Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (28 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
deluge
U
غرق کردن طوفان ایجاد کردن
deluged
U
غرق کردن طوفان ایجاد کردن
deluges
U
غرق کردن طوفان ایجاد کردن
deluging
U
غرق کردن طوفان ایجاد کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
outride
U
دربرابر طوفان ایستادگی کردن در مسابقه چیره شدن
yowls
U
صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
yowled
U
صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
yowling
U
صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
precluding
U
مانع جلو راه ایجاد کردن مسدود کردن
yowl
U
صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
precludes
U
مانع جلو راه ایجاد کردن مسدود کردن
preclude
U
مانع جلو راه ایجاد کردن مسدود کردن
precluded
U
مانع جلو راه ایجاد کردن مسدود کردن
post diluvian
U
زیست کننده پس از طوفان پس از طوفان رخ داده
counter shed
U
پودکشی
[عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
jingle
U
جرنگ جرنگ کردن طنین زنگ ایجاد کردن جرنگیدن
jingled
U
جرنگ جرنگ کردن طنین زنگ ایجاد کردن جرنگیدن
jingling
U
جرنگ جرنگ کردن طنین زنگ ایجاد کردن جرنگیدن
jingles
U
جرنگ جرنگ کردن طنین زنگ ایجاد کردن جرنگیدن
develop
U
ایجاد کردن
creates
U
ایجاد کردن
creating
U
ایجاد کردن
screeched
U
ایجاد کردن
screech
U
ایجاد کردن
create
U
ایجاد کردن
screeches
U
ایجاد کردن
screeching
U
ایجاد کردن
engendering
U
ایجاد کردن
develops
U
ایجاد کردن
engender
U
ایجاد کردن
engenders
U
ایجاد کردن
engendered
U
ایجاد کردن
set off
<idiom>
U
بالانس ایجاد کردن
discomfited
U
ایجاد اشکال کردن
discomfiting
U
ایجاد اشکال کردن
construct
U
ایجاد کردن ساخت
discomfits
U
ایجاد اشکال کردن
put out
U
منتشرساختن ایجاد کردن
tide
U
جزرومد ایجاد کردن
breach
U
ایجاد شکاف کردن
breached
U
ایجاد شکاف کردن
breaches
U
ایجاد شکاف کردن
discomfit
U
ایجاد اشکال کردن
obstructs
U
ایجاد مانع کردن
obstruct
U
ایجاد مانع کردن
obstructed
U
ایجاد مانع کردن
mushrooms
U
بسرعت ایجاد کردن
mushrooming
U
بسرعت ایجاد کردن
reflectorize
U
ایجاد انعکاس کردن
mushroomed
U
بسرعت ایجاد کردن
mushroom
U
بسرعت ایجاد کردن
obstructing
U
ایجاد مانع کردن
reflecterize
U
ایجاد انعکاس کردن
tempests
U
توفان ایجاد کردن
canalize
U
ایجاد ابراه کردن
tempest
U
توفان ایجاد کردن
constructing
U
ایجاد کردن ساخت
reflating
U
تورم ایجاد کردن
constructed
U
ایجاد کردن ساخت
punches
U
سوراخ ایجاد کردن
punch
U
سوراخ ایجاد کردن
reflate
U
تورم ایجاد کردن
reflated
U
تورم ایجاد کردن
reflates
U
تورم ایجاد کردن
inbreed
U
از یک نژاد ایجاد کردن
punched
U
سوراخ ایجاد کردن
To set(create,establish)a precedent.
U
ایجاد سابقه کردن
constructs
U
ایجاد کردن ساخت
revolutionising
U
در کشور ایجاد شورش کردن
obsessed
U
ایجاد عقده روحی کردن
wham
U
باتصادم ایجاد صدا کردن
screeck
U
صدای گوشخراش ایجاد کردن
revolutionised
U
در کشور ایجاد شورش کردن
obsessing
U
ایجاد عقده روحی کردن
revolutionize
U
در کشور ایجاد شورش کردن
revolutionized
U
در کشور ایجاد شورش کردن
revolutionizes
U
در کشور ایجاد شورش کردن
revolutionizing
U
در کشور ایجاد شورش کردن
revolutionises
U
در کشور ایجاد شورش کردن
obsess
U
ایجاد عقده روحی کردن
screak
U
صدای گوشخراش ایجاد کردن
delays
U
خیری ایجاد کردن در چیزی
delaying
U
خیری ایجاد کردن در چیزی
delay
U
خیری ایجاد کردن در چیزی
begetting
U
بوجود اوردن ایجاد کردن
work out
U
در اثرزحمت وکار ایجاد کردن
clunks
U
این صدا را ایجاد کردن
clunk
U
این صدا را ایجاد کردن
procreant
U
وابسته به ایجاد کردن یا زادن
obsesses
U
ایجاد عقده روحی کردن
knock about
U
سرو صدا ایجاد کردن
beget
U
بوجود اوردن ایجاد کردن
begets
U
بوجود اوردن ایجاد کردن
leave a bad taste in one's mouth
<idiom>
U
حس تنفر وانزجار ایجاد کردن
twitters
U
صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
twittering
U
صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
stave
U
شبیه لوله ایجاد سوراخ کردن
twittered
U
صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
loophole
U
سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
loopholes
U
سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
twitter
U
صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
nettles
U
ایجاد بی صبری و عصبانیت کردن برانگیختن
strangulate
U
خفقان ایجاد کردن گلو را فشردن
blow
U
در اثر دمیدن ایجاد صدا کردن
whish
U
: صدای حرف "سین " ایجاد کردن
speech
U
صحبت کردن یا ایجاد کلمات با صدا
speeches
U
صحبت کردن یا ایجاد کلمات با صدا
blows
U
در اثر دمیدن ایجاد صدا کردن
vesiculate
U
حفره ایجاد کردن ابدانک دارکردن
plash
U
صدای چلپ چلوپ ایجاد کردن
nettle
U
ایجاد بی صبری و عصبانیت کردن برانگیختن
antediluvian
U
وابسته به پیش از طوفان پیش از طوفان نوح
stipple
U
با نقطه سایه زدن یانقشی ایجاد کردن
calenture
U
تب نواحی حاره که دراثرگرمازدگی ایجاد میشود تب کردن
poop
U
قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
poops
U
قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
documented
U
ایجاد فایل جدید به ترکیب کردن دو یا چند بخش یا متن کامل
documenting
U
ایجاد فایل جدید به ترکیب کردن دو یا چند بخش یا متن کامل
document
U
ایجاد فایل جدید به ترکیب کردن دو یا چند بخش یا متن کامل
lifts
U
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifting
U
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lift
U
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifted
U
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
to upset the applecart
<idiom>
U
مشکل ایجاد کردن بویژه با بهم زدن برنامه کسی
[اصطلاح مجازی]
thermal wax
U
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
dithers
U
ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
dither
U
ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
dithered
U
ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
thermal wax transfer printer
U
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
thermal transfer
U
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
AT command set
U
مجموعهای استاندارد از دستورات برای کنترل کردن یک مودم که توسط Hayes Coprotion ایجاد شده است
algebra
U
ساده کردن و تغییر دادن توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست ایجاد شده اند
smoke test
U
بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
piracy
U
کپی از چیز تازه ایجاد شده یا کپی کردن کارها
ActiveX
U
سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
perforation
U
عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
documenting
U
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documented
U
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
document
U
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
service
U
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
serviced
U
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
graphics
U
پیش نویس توابعی که دستورات گرافیکی استاندارد ایجاد میکنند مثل رسم خط و... که از طریق برنامه قابل صدا کردن هستند تا نوشتن برنامه را ساده کنند
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
U
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
U
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
toucan
U
طوفان
toucans
U
طوفان
flooded
U
طوفان
cataclysms
U
طوفان
cataclysm
U
طوفان
flooding
U
طوفان
storming
U
طوفان
flood
U
طوفان
floods
U
طوفان
deluges
U
طوفان
gale
U
طوفان
deluged
U
طوفان
hurricanes
U
طوفان
deluging
U
طوفان
hurricane
U
طوفان
storm
U
طوفان
stormed
U
طوفان
storms
U
طوفان
sandstorms
U
طوفان شن
sandstorm
U
طوفان شن
the stom raged itself out
U
طوفان
deluge
U
طوفان
gales
U
طوفان
tornadoes
U
طوفان پیچنده
adrift
دستخوش طوفان
tornados
U
طوفان پیچنده
magnetic strom
U
طوفان مغناطیسی
line storm
U
طوفان مستقیم
hail storm
U
طوفان تگرگ
storm lane
U
گذرگاه طوفان
storm smear
U
پراکندگی طوفان
wester
U
طوفان غربی
thunderstorm
U
طوفان تندری
thunderstorms
U
طوفان تندری
stormproof window
U
پنجره ضد طوفان
rainstorm
U
طوفان باران
cyclones
U
طوفان موسمی
sand storm
U
طوفان ریگ
petrel
U
مرغ طوفان
squalls
U
طوفان باد
mother cary's chicken
U
مرغ طوفان
cyclone
U
طوفان موسمی
hurricanes
U
طوفان دریایی
rainstorms
U
طوفان باران
tornado
U
طوفان پیچنده
weathering
U
طوفان هوا
hurricane
U
طوفان دریایی
squall
U
طوفان باد
deletion
U
روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
storm card
U
طوفان نمای دریایی
the storm raved itself out
U
طوفان غریدوغریدتا فرونشست
procellarian
U
جنس مرغ طوفان
storm clcud
U
ابر طوفان دار
ice storm
U
طوفان همراه باتگرگ
northwester
U
طوفان شمال غربی
maelstrom
U
طوفان یا گرداب شدید
hailstorms
U
طوفان یا رگبار تگرگ
hailstorm
U
طوفان یا رگبار تگرگ
postdiluvian
U
بعد از طوفان نوح
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com