English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
win U فاتح شدن غلبه یافتن بر
wins U فاتح شدن غلبه یافتن بر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
overcome U غلبه یافتن
overcomes U غلبه یافتن
overcoming U غلبه یافتن
to gain the upper hand U غلبه یافتن
victors U فاتح
victorious U فاتح
winner U فاتح
victor U فاتح
conquerors U فاتح
conqueror U فاتح
winners U فاتح
to gain a victory U فاتح شدن
win a victory U فاتح شدن
theseus U قهرمان یونانی فاتح امازون ها
conquests U غلبه
prepotency U غلبه
domination U غلبه
victory U غلبه
victories U غلبه
conquest U غلبه
dominance U غلبه
antonomasia U غلبه
ascendance U غلبه
ascendancey U غلبه
beats U غلبه
beat U غلبه
overcome U غلبه کردن
overcomes U غلبه کردن
overcoming U غلبه کردن
to bear down U غلبه کردن بر
conquest U غلبه کردن
vanquisher U غلبه کننده
conquests U غلبه کردن
conquers U غلبه کردن
conquering U غلبه کردن
conquer U غلبه کردن
propagated U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagate U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagating U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagates U گشترش یافتن یا نشر یافتن
overpower U فتح و غلبه کردن
overpowered U فتح و غلبه کردن
prepotence U نفوذ بسیار غلبه
prepotency U غلبه تفوق بسیار
to gain a victory over U ففریافتن بر غلبه کردن بر
overpowers U فتح و غلبه کردن
outgun U غلبه بر حریفان با حمله برتر
vanquishable U پیروز شدنی غلبه کردنی
outdistancing U غلبه بر حریفان با برتری بسیار
to eat somebody alive U بر کسی کاملا غلبه شدن
outdistanced U غلبه بر حریفان با برتری بسیار
outdistance U غلبه بر حریفان با برتری بسیار
outdistances U غلبه بر حریفان با برتری بسیار
trial and error <idiom> U یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
wager of battle U نوعی از دادرسی که در زمان ویلیام فاتح در انگلستان مرسوم بود و در ان طرفین دعوی به نبرد می پرداختند وفاتح نبرد دادبرده محاکمه نیزمحسوب می شد
army of occupation U ارتش فاتح ارتش اشغالگر
discovered U یافتن
find U یافتن
finds U یافتن
detects U یافتن
discover U یافتن
discovering U یافتن
detecting U یافتن
detected U یافتن
detect U یافتن
discovers U یافتن
transcends U برتری یافتن
to reach for knowledge U برای یافتن
to pull round U بهبودی یافتن
come round U شفا یافتن
to look oneself again U بهبود یافتن
to grow better U بهبودی یافتن
to get rid of U رهایی یافتن از
to get fame U شهرت یافتن
to get ones hand in U دست یافتن به
to get off U رهایی یافتن از
attain U دست یافتن
attained U دست یافتن
recuperates U بهبودی یافتن
recuperated U بهبودی یافتن
recuperate U بهبودی یافتن
break out U شیوع یافتن
insures U اطمینان یافتن
expands U بسط یافتن
expanding U بسط یافتن
expand U بسط یافتن
attains U دست یافتن
bunchout U برامدگی یافتن
recuperating U بهبودی یافتن
center U تمرکز یافتن
circumfuse U گسترش یافتن
come off U تحقق یافتن
attaining U دست یافتن
come off U وقوع یافتن
to gain in nealth U بهبودی یافتن
transcending U برتری یافتن
escalates U فزونی یافتن
insuring U اطمینان یافتن
wrap up U خاتمه یافتن
wind up U پایان یافتن
convect U انتقال یافتن
waning U کاهش یافتن
dominate U تفوق یافتن
dominated U تفوق یافتن
dominates U تفوق یافتن
ensuring U اطمینان یافتن
ensures U اطمینان یافتن
escalated U فزونی یافتن
escalate U فزونی یافتن
diminish U نقصان یافتن
diminish U تقلیل یافتن
diminishes U نقصان یافتن
diminishes U تقلیل یافتن
ensure U اطمینان یافتن
ensured U اطمینان یافتن
come through U وقوع یافتن
terminate U خاتمه یافتن
dwindles U تدریجاکاهش یافتن
dwindling U تدریجاکاهش یافتن
deploy U گسترش یافتن
to take courage U خرات یافتن
deploying U گسترش یافتن
deploys U گسترش یافتن
to quit oneself of U رهائی یافتن از
transcend U برتری یافتن
dwindled U تدریجاکاهش یافتن
dwindle U تدریجاکاهش یافتن
terminated U خاتمه یافتن
to undergo a change U تغییر یافتن
terminates U خاتمه یافتن
relax U تخفیف یافتن
relaxes U تخفیف یافتن
relaxing U تخفیف یافتن
transcended U برتری یافتن
alters U تغییر یافتن
sublate U تغییرشکل یافتن
outreach U برتری یافتن
overmaster U برتری یافتن بر
overmatch U تفوق یافتن
overspread U بسط یافتن
ends U خاتمه یافتن
penetract U راه یافتن
diverge U انشعاب یافتن
taper off U کاهش یافتن
to a greatness U بزرگی یافتن
to be prolonged U امتداد یافتن
accede U دست یافتن
accede U راه یافتن
acceded U دست یافتن
acceded U راه یافتن
accedes U دست یافتن
accedes U راه یافتن
acceding U دست یافتن
acceding U راه یافتن
diverged U انشعاب یافتن
diverges U انشعاب یافتن
luxuriates U شکوه یافتن
pickup U بهبودی یافتن
luxuriating U شکوه یافتن
tense U تشدید یافتن
to be through U فراغت یافتن
achieve U دست یافتن
achieved U دست یافتن
achieves U دست یافتن
end U خاتمه یافتن
luxuriated U شکوه یافتن
perennate U دوام یافتن
recvperate U بهبودی یافتن
pull round U بهبودی یافتن
protend U امتداد یافتن
recover U بهبودی یافتن
recovering U بهبودی یافتن
recovers U بهبودی یافتن
ended U خاتمه یافتن
luxuriate U شکوه یافتن
achieving U دست یافتن
overpower U استیلا یافتن بر
hold out U بسط یافتن
conquers U پیروزی یافتن بر
centralisation U مرکزیت یافتن
centralization U مرکزیت یافتن
lessen U تقلیل یافتن
to extricate oneself U رهایی یافتن
lessened U تقلیل یافتن
tensing U تشدید یافتن
conquering U پیروزی یافتن بر
get out U رهایی یافتن
conquer U پیروزی یافتن بر
overpowered U استیلا یافتن بر
lessening U تقلیل یافتن
overpowers U استیلا یافتن بر
altering U تغییر یافتن
prefer U ترجیح یافتن
preferring U ترجیح یافتن
prefers U ترجیح یافتن
specialization U تخصص یافتن
tensest U تشدید یافتن
tenses U تشدید یافتن
keep one's head above water U رهایی یافتن
shrinks U کاهش یافتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com