده کردن ان پیش ازمسابقه
paddocks U منطقه اماده و زین کردن و گردش اسب پیش ازمسابقه
paddock U منطقه اماده و زین کردن و گردش اسب پیش ازمسابقه
ti;me to go U زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
alley U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
pyramid spot U نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
launching area U منطقه شروع حمله
staging area U منطقه شروع عملیات
set position U اماده در نقطه اغاز
sedans U اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
sedan U اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
origin U نقطه شروع
origins U نقطه شروع
initial point U نقطه شروع
terminus a que U نقطه شروع
teeing ground U منطقه شروع هر بخش ازبازی گلف
distance between two points U فاصله دو نقطه [ریاضی] [فیزیک]
initial point U نقطه شروع عملیات
get down to <idiom> U رسیدن به نقطه شروع
trailhead U نقطه شروع مسیر
entry U نقطه شروع پرش یا چرخش
jumping off place U شروع بکاری نقطه عزیمت
landing threshold U نقطه شروع عملیات اب خاکی
offset U مبدا نقطه شروع مسابقه
offsetting U مبدا نقطه شروع مسابقه
seam U نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
seams U نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
center ice spot U نقطه شروع در مرکز دایره میانی
origin U نقطه شروع سرچشمه دهانه لوله
tee shot U ضربه از نقطه شروع بازی گلف
origins U نقطه شروع سرچشمه دهانه لوله
center face off spot U نقطه شروع در مرکز دایره میانی
holing U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
departure end U نقطه شروع کنده شدن هواپیما از زمین
holes U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
threshholds U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshold U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
firing area U نقطه شروع انفجار مین میدان تیر
thresholds U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
hole U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holed U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
lunitidal interval U فاصله زمانی بین عبور ماه از نقطهای وایجادمد در ان نقطه
absolute address مختصاتی که فاصله یک نقطه از محل تقاطع بردارها را نشان میدهد
indents U شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
indenting U شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
indent U شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
head spot U نقطهای بین نقطه وسط وکناره شروع بیلیارد
tee U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teed U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teeing U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tees U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
offset distance U مسافتی که نقطه صفر زمین از مرکز منطقه هدف دورباشد
ends U انداختن گوی جک وسایر گویها از نقطه شروع به انطرف چمن
beginning of tape marker U علامتی که نقطه شروع ضبط اطلاعات را بر روی نوارنشان میدهد
ended U انداختن گوی جک وسایر گویها از نقطه شروع به انطرف چمن
end U انداختن گوی جک وسایر گویها از نقطه شروع به انطرف چمن
ready reserve U ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
wheelbase U فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
wheelbases U فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
pits U منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pit U منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
lie U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
single space U در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
fairway U قسمت چمن کاملا" کوتاه شده بین نقطه شروع و پایان گلف
fairways U قسمت چمن کاملا" کوتاه شده بین نقطه شروع و پایان گلف
recycle U برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
recycles U برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
recycling U برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
sweep U تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
ground readiness U اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
means ends analysis U نوعی روش استدلال که در یک کوشش برای کاهش تفاوتهااز نقطه شروع تا هدف به عقب و جلو نظر می اندازد
approach end U نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
zeroes U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
start off U شروع کردن شروع شدن
plan range U در شناسایی از روی عکس هوای فاصله افقی بین نقطه پای عمود هواپیما تا شیئی که روی زمین قرار گرفته است
load point U نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
junctions U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
ranging U تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
drop zone U منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
reference point U نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
winterize U اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
supercritical U حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
slingshots U مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshot U مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
hot rod U اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
stock car U اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock-cars U اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock-car U اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
damage area U منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens U منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
windscreen U پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
windscreens U پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
automobiles U اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
automobile U اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
following distance U فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
on guard U اماده توپگیری اماده برای توگیری
point blank range U فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
sanctuaries U منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuary U منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
area of military significant fallout U منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
service area U منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
landing area U منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
run up area U منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
airspace reservation U منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
interval U فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
set up U مدت زمان بین سیگنال شروع یک برنامه و شروع آن
polynia U منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
leave area U منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
haven submarine U منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
grid zone U منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
to cut out U بریدن ودراوردن- پیش دستی کردن بر- اماده کردن-انداختن
concentration area U منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
area oriented U بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
skid row <idiom> U منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
supply U اماده کردن
drafts U اماده کردن
make ready U اماده کردن
preparation U اماده کردن
confect U اماده کردن
drafted U اماده کردن
harnessed U اماده کردن
preparing U اماده کردن
supplied U اماده کردن
harnessing U اماده کردن
prepare U اماده کردن
unlimber U اماده کردن
prepares U اماده کردن
harness U اماده کردن
to pickle a rod for U اماده کردن
draft U اماده کردن
supplying U اماده کردن
preparations U اماده کردن
accommodated U اماده کردن
prime U اماده کردن
primes U اماده کردن
provides U اماده کردن
ready U اماده کردن
provide U اماده کردن
belay U اماده کردن
primed U اماده کردن
pre treatment U اماده کردن
readying U اماده کردن
to string up U اماده کردن
readies U اماده کردن
setting up U اماده کردن
sets U اماده کردن
accommodates U اماده کردن
get ready U اماده کردن
readied U اماده کردن
set U اماده کردن
spaces U فاصله دادن فاصله داشتن
space U فاصله دادن فاصله داشتن
outfits U سازو برگ اماده کردن تجهیز کردن
outfit U سازو برگ اماده کردن تجهیز کردن
pull up U توقف کردن [اتومبیل]
parked U اتومبیل راپارک کردن
park U اتومبیل راپارک کردن
parks U اتومبیل راپارک کردن
collision parameter U در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
set up U اماده تیراندازی کردن
trains U اماده کردن اسب
gear U کردن اماده کارکردن
trained U اماده کردن اسب
train U اماده کردن اسب
knock-ups U سردستی اماده کردن
forespeak U قبلا اماده کردن
knock-up U سردستی اماده کردن
geared U کردن اماده کارکردن
knock up U سردستی اماده کردن
fitting out U اماده کردن ناو
do up U اماده استفاده کردن
forearm U قبلا اماده کردن
to fit with U اماده کردن برای
forearms U قبلا اماده کردن
gears U کردن اماده کارکردن
pull up point U نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
bearing U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point U نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
make ready U اماده شدن حاضر کردن
to study up U خود را اماده امتحانات کردن
snow farming U اماده کردن پیست اسکی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com