Perdic | غیر قابل چرخش مارپیچی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	acyclic U	غیر قابل چرخش مارپیچی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	pivoting U	قابل چرخش
	swivel gun U	توپ قابل چرخش روی جک تیر
	swivel gun U	توپ قابل چرخش روی پایه نصب
	knob U	که قابل چرخش است تا فرآیندی را کنترل کند
	knobs U	که قابل چرخش است تا فرآیندی را کنترل کند
	barred spiral galaxy U	کهکشان مارپیچی مسدود کهکشان مارپیچی میله دار
	waltz three U	سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
	spiraled U	مارپیچی
	anfractuous U	مارپیچی
	spiral U	مارپیچی
	helical U	مارپیچی
	gyroidal U	مارپیچی
	spiraling U	مارپیچی
	spiralled U	مارپیچی
	spirals U	مارپیچی
	sinuous U	مارپیچی
	chochleate U	مارپیچی
	pinwheel U	مارپیچی
	spiralling U	مارپیچی
	toroid U	مارپیچی
	annular U	مارپیچی
	single action U	یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
	spiral galaxy U	کهکشان مارپیچی
	drilled U	مته مارپیچی
	spiral beater	همزن مارپیچی
	worm gear U	دنده مارپیچی
	labyrinths U	پلکان مارپیچی
	drill U	مته مارپیچی
	drills U	مته مارپیچی
	spiral drill U	مته مارپیچی
	spiral agitator U	همزن مارپیچی
	vortiginous U	پیچاپیچ مارپیچی
	snake dance U	رقص مارپیچی
	snaking columns U	ستونهای مارپیچی
	helicon U	شیپوربرنجی مارپیچی
	helical structure U	ساختار مارپیچی
	helical spring U	فنر مارپیچی
	helical scanning U	مراقبت مارپیچی
	spindle stairs U	پلکان مارپیچی
	labyrinth U	پلکان مارپیچی
	snaked U	مارپیچی بودن
	spiral arms U	بازوهای مارپیچی
	snake U	مارپیچی بودن
	zigzags U	حرکت مارپیچی
	zigzagging U	حرکت مارپیچی
	zigzagged U	حرکت مارپیچی
	barley-sugar U	ستون مارپیچی
	snakes U	مارپیچی بودن
	zigzag U	حرکت مارپیچی
	rivulose U	دارای خطوط مارپیچی
	winding U	مارپیچی رود پیچ
	weaving U	حرکت مارپیچی ناو
	spindle stairs U	راه پله مارپیچی
	helicoidal motion U	حرکت پیچی یا مارپیچی
	wreaths U	نرده پلکان مارپیچی
	helical U	حلزونی شکل مارپیچی
	wreath U	نرده پلکان مارپیچی
	coil spring U	فنر مارپیچی شکل
	toroid U	سطح ایجادشده از خط مارپیچی
	whorl U	مارپیچی حلقه یا پیچ خوردن
	snake U	دارای حرکت مارپیچی بودن
	double helical gear U	چرخ دندانه مارپیچی دوبل
	whorls U	مارپیچی حلقه یا پیچ خوردن
	snakes U	دارای حرکت مارپیچی بودن
	snaked U	دارای حرکت مارپیچی بودن
	helical scanning U	بازرسی وتجسس مارپیچی با رادار
	hyperbolic navigation U	ناوبری مارپیچی با استفاده ازبی سیم
	spiral scanning U	مراقبت و تجسس منطقه به طور مارپیچی
	the smoke culs U	درد بصورت مارپیچی بالا می رود
	hob U	فرز چرخ دنده مارپیچی سمبه پرسکاری
	automatic hobbing machine U	ماشین فرز چرخ دنده مارپیچی خودکار
	hobs U	فرز چرخ دنده مارپیچی سمبه پرسکاری
	newels U	تیری که محور اصلی پلکان مارپیچی را تشکیل میدهد
	newel U	تیری که محور اصلی پلکان مارپیچی را تشکیل میدهد
	castle style U	[نوعی معماری قرن هجدهم میلادی با کنگره و مزغل و پله های مارپیچی]
	friendly front end U	طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
	recoverable item U	وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
	nautilus U	حلزونهای گرمسیری مارپیچی جنوب اقیانوس ساکن و اقیانوس هند
	snake mode U	روش تعقیب مارپیچی درپدافند هوایی روش پروازمارپیچی هواپیما
	archival quality U	مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
	escrow U	سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
	rotational U	چرخش
	spins U	چرخش
	whirl U	چرخش
	revolution U	چرخش
	troll U	چرخش
	spin U	چرخش
	whirled U	چرخش
	whirls U	چرخش
	whirling U	چرخش
	swirls U	چرخش
	swirling U	چرخش
	trolls U	چرخش
	swirl U	چرخش
	revolutions U	چرخش
	twirl U	چرخش
	swirled U	چرخش
	twirling U	چرخش
	twirls U	چرخش
	twirled U	چرخش
	wrenched U	چرخش
	gyration U	چرخش
	whirlpool U	چرخش اب
	circulations U	چرخش
	wheel U	چرخش
	wheeling U	چرخش
	wheels U	چرخش
	head rolling U	سر چرخش
	whirlpools U	چرخش اب
	turns U	چرخش
	turn U	چرخش
	circulation U	چرخش
	volte face U	چرخش
	wrench U	چرخش
	gyrations U	چرخش
	levorotation U	چرخش به چپ
	volte-face U	چرخش
	rotation U	چرخش
	wrenches U	چرخش
	trepan U	چرخش انحراف
	turning points U	نقطه چرخش
	turning point U	نقطه چرخش
	turn-off U	محل چرخش
	turn off U	محل چرخش
	turnabouts U	چرخش به یک طرف
	revolution U	چرخش دوران
	topspin U	چرخش توپ
	turnabout U	چرخش به یک طرف
	revolutions U	چرخش دوران
	universal U	با چرخش ازاد
	turn-offs U	محل چرخش
	rotatable U	چرخش پذیر
	sidespin U	چرخش انحرافی
	sidespin U	چرخش توپ
	vertical scrolling U	چرخش عمودی
	varimax rotation U	چرخش واریماکس
	upright spin U	چرخش ایستاده
	wrest U	چرخش پیچش
	wrested U	چرخش پیچش
	wresting U	چرخش پیچش
	wrests U	چرخش پیچش
	sidespin U	چرخش بیک سو
	rotational speed U	سرعت چرخش
	spins U	چرخش به سرعت
	spins U	چرخش توپ
	upward rotation U	چرخش رو به بالا
	spin U	چرخش به سرعت
	spin U	چرخش توپ
	turn table U	میز چرخش
	williamson turn U	چرخش ویلیامسون
	rotational post U	شغل در چرخش
	specific rotation U	چرخش ویژه
	rolled U	چرخش گردش
	rotation U	چرخش دوران
	rotation U	مقدار چرخش یک شی
	magnetic ritation U	چرخش مغناطیسی
	upturn U	چرخش ببالا
	kick turn U	نیم چرخش
	revolutions per minute U	چرخش بر دقیقه
	revs per minute U	چرخش بر دقیقه
	molecular rotation U	چرخش مولکولی
	stuffs U	چرخش توپ
	stuffed U	چرخش توپ
	rolls U	چرخش گردش
	twist U	چرخش بدن
	twisting U	چرخش بدن
	twists U	چرخش بدن
	orthogonal rotation U	چرخش عمودی
	optical rotation U	چرخش نوری
	oblique rotation U	چرخش مایل
	stuff U	چرخش توپ
	rpm U	چرخش بر دقیقه
	rev U	چرخش بر دقیقه
	free rotation U	چرخش ازاد
	fractional turn U	چرخش کسری
	forward dive U	شیرجه رو به اب با چرخش
	body english U	چرخش بی اختیار
	compass swing U	چرخش خط محوری
	concentricity U	دقت چرخش
	conrotatory motion U	چرخش همسو
	axis of rotation U	محور چرخش
	gyoradius U	شعاع چرخش
	number of revolutions U	چرخش بر دقیقه
	rotational speed U	چرخش بر دقیقه
	speed of rotation U	چرخش بر دقیقه
	improper rotation U	چرخش نامتعارف
	high spin U	چرخش زیاد
	angle of rotation U	زاویه چرخش
	disrotatory motion U	چرخش ناهمسو
	radius of gyration U	شعاع چرخش
	cyclostat U	دستگاه چرخش
	roll U	چرخش گردش
	radius of giration U	شعاع چرخش
	chasing U	پایه چرخش
	pick and roll U	ایجاد سد و چرخش
	chases U	پایه چرخش
	pivot point U	مرکز چرخش
	chased U	پایه چرخش
	quartimax rotation U	چرخش کوارتیماکس
	helicopter U	چرخش در هوا