Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 214 (42 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
imp
U
غرس کردن افزودن
imps
U
غرس کردن افزودن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
extension
U
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extensions
U
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
text
U
سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
texts
U
سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
redouble
U
افزودن دوبرابر کردن
redoubled
U
افزودن دوبرابر کردن
redoubles
U
افزودن دوبرابر کردن
redoubling
U
افزودن دوبرابر کردن
inset
U
افزودن اضافه کردن گذاشتن
insets
U
افزودن اضافه کردن گذاشتن
subjoin
U
در پایان افزودن اضافه کردن
throwin
U
مشارکت کردن افزودن بر
Other Matches
increment
U
افزودن چیزی یا افزودن یک عدد
increments
U
افزودن چیزی یا افزودن یک عدد
set the game
U
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the score
U
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
to run rup
U
افزودن
accelerates
U
افزودن
augmented
U
افزودن
augment
U
افزودن
increase
U
افزودن
increased
U
افزودن
to eke out
U
افزودن
adds
U
افزودن
adding
U
افزودن
add
U
افزودن
add
U
افزودن
append
U
افزودن
dynamize
U
افزودن
subjoin
U
افزودن
subjoin
U
افزودن
eke out
U
افزودن به
accelerating
U
افزودن
accelerated
U
افزودن
accelerate
U
افزودن
increases
U
افزودن
aggrandise
U
افزودن
put on
U
افزودن
Inc
U
افزودن
append
U
افزودن
appended
U
افزودن
adject
U
افزودن به
appending
U
افزودن
enhancing
U
افزودن
aggrade
U
افزودن
enhances
U
افزودن
aggrandize
U
افزودن
appends
U
افزودن
enhanced
U
افزودن
enhance
U
افزودن
eke
U
افزودن
augmenting
U
افزودن
potentize
U
افزودن
augments
U
افزودن
imburse
U
افزودن
stocked
U
به موجودی افزودن
preponderate
U
چربیدن بر افزودن
plus
U
افزودن به مثبت
stock
U
به موجودی افزودن
to pay back
U
برگرداندن افزودن
amplifies
U
افزودن بالابردن
amplified
U
افزودن بالابردن
amplify
U
افزودن بالابردن
amplifying
U
افزودن بالابردن
settings
U
افزودن به وقت بازی
increased
U
افزودن ترقی دادن
increase
U
افزودن ترقی دادن
volumes
U
کتاب برحجم افزودن
volume
U
کتاب برحجم افزودن
increases
U
افزودن ترقی دادن
resurface
U
لایهی جدید افزودن
resurfaced
U
لایهی جدید افزودن
toincrease any one's salary
U
مواجب کسیرا افزودن
setting
U
افزودن به وقت بازی
bundling
U
افزودن نرم افزار
apperceive
U
بمعلومات خود افزودن
to fan the flame
U
برشدت چیزی افزودن
bundle
U
افزودن نرم افزار
bundles
U
افزودن نرم افزار
adjoin
U
افزودن متصل شدن
accrete
U
بهم افزودن یا چسبانیدن
adjoined
U
افزودن متصل شدن
adjoins
U
افزودن متصل شدن
resurfaces
U
لایهی جدید افزودن
toincrease any one's salary
U
برحقوق کسی افزودن
throw in
U
مطلبی بر صحبت کسی افزودن
to intensify one's actions
U
برشدت اقدامات خود افزودن
daylight saving time
U
افزودن یک ساعت بر ساعات روز
queues
U
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queue
U
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queued
U
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queueing
U
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
doping
U
افزودن ماده شیمیایی خاص به یک قطعه
upgrading
U
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgrades
U
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
date
U
افزودن آخرین و جدیدتری اطلاعات به چیزی
forward mode
U
افزودن یک عدد یا اندیش و اختلاف به اصل
upgraded
U
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgrade
U
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
dates
U
افزودن آخرین و جدیدتری اطلاعات به چیزی
date
U
افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
mithridatism
U
مصونیت از زهر بواسطه خوردن و کم کم افزودن برمقداران
insert
U
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
dates
U
افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
parallelling
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
winder
U
گرم شدن تدریجی بدن و افزودن برسرعت
inserting
U
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
inserts
U
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
paralleling
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
paralleled
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallel
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallelled
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallels
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
anchor line extension kits
U
جعبه وسایل افزودن به طول کابل چتر نجات
paroli
U
دوبرابر داو بوسیله افزودن پول برده بدان
extends
U
فایل که قابل افزودن است یا هیچ اندازه ماکزیمم ندارد
extending
U
فایل که قابل افزودن است یا هیچ اندازه ماکزیمم ندارد
insertion loss
U
توجه به یک سیگنال به علت افزودن یک وسیله به کانال یا مدار موجود
saving
U
خودداری ازمصرف وجوه عدم تقسیم منافع و افزودن ان به سرمایه
ten's complement
U
عددی که با افزودن یک به متمم نهم یک عدد دهدهی به دست آید
increment
U
افزودن یک به یک عدد در یک ثبات اغلب برای ادامه دادن کار
extend
U
فایل که قابل افزودن است یا هیچ اندازه ماکزیمم ندارد
increments
U
افزودن یک به یک عدد در یک ثبات اغلب برای ادامه دادن کار
updated
U
تغییر یا افزودن داده مشخص در فایل اصلی با اطلاعات به روز شوند
updates
U
تغییر یا افزودن داده مشخص در فایل اصلی با اطلاعات به روز شوند
update
U
تغییر یا افزودن داده مشخص در فایل اصلی با اطلاعات به روز شوند
extensible
U
زبان برنامه نویسی کامپیوتری که به کاربر امکان افزودن نوع داده و دستورات خاص خود را میدهد
source
U
نرم افزارای که به کاربر امکان تغییر دادن , حذف و افزودن دستورات در فایل اصلی برنامه میدهد
memo field
U
فیلدی در پایگاه داده یا پنجره متن در یک برنامه کاربردی که به کاربر امکان افزودن دستورات یا ماکرو درباره ورودی میدهد
privilege
U
ساخت پردازنده Intel که در حالت محافظت شده است و به برنامه امکان افزودن بخشهای حیاتی محیط عملیات را میدهد
two's complement
U
افزودن یک به متمم یک یک عدد دودویی , برای نمایش اعداد دودویی منفی
cost plus pricing
U
تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
aliasing
U
افزودن سیگنالهای صوتی بین الگوهای صوتی برای ایجاد صدای ملایم تر
high
U
عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
highest
U
عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
highs
U
عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
subscribing
U
افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribed
U
افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribes
U
افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribe
U
افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
appreciated
U
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
appreciating
U
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
appreciates
U
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
appreciate
U
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
dithering
U
ترکیب نقطههای رنگارنگ برای یک رنگ جدید یک روش گرافیکی کامپیوتر برای افزودن شدت نور نمایش
special drawing rights
U
این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
expandable
U
با افزودن نرم افزار یا سخت افزار
extend
U
در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است
extends
U
در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است
extending
U
در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است
expanded memory system
U
کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
structure
U
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structuring
U
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structures
U
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
appends
U
1-افزون داده به فایل یا رکورد موجود2-افزودن داده یا فایل به انتهای فایل موجود
appended
U
1-افزون داده به فایل یا رکورد موجود2-افزودن داده یا فایل به انتهای فایل موجود
appending
U
1-افزون داده به فایل یا رکورد موجود2-افزودن داده یا فایل به انتهای فایل موجود
append
U
1-افزون داده به فایل یا رکورد موجود2-افزودن داده یا فایل به انتهای فایل موجود
interface
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
updates
U
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updated
U
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
update
U
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
U
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
U
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capture
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial
U
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
captures
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo
U
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verify
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoots
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoot
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster
U
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
orienting
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orient
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
to temper
[metal or glass]
U
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
orients
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
cross examination
U
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
survey
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
buck up
U
پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
assign
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigns
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
serve
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assigning
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to appeal
[to]
U
درخواستن
[رجوع کردن به]
[التماس کردن]
[استیناف کردن در دادگاه]
calk
U
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
tae
U
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
served
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
concentrating
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
to inform on
[against]
somebody
U
کسی را لو دادن
[فاش کردن]
[چغلی کردن]
[خبرچینی کردن]
serves
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
concentrate
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrates
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
soft-pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
withstanding
U
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
correct
U
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
infringing
U
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com