English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
irreducible U غیر قابل تقلیل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reductions U تقلیل
reductional U تقلیل
cut back U تقلیل
diminution U تقلیل
reduction U تقلیل
depletable U تقلیل یافتنی
depauperate U تقلیل یافته
cut U تقلیل دادن
data reduction U تقلیل داده ها
weaken U تقلیل دادن
deflation U تقلیل قیمتها
reductive U تقلیل دهنده
monetary contraction U تقلیل پول
lessening U تقلیل یافتن
cut back U تقلیل دادن
lessened U تقلیل یافتن
lessen U تقلیل یافتن
weakened U تقلیل دادن
weakening U تقلیل دادن
weakens U تقلیل دادن
lessens U تقلیل یافتن
cuts U تقلیل دادن
reducer U تقلیل دهنده
reduction coefficient U ضریب تقلیل
reduces U تقلیل یافتن
reducing U تقلیل یافتن
reduces U تقلیل دادن
reduce U تقلیل یافتن
reduce U تقلیل دادن
reducing U تقلیل دادن
reduction of armamentes U تقلیل تسلیحات
reducible U تقلیل پذیر
depletion U رگ زنی تقلیل
deceleration lane U خط تقلیل سرعت
diminishes U تقلیل یافتن
diminish U تقلیل یافتن
reduction ratio U ضریب تقلیل
depopulation U تقلیل نفوس
depletion U تقلیل درامد ملی
diminished U [قوس تقلیل یافته]
diminished U : تقلیل یافته کاسته
deplete U تقلیل درامد ملی
reduction of capital U تقلیل سرمایه شرکت
single reduction U تقلیل سرعت تکی
depleted U تقلیل درامد ملی
depletes U تقلیل درامد ملی
depleting U تقلیل درامد ملی
deflation U تقلیل میزان پول
reduced form U فرم تقلیل یافته
scrimp U نحیف تقلیل دادن
partial reduction coefficient U ضریب تقلیل جزئی
lessening U کمتر کردن تقلیل دادن
lessened U کمتر کردن تقلیل دادن
hypothermal U وابسته به تقلیل درجه حرارت
lessen U کمتر کردن تقلیل دادن
reductase U دیاستازی که موجب تقلیل و حل گردد
lessens U کمتر کردن تقلیل دادن
attenuating U تقلیل دادن دقیق شدن
attenuated U تقلیل دادن دقیق شدن
attenuate U تقلیل دادن دقیق شدن
uncurtailed bars U ارماتور بدون تقلیل مقطع
diminishing utility U قانون تقلیل تمایل به مصرف
cut down U خلاصه کردن تقلیل دادن
cost saving U درامد حاصل از تقلیل هزینه
cost reduction U تقلیل قیمت تمام شده
attenuates U تقلیل دادن دقیق شدن
disrate U پست کردن تقلیل رتبه دادن
haplosis U تقلیل تعدادکروموزوم ها درنتیجه تقسیم بدو سلول منفرد
betterment U خرجی که به منظور افزایش بازده یا تقلیل هزینه عملیات صورت بگیرد
laborsaving U تقلیل دهنده زحمت کارگر صرفه جویی کننده در میزان کار
design strength U مقاومتی که در محاسبات مورداستفاگه قرار میگیرد و برابراست با مقاومت مشخصه تقسیم بر ضریب تقلیل
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
diminishing utility U اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
observable U قابل مشاهده قابل گفتن
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
sensible U قابل درک قابل رویت
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
achievable U قابل وصول قابل تفریق
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
capacity U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
data reduction U تقلیل داده ها کاهش داده ها
visual display terminal U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
reducing U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
iron law of wage U قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
irrefrangible U غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
floatable U قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
indiscoverable U غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
inconvertible U غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
indemonstrable U غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably U بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendible U قابل فروش جنس قابل فروش
vendable U قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable U قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar U سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
abler U قابل
capable U قابل
ablest U قابل
thorough paced U قابل
incapable U نا قابل
soluble U قابل حل
able U قابل
dissoluble U قابل حل
apt U قابل
solvable U قابل حل
good U قابل
qualified U قابل
acceptor U قابل
sensible U قابل حس
extractable U قابل کشیدن
extractive U قابل کشیدن
newsworthy U قابل انتشار
extractible U قابل استخراج
extensile U قابل تعمیم
explainable U قابل شرح
elastic U قابل ارتجاع
expessible U قابل فهماندن
exterminable U قابل انقراض
extensible U قابل تمدید
extensile U قابل بسط
extensile U قابل کشش
expessible U قابل بیان
expellable U قابل اخراج
enforcible U قابل اجرا
warrantable U قابل گواهی
drinkable U قابل اشامیدن
replaceable U قابل تعویض
eligible U قابل انتخاب
negotiating U قابل انتقال
negotiates U قابل انتقال
negotiated U قابل انتقال
negotiate U قابل انتقال
willable U قابل اعمال
willable U قابل ارث
winnable U قابل فتح
selective U قابل انتخاب
selectively U قابل انتخاب
erodible U قابل فرسایش
eradicable U قابل استیصال
voidable <adj.> U قابل ابطال
voidable <adj.> U قابل لغو
voidable <adj.> U قابل فسخ
representable U قابل عرضه
erectile U قابل نعوظ
substitutable U قابل تعویض
erodible U قابل سایش
repeatable U قابل تکرار
evaporable U قابل تبخیر
observable U قابل مراعات
willable U قابل اراده
knowable U قابل دانستن
rentable U قابل اجاره
executory U قابل اجرا
exepandable U قابل توسعه
exercisable U قابل تمرین
exhalable U قابل تبخیر
expandable U قابل انبساط
renderable U قابل ارائه
executable U قابل اجرا
writable U قابل درج
worthy of note U قابل ملاحظه
evocable U قابل احضار
exactable U قابل تحمیل
exactable U قابل مطالبه
examinable U قابل امتحان
exchangeable U قابل مبادله
reparable U قابل جبران
separable U قابل تفکیک
excludable U قابل استثناء
wirable U قابل مخابره
worshipful U قابل پرستش
repairable U قابل جبران
expansile U قابل انبساط
fracturable U قابل شکست
grantable U قابل اهداء
redeemable U قابل ابتیاع
grindable U قابل سایش
objectionable U قابل اعتراض
reimbursable U قابل پرداخت
guidable U قابل راهنمایی
regulable U قابل تعدیل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com