English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
misfit U غیر متجانس با محیط
misfits U غیر متجانس با محیط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rezone U محیط چیزی را اصلاح کردن محیط را تغییر دادن
bioecology U رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
homogeneous U متجانس
congruent U متجانس
congeneric U متجانس
homological U متشابه متجانس
strange U غیر متجانس
assonant U مشابه یا متجانس
congener U مشابه متجانس
strangest U غیر متجانس
heterologous U غیر متجانس
inhomogeneous U غیر متجانس
like-minded U دارای فکر متجانس
like minded U دارای فکر متجانس
to tip something [British E] U ته نشین شدن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E] U ذخیره کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E] U رسوب کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
associable U قابل معاشرت متجانس شدنی
homology U همانندی وتجانس ساختمان اعضای مختلف جانور یاگیاه در اثرمنشعب شدن از یک ریشه یامبدا متجانس
environmental test U ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
periphery U محیط
peripheries U محیط
girths U محیط
girth U محیط
entourages U محیط
entourage U محیط
circumferences U محیط
millieu U محیط
milieu U محیط
outward things U محیط
circuity U محیط
milieus U محیط
spheres U محیط
sphere U محیط
perimeters U محیط
perimeter U محیط
milieux U محیط
circumference U محیط
surroundings U محیط
mediums U محیط
environments U محیط
lapped U محیط
outline U محیط
outlined U محیط
outlines U محیط
medium U محیط
outlining U محیط
setting U محیط
settings U محیط
outsides U محیط
ambience U محیط
outside U محیط
ambiance U محیط
lap U محیط
environment U محیط
psychological environment U محیط روانی
ambient temperature U دمای محیط
shelf environment U محیط کم عمق
perimeters U پیرامون محیط
environment U محیط زیست
windowing environment U محیط پنجرهای
acclimatization U سازش با محیط
threptic U محیط زاد
social milieu U محیط اجتماعی
ambient pressure U فشار محیط
polarization of a medium U قطبش محیط
operational environment U محیط عملیاتی
climate for growth U محیط رشد
induced environment U محیط القایی
environmentalists U محیط نگر
in vivo U در محیط طبیعی
in vitro U در محیط مصنوعی
ill neighboured U دارای محیط بد
dispersion medium U محیط پاشندگی
dispersive medium U محیط پخش
environmentalist U محیط نگر
circumambient U محیط دورگردیدن
living environment U محیط زنده
milieu therapy U محیط درمانی
comprehensive U وسیع محیط
environment architecture U معماری محیط
atmospheric environement U محیط جوی
mixed environment U محیط درهم
miseenscene U محیط کلی
contour U محیط مرئی
bonification U به سازی محیط
operational environment U محیط فعالیت
therapeutic millieu U محیط درمانی
bodification U بهسازی محیط
perimeter U پیرامون محیط
perimeter [circumference] of a circle U محیط دایره
medium U محیط کشت
peripheries U محیط حدود
periphery U محیط حدود
circumference U محیط دایره
circumferences U محیط دایره
mediums U محیط کشت
workbench U محیط کاری
workbenches U محیط کاری
milieus U محیط اجتماعی
milieux U محیط اجتماعی
circles U محیط دایره
silhouette U محیط مریی
milieu U محیط اجتماعی
silhouettes U محیط مریی
circled U محیط دایره
circling U محیط دایره
environments U محیط زیست
circle U محیط دایره
bonification scheme U طرح بهسازی محیط
environmetal protection U حمایت محیط زیستی
environmentalism U محیط زیست گرایی
environmentalist U محیط زیست شناس
induced environment U محیط القا شده
psychonomics U محیط شناسی روانی
peripheral U دورهای وابسته به محیط
environmental protection U حفاظت محیط زیست
outsides U محیط دست بالا
metaerg U صفت محیط زاد
eco- U پیشوند محیط پرگیر
it is meters U محیط ان دومتر است
terrestrial environment U وضع محیط زمین
outside U محیط دست بالا
environmentalism U محیط زیست شناسی
environmentalist U محیط زیست گرا
derealization U دگرسان بینی محیط
accommodation U سازش با مقتضیات محیط
environments U محیط یا موقعیتهای فیزیکی
data base environment U محیط پایگاه داده
environmentalists U محیط زیست شناس
collapse design U محاسبه در محیط خمیری
acid catalysis U کاتالیزور در محیط اسیدی
acid cure U پخت در محیط اسیدی
environmentalists U محیط زیست گرا
archibenthal enviroment U محیط ژرف اقیانوس
atlantic U دریای محیط غربی
domain knowledge U دانش محیط کاربرد
circumstance U شرایط محیط اهمیت
environment U محیط یا موقعیتهای فیزیکی
element U محیط طبیعی اخشیج
environmental conservation U حفافت محیط زیست
elements U محیط طبیعی اخشیج
accommodations U سازش با مقتضیات محیط
environmental psychology U روانشناسی محیط نگر
tests U محیط ی برای آزمایش برنامه ها
tested U محیط ی برای آزمایش برنامه ها
test U محیط ی برای آزمایش برنامه ها
contamination U عدم خلوص و یکنواختی محیط
climb the wall <idiom> U از محیط خسته وعصبانی شدن
acclimatation U توافق بااب و هوای یک محیط
acclimatization U توافق بااب و هوای یک محیط
great circle U بزرگترین دایره محیط یک کره
inverts U تغییر اعداد در محیط دودویی
living environment U جانداران محیط زیوندگان- پرمون
inverting U تغییر اعداد در محیط دودویی
invert U تغییر اعداد در محیط دودویی
element U عامل اصلی محیط طبیعی
elastic design U طرح و محاسبه در محیط ارتجاعی
eupelagic environment U محیط زیر لایه زیرین
elements U عامل اصلی محیط طبیعی
accomodation U تطبیق طرز زندگی با محیط همراهی
the outer world U مردمی که بیرون از محیط شخص هستند
demarcation U نشان دادن اختلاف بین دو محیط
contour U محیط مریی دوره میزان منحنی
environmental services U دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
acid alkylation U الکیل دار کردن در محیط اسیدی
oxydizing agents U مواد اکسید کننده در رنگرزی و یا محیط
the Green Dot® [recycling symbol] U علامت نقطه سبز [بازچرخی در محیط زیست]
environmental refugee U پناهنده محیط زیستی [بوم شناسی ] [سیاست]
archive U کپی ای که در محیط ذخیره سازی نگهداری میشود.
extraterrestrials U بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
archive U قرار دادن داده در محیط ذخیره سازی
extraterrestrial U بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
music track U تیتر موسیقی [روی محیط ضبط صوت]
alternate U برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
alternated U برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
alternates U برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
track [on a sound recording medium] U تیتر موسیقی [روی محیط ضبط صوت]
autecology U مبحث شناسایی محیط زندگی انفرادی موجودات
ecesis U نقل وانتقال جانور یا گیاه به محیط تازه
airspeeds U سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
stenotopic U دارای حساسیت اندک نسبت به تغییر محیط
airspeed U سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
cabin supercharger U کوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
virtual U شبیه سازی محیط دنیای واقعی توسط کامپیوتر
to greenwash U نشان دادن که انگاری نگران محیط زیست باشند
isoperimetry U گفتار در شکل هایی که محیط هاشان برابر است
cenogenesis U تغییراتی که بعلت عادت به محیط وهمزیستی درجنس یانژاد
integrated U محیط اداره که همه عملیات با کامپیوتر مرکزی انجام می شوند
ecology U علم عادت وطرز زندگی موجودات ونسبت انها با محیط
cabin blower U در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
annulus U دایرهای که بوسیلهء گردش یک دایره وراء محیط خودتشکیل گردد
eurytopic U دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط
sere U تغییر وسیر تکاملی محیط زیست گیاهان وجانوران خشک
cassion discase U تغییرات عصبی ناشی ازکاهش فشار محیط در ارتفاع بالاتر از یک یا دو اتمسفر
Plans for the dam have been rejected by environmentalists. U برنامه ریزیها برای سد از طرف محیط زیست شناسان رد شده است.
greenwash U نمایش سطحی یا ریاکارانه توسط یک سازمان که نگران محیط زیست است
casework U مطالعه بسیط اجتماع و محیط فرد یا خانواده برای تشخیص مرض ودرمان
pitot tube U لولهای در مسیر جریان سیال که فشار داخل ان بافشار کل محیط برابر است
dendrochronology U دوران شناسی و مطالعه قدمت محیط از روی حلقههای متشکله در چوب درختان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com