English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
optometry U عینک سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
optometric U وابسته به میزان دید و عینک سازی
Other Matches
lorgnette U ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes U ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
specs U عینک
glasses عینک
winker U عینک
lorgnettes U عینک
goggles U عینک
lorgnette U عینک
eyeglass U عینک
nosepiece U پل عینک
interpupillary U عینک
glass eye U عینک
spectacle U عینک
spectacles U عینک
barnacles U عینک
glass U عینک
goggled U عینک پرواز
optic U شیشه عینک
goggling U عینک پرواز
monocle U عینک یک چشمی
goggle U عینک پرواز
pince nez U عینک دماغی
oculist U عینک ساز
bespectacled U عینک زده
sunglasses U عینک افتابی
rims U قاب عینک
rim U قاب عینک
monocles U عینک یک چشمی
field glasses U عینک صحرایی
dark glasses عینک آفتابی
To wear glasses. U عینک زدن
burning glass U عینک جوشکاری
earpiece U دسته عینک
temple U دسته عینک
half-glasses عینک یک چشمی
field glasses U عینک رزمی
earpieces U دستهی عینک
lorgnette U عینک پنسی
lorgnettes U عینک پنسی
butt-strap U لبهمحلاتصالدستهبهفرم عینک
oculists U عینک ساز
optician U عینک ساز
optometry U عینک فروشی
gig lamps U عینک شاخدار
optometrist U عینک ساز
gig lamps U نمایش عینک
safety glass U عینک ایمنی
snow goggles U عینک توفان
snow goggles U عینک افتابگیر
spectacled U عینک دار
eye glass U عینک دستی
eyeglass U عینک فنری
sun glasses U عینک آفتابی
goggles U عینک ایمنی
opticians U عینک ساز
safety glasses U عینک ایمنی
goggles U عینک محافظ
smoked glasses U عینک دودی
goggles U عینک افتابی
smoked U عینک دودی
peeper U ایینه عینک
goggles U عینک صحرائی
eyeglass U عینک یک چشم
prismatic spectacles U عینک نادرست نما
bifocals U دو دید عینک دو کانونی
bifocal U دو دید عینک دو کانونی
rose-coloured spectacles U عینک خوش بینی
goggles U عینک حفاظ دار
to wear glasses U عینک گذاشتن یازدن
scissors-glasses عینک قیچی شکل
pebble U شیشه عینک نوعی عقیق
pebbles U شیشه عینک نوعی عقیق
lorgnettes U عینک مخصوص روی بینی
he wears glasses U عینک زده است یادارد
optician U عینک فروش دوربین ساز
opticians U عینک فروش دوربین ساز
lorgnette U عینک مخصوص روی بینی
wear U عینک یا کراوات زدن فرسودن
wears U عینک یا کراوات زدن فرسودن
vectograph U عکس مخصوص استفاده از عینک برجسته بینی
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
jagger U الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
subjugation U مقهور سازی مطیع سازی
frustrations U خنثی سازی محروم سازی
frustration U خنثی سازی محروم سازی
irritancy U پوچ سازی باطل سازی
ouster U بی بهره سازی محروم سازی
formularization U کوتاه سازی ضابطه سازی
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saves U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression U سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
glass U عینک دار کردن شیشهای کردن
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo U فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
external U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
stereoscope U جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
idolization U بت سازی
flection U خم سازی
bridge building U پل سازی
individualising U تک سازی
individualization U تک سازی
compaction U تو پر سازی
individualize U تک سازی
individualizing U تک سازی
individuation U تک سازی
retortion U خم سازی
individualizes U تک سازی
local anasthesia U سر سازی
padding U له سازی
truncation U بی سر سازی
individualized U تک سازی
flooring U کف سازی
individualises U تک سازی
pavements U کف سازی
pavement U کف سازی
repk lection U پر سازی
stylization U مد سازی
bridgework U پل سازی
retortion U کج سازی
deflexion U خم سازی
individualised U تک سازی
immortalization U جاوید سازی
refreshment U تازه سازی
optimization U بهینه سازی
optimality U بهینه سازی
obliteration U پاک سازی
strangling U خفه سازی
equating U هم ارز سازی
elution U پاکیزه سازی
obscuration U تیره سازی
emulation U نمونه سازی
seduction U گمراه سازی
panel work U تنکه سازی
paneling U قاب سازی
panification U نان سازی
paralysation U فلج سازی
eversion U واژگون سازی
paralyzation U فلج سازی
evisceration U تهی سازی
feminization U مونث سازی
neutralization U بی اثر سازی
paling U نرده سازی
overturns U واژگون سازی
optimize U بهینه سازی
emulsification U امولسیون سازی
image formation U تصویر سازی
enthralment U بنده سازی
equality gate U برابر سازی
ostosis U استخوان سازی
ichnography U زمینه سازی
overconditioning U پرشرطی سازی
modeller U قالب سازی
illumination U روشن سازی
metabolic U سوخت و سازی
divestiture U برهنه سازی
divestment U بی بهره سازی
domestication U اهلی سازی
duplexing U مضاعف سازی
dilution U رقیق سازی
secretion U پنهان سازی
synchronizing U همزمان سازی
integration U مجتمع سازی
illuminations U روشن سازی
latticework U شبکه سازی
stacking U پشته سازی
conditioning U شایسته سازی
discolourment U بدرنگ سازی
divestiture U بی بهره سازی
tuning U میزان سازی
overturned U واژگون سازی
overturn U واژگون سازی
cooling U خنک سازی
beautification U زیبا سازی
bookbinding U کتاب سازی
fitting U جفت سازی
formulation U قاعده سازی
dwelling construction U خانه سازی
networking U شبکه سازی
nidificate U لانه سازی
nidification U اشیانه سازی
nonlinear optimization U بهینه سازی
dwelling construction U اپارتمان سازی
oblieration U پاک سازی
nest building U لانه سازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com