Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
uncommon
U
غیر متداول غیرمعمول
uncommonly
U
غیر متداول غیرمعمول
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unusual
U
غیرمعمول
in fashion
U
متداول
standards
U
متداول
prevalent
U
متداول
usual
U
متداول
enchorial
U
متداول
up to date
U
متداول
up-to-date
U
متداول
standard
U
متداول
ordinary
U
متداول
conventional
U
متداول
demotic
U
متداول
vogue
U
متداول
generals
U
متداول
general
U
متداول
a la mode
U
متداول
received
U
متداول
quite the thing
U
متداول
in vogue
U
متداول
ruling
U
حکمرانی متداول
styling
U
سبک متداول
to grow up
U
متداول شدن
currents
U
معاصر متداول
style
U
سبک متداول
current
U
معاصر متداول
styles
U
سبک متداول
bookish
U
غیر متداول
rulings
U
حکمرانی متداول
epidemical
U
عام متداول
out
U
غیر متداول
out-
U
غیر متداول
outed
U
غیر متداول
out of fashion
U
غیر متداول
tradition
U
روایت متداول
in line
<idiom>
U
با محدودیت متداول
old-fashioned
U
غیر متداول
prevailing
U
عمومی متداول
unwritten law
U
رسم متداول
styled
U
سبک متداول
styles
U
میله متداول شدن
styling
U
میله متداول شدن
mean square deviation
U
میزان انحراف متداول
styled
U
میله متداول شدن
style
U
میله متداول شدن
dressiest
U
متداول لباس دوست
dressier
U
متداول لباس دوست
dressy
U
متداول لباس دوست
grow rife
U
فراوان یا متداول شدن
raunchy
U
پست تر از استاندارد یا میزان متداول
raunchiest
U
پست تر از استاندارد یا میزان متداول
rhumbatron
U
نوع متداول محفظه تشدید
once famous belief
U
عقیدهای که یک وقت متداول بود
raunchier
U
پست تر از استاندارد یا میزان متداول
world wide
U
مشهور جهان متداول درهمه جا
common business oreinted language
U
زبان با گرایش متداول تجاری
microfiches
U
سیستم متداول ضبط و ثبت اطلاعات
microfiche
U
سیستم متداول ضبط و ثبت اطلاعات
propriety
U
قواعد متداول ومرسوم رفتارواداب سخن مراعات اداب نزاکت
verism
U
رجحان اهنگ ها و روایات متداول برروایات و اهنگهای قهرمانی و افسانه امیز
book
U
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
books
U
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
booked
U
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
frequently
U
صفحه وب یا فایل کمک که حاوی سوالات متداول و پاسخ آن درباره یک موضوع مربوطه است
laced window
U
[مجموعه ای از پنجره های عمودی که در قرن هجده میلادی در انگلستان متداول بوده است.]
dual in line package
U
بسته درون برنامهای دوواحدی نوعی پایه متداول که روی ان یک تراشه نصب میشود
led
U
یک واحد نمایش الفبا عددی متداول که هر گاه با ولتاژبه خصوصی تغذیه شود می درخشد دیود ناشر نور
custom of a trade
U
عادت یک تجارت اصول متداول تجارت
structure
U
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structuring
U
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structures
U
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com