English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
munchies [Colloquial] U غذای برای ریز ریز خوردن [مانند تخمه یا پسته]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
underfeed U غذای غیر کافی خوردن یا دادن
The food was not fit to eat. U غذای ناجوری بود ( قابل خوردن نبود )
for half board U برای تختخواب، صبحانه و یک وعده غذای اصلی
grog U دستهای از مردم که برای خوردن عرق گرد هم نشینند عرق خوردن
potatoes and point U سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
bread and point U سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
I'd like something to eat. چیزی برای خوردن میخواهم.
to swear tre sonagainstany one U سوگند برای خیانت بکسی خوردن
to sorrow for any one U برای کسی غصه خوردن یا غمگین شدن
chopsticks U میلههای عاج یا چوبی که چینی ها برای خوردن برنج از ان استفاده میکنند
sealsking U نوار پوست سگ ماهی زیرچوب اسکی تورینگ برای جلوگیری از سر خوردن بعقب
to play a good knife and fork U ازروی اشتهاخوراک خوردن خوب چیز خوردن
swag U تاب خوردن تلوتلو خوردن بنوسان دراوردن
tumble U غلت خوردن معلق خوردن
trip U لغزش خوردن سکندری خوردن
trips U لغزش خوردن سکندری خوردن
tripped U لغزش خوردن سکندری خوردن
tumbled U غلت خوردن معلق خوردن
tumbles U غلت خوردن معلق خوردن
seafood U غذای دریایی
shore dinner U غذای دریایی
potluck U غذای مختصر
when in season U غذای فصل
spirilual nutriment U غذای روحانی
sweetmeat U غذای شیرین
luncheon U غذای مفصل
chicken feed U غذای جوجه
birdseed U غذای پرندگان
dish of the day U غذای روز
entree U غذای اصلی
plant food U غذای گیاهی
restorative food U غذای مقوی
stinkpot U غذای بدبو
antipasto U غذای اشتهااور
plant food U غذای گیاه
sop U غذای مایع
dinette U غذای گرم
sops U غذای مایع
meats U غذای اصلی
junk foods U غذای ناسالم
junk food U غذای ناسالم
meat U غذای اصلی
health food U غذای سالم
health foods U غذای سالم
luncheons U غذای مفصل
cornmeal U غذای ذرت
stenophagous U غذای محدود خوار
boarded U غذای روی میز
fondu U نوعی غذای سویسی
board U غذای روی میز
debilitant U غذای ضعیف کننده
set menu U صورت غذای هر روزه
Good wholesome food . U غذای سالم وکامل
Oily skin (food). U پوست ( غذای ) چرب
chopsuey U نوعی غذای چینی
chow mein U نوعی غذای چینی
gastronomist U متخصص غذای لذیذ
Frozen meat ( food ) . U گوشت ( غذای ) یخ زده
a special menu U صورت غذای مخصوص
to toy with one's food U با غذای خود بازی کردن
That was a very good meal. غذای خیلی خوبی بود.
slosh U غذای چسبناک مشروب لزج
progressive cookery U پخت تدریجی غذای یکان
sloshes U غذای چسبناک مشروب لزج
sloshing U غذای چسبناک مشروب لزج
baked meat U شیرینی اردی غذای پخته
bakemeat U شیرینی اردی غذای پخته
food container U فرف غذای قابل حمل
speciality of the house U غذای مخصوص طبخ منزل
Rice is a wholesome food . U برنج غذای کاملی است
agape U غذای سبک پس ار جشنی در کلیسا [دین]
An apple a day keeps the doctor away. <proverb> U غذای خوب طبیب را فراری می دهد.
mawkish U حالت تهوع نسبت به غذای بدمزه
succotash U غذای مرکب از لوبیا ومغزذرت پخته
ravioli U نوعی غذای ایتالیایی از گوشت و نشاسته
casserole U نوعی غذای مرکب از گوشت وارد
casseroles U نوعی غذای مرکب از گوشت وارد
entremets U غذای لذید اضافه بر برنامه معمولی
I revisited her recipe. U من دستور کار [غذای] او [زن] را دوباره بکار بردم.
He warned he would go on a termless hunger strike. U او [مرد] هشدار داد که اعتصاب غذای بی مدتی خواهد کرد.
broth U غذای مایعی مرکب از گوشت یاماهی وحبوبات وسبزیهای پخته
slopping U غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
slopped U غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
slop U غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
to drink wine U می خوردن شراب خوردن
puffing U دود ویا بخار قسمت پف کرده جامه زنانه غذای پف دار
puffs U دود ویا بخار قسمت پف کرده جامه زنانه غذای پف دار
puff U دود ویا بخار قسمت پف کرده جامه زنانه غذای پف دار
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
hunger strike U اعتصاب غذای زندانیان وغیره اعتصاب غذا
hunger strikes U اعتصاب غذای زندانیان وغیره اعتصاب غذا
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
lap vt U خوردن به
to get outside of U خوردن
to makea meal of U خوردن
butts U خوردن
butted U خوردن
butt U خوردن
manducate U و خوردن
look back U سر خوردن
to drink water U اب خوردن
to eat into U خوردن
slid U سر خوردن
buckles U تا خوردن
buckled U تا خوردن
buckle U تا خوردن
to break ones fast U خوردن
knock against U خوردن به
to fall aboard U خوردن
glide U سر خوردن
glided U سر خوردن
glides U سر خوردن
feeds U خوردن
feed U خوردن
hits U خوردن
hitting U خوردن
polish off U خوردن
baet U خوردن
eat U خوردن
cares U غم خوردن
cared U غم خوردن
care U غم خوردن
eats U خوردن
corrode U خوردن
to run a U خوردن
To be crossed out ( eliminated , omitted ) . U خط خوردن
corroding U خوردن
corrodes U خوردن
hit U خوردن
abutted U خوردن
abuts U خوردن
abut U خوردن
to go with U خوردن به
occlude U خوردن
to overfeed oneself U پر خوردن
to overload stomach U پر خوردن
gluttonize U پر خوردن
gormandize U پر خوردن
corroded U خوردن
eroding U خوردن
budge U جم خوردن
trundled U غل خوردن
gliding U سر خوردن
trundle U غل خوردن
hurtling U خوردن
hurtles U خوردن
hurtled U خوردن
hurtle U خوردن
grubbed U خوردن
stir U جم خوردن
stirred U جم خوردن
stirrings U جم خوردن
budges U جم خوردن
stirs U جم خوردن
budged U جم خوردن
erode U خوردن
eroded U خوردن
trundles U غل خوردن
trundling U غل خوردن
gluts U پر خوردن
eating U خوردن
glut U پر خوردن
grub U خوردن
budging U جم خوردن
to swear by all that is sacred U خوردن
grubs U خوردن
sampled U خوردن
erodes U خوردن
sample U خوردن
c U استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
narratives U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recalled U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalls U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recall U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narrative U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
Ackerman's function U تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
teacloth U رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
teacloths U رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
no show U مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
permanent U آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
bins U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
bin U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
iil U دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
revenue tax U مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
open U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
redundancy U بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
scratching U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
grammar U امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
double U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
opened U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com