English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
uncounted U غیر قابل شمارش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
quantifiable U آنچه قابل شمارش است
denumerable U قابل شمارش
numerable U قابل شمارش
Other Matches
call off U فرمان نظامی برای شمارش قدم یا شمارش شمارش بشمار
clock method U روش شمارش هدفها به طریقه ساعتی روش شمارش در جهت عقربه ساعت
counting U شمارش
counts U شمارش
computation U شمارش
computations U شمارش
counted U شمارش
count U شمارش
numeration U شمارش
enumerable U شمارش پذیر
innumerable <adj.> U غیرقابل شمارش
countering U عقربه شمارش
calculability U قابلیت شمارش
enumeratoin U سرشماری شمارش
numberless <adj.> U غیرقابل شمارش
sumless <adj.> U غیرقابل شمارش
uncountable <adj.> U غیرقابل شمارش
recount U شمارش مجدد
recounts U شمارش مجدد
counting votes U شمارش اراء
counting loop U حلقه شمارش
countered U عقربه شمارش
tallying U شمارش شمارشگر
tallied U شمارش شمارشگر
tallies U شمارش شمارشگر
countable U شمارش پذیر
tally U شمارش شمارشگر
head counts U شمارش مردم
indigitation U اعلان شمارش
record count U شمارش رکوردها
myriad <adj.> U غیرقابل شمارش
recounting U شمارش مجدد
counter U عقربه شمارش
recounted U شمارش مجدد
countdowns U شمارش معکوس
countdown U شمارش معکوس
countless <adj.> U غیرقابل شمارش
head count U شمارش مردم
scrutineer U مامور شمارش ارا
computations U نتیجه شمارش محاسبه
computation U نتیجه شمارش محاسبه
tab U شمارش جدول بندی
numerative U دستگاه شمارش [ریاضی]
reference count technique U تکنیک شمارش ارجاعات
tabs U شمارش جدول بندی
dehind U شمارش امتیاز منفی بازیگر
innumerable U غیرقابل شمارش بیحد و حصر
hemacytometer U اسبابی برای شمارش گویچههای خون
count down U از بالا به پایین شمردن شمارش معکوس
blood counts U شمارش تعداد گویچههای خون در حجم معینی
blood count U شمارش تعداد گویچههای خون در حجم معینی
communication security custodian U مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
keystroke U شمارش انتخابهای کلید انجام شده برای محاسبه هزینه تایپ
server U مشخصه مخصوص در وب سرور که به صفحات وب و متن ها و برنامه ها امکان تواناییهای خاص میدهد. مثل شمارش مراجعه کنندگان به یک سایت
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
flexible U کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
count off U شمارش به ترتیب شماره بترتیب شماره " بشمار "
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
grids U سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
grid U سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
sensible U قابل درک قابل رویت
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
achievable U قابل وصول قابل تفریق
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
observable U قابل مشاهده قابل گفتن
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
capacity U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display unit U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
decimal file system U سیستم انبارداری اعشاری سیستم شمارش اقلام اعشاری
inconvertible U غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
irrefrangible U غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
floatable U قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
indemonstrable U غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
indiscoverable U غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably U بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendable U قابل فروش جنس قابل فروش
vendible U قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable U قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar U سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
dissoluble U قابل حل
capable U قابل
apt U قابل
acceptor U قابل
qualified U قابل
sensible U قابل حس
incapable U نا قابل
solvable U قابل حل
good U قابل
able U قابل
thorough paced U قابل
soluble U قابل حل
abler U قابل
ablest U قابل
open cheque U چک قابل انتقال
negotiates U قابل انتقال
irrecusable U غیر قابل رد
justifiable U قابل توجیه
omissible U قابل حذف
leviable U قابل تحمیل
nota bene U قابل توجه
kenspeckle U قابل شناسایی
regrettable U قابل تاسف
justiciable U قابل دادرسی
judicable U قابل قضاوت
irrigable U قابل ابیاری
noticeable U قابل توجه
negotiating U قابل انتقال
apparent U قابل رویت
inventible U قابل جعل
inventible U قابل اختراع
insurable U قابل بیمه
detectable U قابل کشف
inoculable U قابل تلقیح
inheritable U قابل توارث
imaginable U قابل درک
inhabitable U قابل سکنی
inflexional U قابل صرف
inflective U قابل صرف
partible U قابل افراز
investigable U قابل رسیدگی
interconvertible U قابل تبدیل
observable U قابل مراعات
inspirable U قابل تنفس
operable U قابل علاج
knowable U قابل دانستن
operable U قابل درمان
pardoable U قابل عفو
inquirable U قابل تحقیق
pasturable U قابل چرا
meltable U قابل ذوب
mibeable U قابل استخراج
minable U قابل استخراج
mistakable U قابل اشتباه
mobilizable U قابل تجهیز
selectively U قابل انتخاب
selective U قابل انتخاب
enforceable U قابل اجرا
enforceable U قابل اجراء
digestible U قابل هضم
mentionable U قابل ذکر
merchantable U قابل معامله
medicable U قابل معالجه
merchantable U قابل فروش
maintainable U قابل نگاهداری
macroscopic U قابل رویت
machinable U قابل تراش
moot U قابل بحث
moveable U قابل تغییر
liveable U قابل زندگی
negotiate U قابل انتقال
multiplicable U قابل تکثیر
namable U قابل ذکر
limsy U قابل انحناء
limpsy U قابل انحناء
limpsey U قابل انحناء
limit of inflammability U حد قابل اشتعال
separable U قابل تفکیک
trustworthy U قابل اعتماد
livable U قابل زیستن
drinkable U قابل اشامیدن
liveable U قابل معاشرت
multipliable U قابل تکثیر
liveable U قابل زیستن
eligible U قابل انتخاب
pivoting U قابل چرخش
livable U قابل زندگی
livable U قابل معاشرت
licensable U قابل اجازه
persuadable U قابل تشویق
reclaimable U قابل احیاء
reimbursable U قابل پرداخت
remittable U قابل پرداخت
remediable U قابل علاج
vulnerable U قابل حمله
comprehensible U قابل درک
intelligible U قابل درک
intelligible U قابل فهم
remissible U قابل اغماض
removable U قابل رفع
removable U قابل انتقال
removable U قابل عزل
renderable U قابل ارائه
rentable U قابل اجاره
repairable U قابل جبران
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com