Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
unseaworthy
U
غیر قابل دریانوردی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
seaworthy
U
قابل دریانوردی
Other Matches
navigation
U
دریانوردی
seafaring
U
دریانوردی
yachtsman
U
علاقمندبه دریانوردی
marines
U
وابسته به دریانوردی
marine
U
وابسته به دریانوردی
cruising speed
U
سرعت دریانوردی
seamanship
U
مهارت در دریانوردی
traffic
U
انتقال دریانوردی
nautical chart
U
نقشه دریانوردی
rules of the roads
U
قوانین دریانوردی
trafficking
U
انتقال دریانوردی
trafficked
U
انتقال دریانوردی
yachtsmen
U
علاقمندبه دریانوردی
traffics
U
انتقال دریانوردی
nautical
U
مربوط به دریانوردی ملوانی
shell back
U
دریانوردی که از خط استواگذشته باشد
deck log
U
دفتر وقایع دریانوردی
side lights
U
چراغ دریانوردی طرفین ناو
fourth degree of readiness
U
محل دریانوردی station cruising: syn
polywag
U
دریانوردی که به نواحی استوایی سفر نکرده باشد
dock trials
U
ازمایشهای بعد از تعمیر ناو ازمایش قبل از دریانوردی
voyage repairs
U
تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
sensible
U
قابل درک قابل رویت
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
inconvertible
U
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
irrefrangible
U
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
indiscoverable
U
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
floatable
U
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
indemonstrable
U
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendible
U
قابل فروش جنس قابل فروش
vendable
U
قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable
U
قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar
U
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
incapable
U
نا قابل
able
U
قابل
acceptor
U
قابل
good
U
قابل
solvable
U
قابل حل
ablest
U
قابل
abler
U
قابل
dissoluble
U
قابل حل
apt
U
قابل
thorough paced
U
قابل
qualified
U
قابل
capable
U
قابل
soluble
U
قابل حل
sensible
U
قابل حس
remissible
U
قابل اغماض
removable
U
قابل رفع
negotiable
U
قابل معامله
removable
U
قابل انتقال
revocable
U
قابل فسخ
removable
U
قابل عزل
revocable
U
قابل برگشت
adjustable
U
قابل تنظیم
noticeable
U
قابل توجه
negotiable
U
قابل مذاکره
renderable
U
قابل ارائه
negotiable
U
قابل انتقال
adjustable
U
قابل تطبیق
preventable
U
قابل جلوگیری
reproducible
U
قابل تکثیر
reprouducible
U
قابل تولیدیاتناسل
temptable
U
قابل اغوا
prescriptible
U
قابل تجویز
resistible
U
قابل مقاومت
revealable
U
قابل مکاشفه
respirable
U
قابل تنفس
pregnable
U
قابل ابستنی
predicable
U
قابل اسناد
potatory
U
قابل شرب
restorable
U
قابل اعاده
potable
U
قابل شرب
reproachable
U
قابل توبیخ
detectable
U
قابل کشف
rentable
U
قابل اجاره
repairable
U
قابل جبران
replaceable
U
قابل تعویض
apparent
U
قابل رویت
justifiable
U
قابل توجیه
reparable
U
قابل جبران
repeatable
U
قابل تکرار
producible
U
قابل تولید
preventible
U
قابل جلوگیری
substitutable
U
قابل تعویض
imaginable
U
قابل درک
representable
U
قابل عرضه
returnable
U
قابل برگشت
reasonable
U
قابل قبول
propagable
U
قابل تبلیغ
propagable
U
قابل تکثیر
identifiable
U
قابل شناسایی
ratable
U
قابل ارزیابی
audible
U
قابل شنوایی
audible
U
قابل شنیدن
viable
U
قابل دوام
perceptible
U
قابل درک
rebuttable
U
قابل رو کردن
attributable
U
قابل اسناد
practicable
U
قابل اجرا
sustainable
U
قابل تحمل
admirable
<adj.>
U
قابل تحسین
admirable
<adj.>
U
قابل پسند
analogous
U
قابل مقایسه
propagable
U
قابل ترویج
quoteworthy
U
قابل اقتباس
prosecutable
U
قابل تعقیب
pursuable
U
قابل تعقیب
publishable
U
قابل نشر
predictably
U
قابل پیشگویی
predictable
U
قابل پیشگویی
purchasable
U
قابل خریداری
decidable
U
قابل حکم
quenchable
U
قابل جلوگیری
navigable
U
قابل کشتیرانی
quizzable
U
قابل ریشخند
arable
U
قابل کشتکاری
quodlibet
U
نکته قابل
rebuttable presumptions
U
احکام قابل رد
receivable
U
قابل قبول
pronounceable
U
قابل تلفظ
promotable
U
قابل ترویج
detachable
U
قابل تجزیه
detachable
U
قابل تفکیک
combustible
U
قابل اشتعال
combustible
U
قابل احتراق
regulable
U
قابل تعدیل
reimbursable
U
قابل پرداخت
refrangible
U
قابل انکسار
remittable
U
قابل پرداخت
remediable
U
قابل علاج
variant
U
قابل تغییر
analogous
U
قابل قیاس
advisable
U
قابل توصیه
registrable
U
قابل ثبت
verifiable
U
قابل بازبینی
verifiable
U
قابل رسیدگی
negligible
U
قابل اغماض
negligible
U
قابل فراموشی
reclaimable
U
قابل استرداد
reclaimable
U
قابل احیاء
reconcilable
U
قابل تلفیق
recoupable
U
قابل جبران
registered
U
قابل اهمیت
refillable
U
قابل تعویض
reflexible
U
قابل انعکاس
refractile
U
قابل انکسار
scrutable
U
قابل درک
translatable
U
قابل ترجمه
translatable
U
قابل تعبیر
transferable
U
قابل انتقال
transferable
U
قابل ورابری
mobiles
U
قابل تحرک
mobiles
U
قابل حرکت
mobile
U
قابل تحرک
mobile
U
قابل حرکت
transmissive
U
قابل انتقال
handy
<adj.>
U
قابل استفاده
handiest
U
قابل استفاده
handier
U
قابل استفاده
admissible
U
قابل قبول
transmittable
U
قابل پراکنی
transformative
U
قابل تغییر
arguable
U
قابل بحث
arguably
U
قابل بحث
changeable
U
قابل تغییر
amenable
U
قابل جوابگویی
plausible
U
قابل استماع
liable
U
قابل اطمینان
accountable
U
قابل توضیح
recoverable
U
قابل وصول
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com