English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
irrespirable U غیر قابل تنفس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
inspirable U قابل تنفس
respirable U قابل تنفس
Other Matches
pressure breathing U تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
entracte U تنفس
admission U تنفس
aspirations U تنفس
breathing U تنفس
respiration U تنفس
admissions U تنفس
aspiration U تنفس
coffee break U تنفس
intermission U تنفس
coffee breaks U تنفس
intermissions U تنفس
suction U تنفس
eupnoea U تنفس عادی
eupnoea U تنفس طبیعی
intake stroke U مرحله تنفس
induction stroke U مرحله تنفس
inbreathe U تنفس کردن
snorkel U لوله تنفس
intakes U مکیدن تنفس
polypnea U تنفس سریع
respired U تنفس کردن
snorkels U لوله تنفس
artificial respiration U تنفس مصنوعی
halitosis U تنفس بدبو
tambour U تنفس نگار
spirometry U تنفس سنجی
spirometer U تنفس سنج
hypernoea U تنفس سریع
respire U تنفس کردن
respires U تنفس کردن
respiring U تنفس کردن
breating apparatus U دستگاه تنفس
gas absorption U تنفس گاز
spiracle U سوراخ تنفس
recess U تنفس کردن
inhaled U تنفس کردن
inhale U تنفس کردن
inhales U تنفس کردن
inhaling U تنفس کردن
intake U مکیدن تنفس
recesses U تنفس کردن
scuba U وسیله تنفس در زیر اب
intermissions U نوبهای تنفس دار
intake U مجرای مکش یا تنفس
spirograph U دستگاه تنفس نگار
spirometer U دستگاه تنفس سنج
intakes U مجرای مکش یا تنفس
puerile breathing U تنفس خرخری کودکان
gill U دستگاه تنفس ماهی
intermission U نوبهای تنفس دار
recesses U تعطیل موقتی تنفس
wind U قدرت تنفس کامل
aqualungs U دستگاه تنفس اکسیژن
winds U قدرت تنفس کامل
recessional U وابسته بموقع تنفس
aqualung U دستگاه تنفس اکسیژن
naturally aspirated engine U موتور خود تنفس
recess U تعطیل موقتی تنفس
second wind U بازیابی وضع عادی تنفس
pneusis U دم زنی [تنفس] [همچنین پزشکی]
schnorkel U لوله مخصوص تنفس در زیر اب
abranchiate U فاقد برانشی یادستگاه تنفس
artificial respiration U تنفس مصنوعی resuscitation : syn
snorkel U لوله مخصوص تنفس در زیر اب
hyperpnea U تنفس خیلی سریع یاعمیق
snorkels U لوله مخصوص تنفس در زیر اب
the breathing operation U کاردم زدن عمل تنفس
snorkels U با لوله تنفس زیر ابی رفتن
pneumatoneter U الت سنجش گنجایش تنفس ریه
snorkel U با لوله تنفس زیر ابی رفتن
solvent abuse تمرین تنفس درمحیط های خفه
schnorkel U با لوله تنفس زیر ابی رفتن
fricative U تلفظ شده با اصطکاک نفس ووقفه تنفس
respirators U دستگاه تنفس مصونوعی دهان بند طبی
truce U وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
pnemograph U الت نگارش حرکات سینه هنگام تنفس
breaks U ایجاد فضای تنفس با حرکتهای پیاده شطرنج
truces U وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
break U ایجاد فضای تنفس با حرکتهای پیاده شطرنج
respirator U دستگاه تنفس مصونوعی دهان بند طبی
to take a recess U موقتا دست از کار کشیدن تنفس کردن
hypoventilation U تنفس کم بطوریکه مقداراکسیژن خون از مقدار عادی ان کمتر میشود
demand oxygen system U سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
hyperventilation U تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
continuance U تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
gill slit U شکاف دستگاه تنفس ماهی شکاف برانشی
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
achievable U قابل وصول قابل تفریق
sensible U قابل درک قابل رویت
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
observable U قابل مشاهده قابل گفتن
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
capacity U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
kiss of life U تنفس مصنوعی دهان به دهان
visual display unit U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
floatable U قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
indiscoverable U غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
irrefrangible U غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
indemonstrable U غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
inconvertible U غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably U بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendable U قابل فروش جنس قابل فروش
vendible U قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable U قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar U سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
ablest U قابل
capable U قابل
incapable U نا قابل
qualified U قابل
good U قابل
solvable U قابل حل
thorough paced U قابل
abler U قابل
able U قابل
dissoluble U قابل حل
soluble U قابل حل
sensible U قابل حس
apt U قابل
acceptor U قابل
licensable U قابل اجازه
limit of inflammability U حد قابل اشتعال
leviable U قابل تحمیل
exchangeable U قابل مبادله
excludable U قابل استثناء
limpsey U قابل انحناء
executory U قابل اجرا
exhalable U قابل تبخیر
exepandable U قابل توسعه
executable U قابل اجرا
exercisable U قابل تمرین
inventible U قابل جعل
expellable U قابل اخراج
interconvertible U قابل تبدیل
expansile U قابل انبساط
justiciable U قابل دادرسی
macroscopic U قابل رویت
expandable U قابل انبساط
inventible U قابل اختراع
irrecusable U غیر قابل رد
irrigable U قابل ابیاری
investigable U قابل رسیدگی
judicable U قابل قضاوت
kenspeckle U قابل شناسایی
expessible U قابل بیان
examinable U قابل امتحان
effable U قابل تغییر
dubitable U قابل تردید
livable U قابل زندگی
liveable U قابل معاشرت
dividable U قابل تقسیم
liveable U قابل زندگی
machinable U قابل تراش
maintainable U قابل نگاهداری
distributable U قابل توزیع
medicable U قابل معالجه
meltable U قابل ذوب
mentionable U قابل ذکر
merchantable U قابل معامله
distillable U قابل تقطیر
effaceable U قابل زدودن
eludible U قابل گریز
exactable U قابل مطالبه
exactable U قابل تحمیل
evocable U قابل احضار
evaporable U قابل تبخیر
limpsy U قابل انحناء
limsy U قابل انحناء
condemnable U قابل اعتراض
erodible U قابل فرسایش
erodible U قابل سایش
erectile U قابل نعوظ
eradicable U قابل استیصال
livable U قابل زیستن
livable U قابل معاشرت
enforcible U قابل اجرا
disputable U قابل بحث
fortifiable U قابل استحکام
generable U قابل تولید
get at able U قابل حصول
fissile U قابل انشقاق
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com