Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
inevitable
U
غیر قابل اجتناب
unavoidable
U
غیر قابل اجتناب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
avoidable costs
U
هزینههای قابل اجتناب
Other Matches
evasive steering
U
اجتناب از زیردریایی دشمن حرکت اجتناب امیز ناو
evasion
U
اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
evasions
U
اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
shirked
U
اجتناب
elusion
U
اجتناب
shirks
U
اجتناب
avoidance
U
اجتناب
shirk
U
اجتناب
eschewal
U
اجتناب
shirking
U
اجتناب
avoidance gradient
U
شیب اجتناب
passes
U
اجتناب کردن
active avoidance
U
اجتناب فعال
forbear
U
اجتناب کردن از
forbears
U
اجتناب کردن از
avoidancae training
U
اجتناب اموزی
stay away from
<idiom>
U
اجتناب کردن
passed
U
اجتناب کردن
pass
U
اجتناب کردن
unavoidable
U
اجتناب ناپذیر
avoidable
U
اجتناب پذیر
eschew
U
اجتناب کردن
eschewed
U
اجتناب کردن
eschewing
U
اجتناب کردن
eschews
U
اجتناب کردن
steer clear of someone
<idiom>
U
اجتناب کردن
aviod
U
اجتناب کردن از
steer clear
U
اجتناب کردن
unalienable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
elude
U
اجتناب کردن از
inescapable
U
غیرقابل اجتناب
absolute
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
inalienable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
indispensable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
inevitable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
unalterable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
to shuffle throuch shun
U
اجتناب کردن از
eluded
U
اجتناب کردن از
eludes
U
اجتناب کردن از
eluding
U
اجتناب کردن از
inevitable
U
اجتناب ناپذیر
evitable
U
اجتناب پذیر
refrainment
U
خود داری اجتناب
risk avoider
U
اجتناب کننده از خطر
risk avoider
U
اجتناب کننده از ریسک
emergency risk
U
خطرات غیرقابل اجتناب اتمی
to stay away from something
U
اجتناب کردن از چیزی یا جایی
last chance rule
U
مقررات مربوط به اجتناب ازتصادم با قایقهای دیگر
tax avoidance
U
اجتناب از پرداخت مالیات کاهش بدهی مالیاتی
stagnation thesis
U
ایجاد رکود اقتصادی اجتناب ناپذیر خواهد بود
evaded
U
فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
terrain avoidance
U
اجتناب خودکار هواپیما از برخورد باموانع زمینی هنگام فرود
evading
U
فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evades
U
فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evade
U
فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
lay up
U
ضربه زدن به مسافت کوتاهتر از عادی برای اجتناب از افتادن ان در مانع
chopped
U
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
chop
U
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
sensible
U
قابل درک قابل رویت
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
avoid
U
احتراز کردن اجتناب کردن
avoids
U
احتراز کردن اجتناب کردن
shun
U
پرهیز کردن اجتناب کردن از
shunned
U
پرهیز کردن اجتناب کردن از
shunning
U
پرهیز کردن اجتناب کردن از
avoided
U
احتراز کردن اجتناب کردن
avoiding
U
احتراز کردن اجتناب کردن
shuns
U
پرهیز کردن اجتناب کردن از
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
irrefrangible
U
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
indiscoverable
U
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
inconvertible
U
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
floatable
U
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
indemonstrable
U
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendable
U
قابل فروش جنس قابل فروش
vendible
U
قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable
U
قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar
U
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
soluble
U
قابل حل
able
U
قابل
abler
U
قابل
acceptor
U
قابل
incapable
U
نا قابل
ablest
U
قابل
solvable
U
قابل حل
apt
U
قابل
capable
U
قابل
qualified
U
قابل
thorough paced
U
قابل
dissoluble
U
قابل حل
sensible
U
قابل حس
good
U
قابل
quoteworthy
U
قابل اقتباس
quizzable
U
قابل ریشخند
returnable
U
قابل برگشت
reprouducible
U
قابل تولیدیاتناسل
adjustable
U
قابل تطبیق
resistible
U
قابل مقاومت
rebuttable presumptions
U
احکام قابل رد
ratable
U
قابل ارزیابی
identifiable
U
قابل شناسایی
rebuttable
U
قابل رو کردن
respirable
U
قابل تنفس
restorable
U
قابل اعاده
quodlibet
U
نکته قابل
quenchable
U
قابل جلوگیری
purchasable
U
قابل خریداری
revocable
U
قابل برگشت
revocable
U
قابل رجوع
imaginable
U
قابل درک
detectable
U
قابل کشف
revokable
U
قابل فسخ
propagable
U
قابل ترویج
propagable
U
قابل تکثیر
pronounceable
U
قابل تلفظ
justifiable
U
قابل توجیه
revocable
U
قابل فسخ
apparent
U
قابل رویت
negotiable
U
قابل انتقال
negotiable
U
قابل معامله
negotiable
U
قابل مذاکره
revealable
U
قابل مکاشفه
publishable
U
قابل نشر
pursuable
U
قابل تعقیب
prosecutable
U
قابل تعقیب
propagable
U
قابل تبلیغ
reproducible
U
قابل تکثیر
reproachable
U
قابل توبیخ
verifiable
U
قابل بازبینی
admirable
<adj.>
U
قابل پسند
admirable
<adj.>
U
قابل تحسین
renderable
U
قابل ارائه
rentable
U
قابل اجاره
sustainable
U
قابل تحمل
practicable
U
قابل اجرا
attributable
U
قابل اسناد
repairable
U
قابل جبران
advisable
U
قابل توصیه
analogous
U
قابل قیاس
refractile
U
قابل انکسار
analogous
U
قابل مقایسه
refrangible
U
قابل انکسار
removable
U
قابل عزل
removable
U
قابل انتقال
verifiable
U
قابل رسیدگی
negligible
U
قابل اغماض
negligible
U
قابل فراموشی
reimbursable
U
قابل پرداخت
remittable
U
قابل پرداخت
remediable
U
قابل علاج
registered
U
قابل اهمیت
remissible
U
قابل اغماض
regulable
U
قابل تعدیل
registrable
U
قابل ثبت
removable
U
قابل رفع
reflexible
U
قابل انعکاس
detachable
U
قابل تجزیه
detachable
U
قابل تفکیک
reclaimable
U
قابل احیاء
predictable
U
قابل پیشگویی
predictably
U
قابل پیشگویی
audible
U
قابل شنوایی
reclaimable
U
قابل استرداد
receivable
U
قابل قبول
replaceable
U
قابل تعویض
substitutable
U
قابل تعویض
variant
U
قابل تغییر
reasonable
U
قابل قبول
repeatable
U
قابل تکرار
reparable
U
قابل جبران
reconcilable
U
قابل تلفیق
combustible
U
قابل اشتعال
refillable
U
قابل تعویض
perceptible
U
قابل درک
viable
U
قابل دوام
adjustable
U
قابل تنظیم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com