Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
paint roller mill
U
غلطک دسته دار ویژه نقاشی ساختمان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
road roller
U
غلطک ویژه جاده صاف کنی
cliquish
U
وابسته بیک دسته ویژه
nerve bundle
U
دسته ای از رشته عصبی
[ساختمان استخوان بندی ]
nerve fascicle
U
دسته ای از رشته عصبی
[ساختمان استخوان بندی ]
cingulum
U
دسته ای از رشته عصبی در مغز
[ساختمان استخوان بندی ]
cingulum bundle
U
دسته ای از رشته عصبی در مغز
[ساختمان استخوان بندی ]
idiosyncrasies
U
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasy
U
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
vorticism
U
مکتب نقاشی کوبیسم انگلیسی که در نقاشی از صنایع جدیدنیز استفاده کرده
oil on canvas
[painting technique]
U
رنگ روغنی نقاشی روی کرباس
[شیوه نقاشی]
building system
U
اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
outline assembly drawing
U
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
to watch for certain symptoms
U
توجه کردن به نشانه های ویژه
[علایم ویژه مرض ]
special interest groups
U
گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
specialty
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy
U
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
angle-post
U
[تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
building material dealer
U
فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
gigantic building
U
ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
dependency
U
[قسمتی از ساختمان های جدا از ساختمان اصلی]
building enterprise
U
مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
civil engineering contractor
U
مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
coach-house
U
ساختمان خدمه
[در کنار ساختمان اصلی]
pully
U
غلطک
camslide
U
غلطک
roller
U
غلطک
drummed
U
غلطک
drum
U
غلطک
rollers
U
غلطک
cylinder
U
غلطک
cylinders
U
غلطک
enterprise network
U
شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
pilger roll
U
غلطک زائر
bottom roll
U
غلطک ماتریسی
center disc roll
U
غلطک دیسکی
grooved roll
U
غلطک شیاردار
hand roller
U
غلطک دستی
tamping roller
U
غلطک لرزاننده
drag roll
U
غلطک کششی
vibrating roller
U
غلطک لرزان
hydraulic roller
U
غلطک ئیدرولیکی
idle roll
U
غلطک کور
drum controller
U
غلطک فرمان
guide roller
U
غلطک راهنما
vibrating roller
U
غلطک ارتعاشی
dummy roll
U
غلطک کور
roller conveyor
U
غلطک بالابر
roller conveyor
U
غلطک حمال
rolling
U
غلطک زنی
roadwheel
U
غلطک شنی
adjustment of rools
U
تنظیم غلطک
straightening roll
U
غلطک مستقیم کنی
rollers
U
ماشین غلطک زنی
roller
U
ماشین غلطک زنی
tampering
U
غلطک پاچه بزی
carriers
U
حامل غلطک حمال
paint roller
U
غلطک رنگ کاری
tandem roller
U
غلطک وزنی پشت سر هم
back up roll
U
غلطک پشت بند
carrier
U
حامل غلطک حمال
sheep foot roller
U
غلطک پاچه بزی
roller bearing
U
یاطاقان غلطک دار
backing roll
U
غلطک پشت بند
elliptical roller
U
غلطک بیضی شکل
roadwheel arm
U
بازوی غلطک شنی
backing pawl
U
غلطک پشت بند
block structure
U
ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
constructional feature
U
ترکیب ساختمان کیفیت ساختمان
rotonda
U
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
rotundas
U
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
double shell constraction
U
ساختمان دو جداره ساختمان دو غلافی
foundation soil
U
شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
rotunda
U
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
drum miller
U
دستگاه فرز غلطک گردان
flail tank
U
تانک غلطک دار ضد مین
becking mill
U
غلطک برای افزایش طول
praetorial
U
متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
overbuild
U
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
mounting
U
دسته و پشت بند دسته شمشیر
base shear
U
نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
dinner wagon
U
میزیکه روی غلطک میگرددودرسفره خانه بکارمیبرند
roll on roll off
U
روش سوار وپیاده کردن بار روی غلطک حمال
nosegay
U
دسته گل یایک دسته علف
lorgnettes
U
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnette
U
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
the brush
U
نقاشی
paintings
U
نقاشی
canvases
U
نقاشی
canvas
U
نقاشی
portraits
U
نقاشی
painting
U
نقاشی
portrait
U
نقاشی
daubery
U
نقاشی بد
daubry
U
نقاشی بد
pictorial art
U
نقاشی
sort
U
دسته دسته کردن
trooped
U
دسته دسته شدن
group
U
دسته دسته کردن
trooping
U
دسته دسته شدن
regiment
U
دسته دسته کردن
regiments
U
دسته دسته کردن
sect
U
دسته دسته مذهبی
they came in bands
U
دسته دسته امدند
troop
U
دسته دسته شدن
in detail
U
مفصلا دسته دسته
assort
U
دسته دسته کردن
classify
U
دسته دسته کردن
distribute
U
دسته دسته کردن
assort
U
دسته دسته شدن
scores of people
U
دسته دسته مردم
sorts
U
دسته دسته کردن
windrow
U
دسته دسته کردن
shoals of people
U
دسته دسته مردم
streams of people
U
دسته دسته مردم
groups
U
دسته دسته کردن
sorted
U
دسته دسته کردن
sects
U
دسته دسته مذهبی
rolled asphalt
U
بتن قیری یا بتن اسفالتی اسفالت غلطک خورده
miniature
U
نقاشی باتذهیب
palette knife
U
کاردک نقاشی
palette knives
U
کاردک نقاشی
painted
U
نقاشی شده
easel
U
سه پایه نقاشی
murals
U
نقاشی دیواری
easels
U
سه پایه نقاشی
drawing key
U
کپیه نقاشی
finger painting
U
نقاشی با انگشت
paints
U
رنگ نقاشی
finger painting
U
نقاشی انگشتی
paint
U
رنگ نقاشی
animations
U
نقاشی متحرک
aqua relle
U
نقاشی اب و رنگی
aquarelle
U
نقاشی اب و رنگی
polychromy
U
نقاشی رنگارنگ
plychromy
U
نقاشی رنگارنگ
living picture
U
پرده نقاشی
picture gallery
U
اطاق نقاشی
mirror drawing
U
نقاشی از ایینه
paysage
U
نقاشی دورنما
tableaux
U
پرده نقاشی
tableaus
U
پرده نقاشی
tableau
U
پرده نقاشی
pallet knife
U
کاردک نقاشی
painting and the like
U
نقاشی و مانند ان
sand painting
U
نقاشی روی شن
scumble
U
رنگهای نقاشی
animation
U
نقاشی متحرک
pastel
U
نقاشی بامدادرنگی
oil painting
U
نقاشی بارنگ
spackle
U
بتونه نقاشی
oil paintings
U
نقاشی بارنگ
picture
U
نقاشی کردن
pictured
U
نقاشی کردن
his painting lacked repose
U
نقاشی وی توافق
illusionism
U
نقاشی از منافرخیالی
impaint
U
نقاشی کردن
pictures
U
نقاشی کردن
picturing
U
نقاشی کردن
miniatures
U
نقاشی باتذهیب
bepaint
U
نقاشی کردن
pencil
U
نقاشی مدادی
white ground technique
U
اسلوب نقاشی
watercolor
U
نقاشی ابرنگ
water colour
U
نقاشی ابرنگی
wall painting
U
نقاشی دیواری
mural
U
نقاشی دیواری
pencilling
U
نقاشی مدادی
pencils
U
نقاشی مدادی
brushes
U
نقاشی کردن
brush
U
نقاشی کردن
illusiansm
U
نقاشی سه بعدی
portraiture
U
نقاشی از صورت
fresco
U
نقاشی دیواری
nocturne
U
نقاشی از منظره شب
graphic
U
مربوط به نقاشی
frescoes
U
نقاشی دیواری
nocturnes
U
نقاشی از منظره شب
tablature
U
تصویر نقاشی
mine sweeper
U
کشتی مین روب غلطک مین جمع کن
chiaroscuro
U
نقاشی سیاه قلم
oil color
U
روغن مخصوص نقاشی
panel
U
نقاشی روی چوی
Oil painting .
U
نقاشی رنگ روغن
comic strips
U
فیلمهای نقاشی شده
old masters
U
نقاشی هر یک از این هنرمندان
scenograph
U
منظره نقاشی شده
animated cartoon
U
فیلمهای نقاشی شده
paint brush
قلم موی نقاشی
palette
U
جعبه رنگ نقاشی
palettes
U
جعبه رنگ نقاشی
tableau
U
دور نمای نقاشی
tableaus
U
دور نمای نقاشی
draw a person test
U
ازمون نقاشی ادم
draw a man test
U
ازمون نقاشی ادمک
plafond
U
سقف نقاشی شده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com