English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
air impingment U عیبی در پرداخت هواپیما که رنگ ان مات شده و حبابهای هوا در سطح رنگ پدیدارمیشوند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
acrylic lacquer لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
foamed U حبابهای ریز
foaming U حبابهای ریز
foams U حبابهای ریز
foam U حبابهای ریز
magnetic bubbles U حبابهای مغناطیسی
cavitation U ایجاد حبابهای داخل یک مایع
faultlessness U بی عیبی
freedom from defect U بی عیبی
impeccability U بی عیبی
integrity U بی عیبی
it is well enough U عیبی ندارد
immaculateness U بی عیبی عفت
what is wrong with that? U مگراین چه عیبی دارد
bends U بیرون امدن حبابهای گاز ازبافتهای بدن و اختلال درگردش خون
lick son U عیبی را با شلاق از کسی دورکردن
What's up with him? U مگر او [مرد] چه عیبی دارد؟
Something is wrong. U عیبی درکار [این موضوع] است.
clearance U گواهینامه یاکاغذ دال بر پاکی و بی عیبی ترخیص
I have no fault to find with his work . U از کارش هیچ عیبی نمی توان گرفت
progress payment U پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matte U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing U پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
approach end U نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
landing gear U چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
altitude sickness U حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
touchdowns U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdown U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
barometric leveling U تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
aircraft scrambling U دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
aft U قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
plane director U نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
aircraft arresting barrier U وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
air mileage indicator U کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
usance U مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
spoiler U صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
space charter U اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
screwpropeller U پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
plastic bubble keyboard U صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
aerating agent U مادهای که به بتن اضافه میشود تا توزیع حبابهای هوا را در بتن یکنواخت نماید و اثر ان ازدیادمقاومت در مقابل یخبندانهای سخت میباشد
coordinated turn U دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fate U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage U کسری پرداخت کسر پرداخت
fates U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
moment U ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moments U ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
azimuth indicator U شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
transition altitude U ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
due bill U در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransom U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransoms U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
devil's advocates U کشیشی که اعمال و سوابق مردهای را که قرار است تقدیس شده و saint شود به طور انتقادی بررسی میکند تامبادا عیبی از قلم افتاده باشد
devil's advocate U کشیشی که اعمال و سوابق مردهای را که قرار است تقدیس شده و saint شود به طور انتقادی بررسی میکند تامبادا عیبی از قلم افتاده باشد
apron U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing U سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
aprons U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
troop space U جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
clear way U محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
carnet U اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
command speed U سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
altitude height U سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
go around mode U روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
flight control U دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
apparent altitude U ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
aircraft block speed U سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
claim for indemnification U ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
point of no return U نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
ability to pay principle of taxation U اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
subscribe U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
ramp U سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
ramps U سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
altitude azimuth U عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
dividend warrant U چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
azimuth guidance U هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
air transportable sonar U سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
discharges U پرداخت
payments U پرداخت
glosser U پرداخت گر
furbisher U پرداخت گر
settlement U پرداخت
glaze U پرداخت
glazes U پرداخت
payment U پرداخت
bleaching U پرداخت
pay U پرداخت
discharge U پرداخت
settlements U پرداخت
expenditure U پرداخت
finishing touches U پرداخت
finish U پرداخت
disbursement U پرداخت
burnisher U پرداخت گر
paying U پرداخت
polishes U پرداخت
polish U پرداخت
discharging U پرداخت
refund U پس پرداخت
pays U پرداخت
refunds U پس پرداخت
defrayal U پرداخت
rendering U پرداخت
renderings U پرداخت
refunding U پس پرداخت
refunded U پس پرداخت
finishes U پرداخت
finishing U پرداخت
pt U پرداخت
trim U پرداخت
remitment U پرداخت
outlay U پرداخت
refinishing U پرداخت
making good U پرداخت
lustreer U پرداخت
finishes U پرداخت کار
renditions U پرداخت تحویل
rendition U پرداخت تحویل
remittances U پرداخت تادیه
lustre U صیقل پرداخت
burnishing U پرداخت کاری
outstandingly U پرداخت نشده
outstanding U پرداخت نشده
remittance U پرداخت تادیه
subscription U تعهد پرداخت
shear U پرداخت فرش
a bradent U وسیله پرداخت
subscriptions U تعهد پرداخت
disburses U پرداخت کردن
dishonours U خودداری از پرداخت
disbursing U پرداخت خرج
disbursing U پرداخت کردن
burnish U پرداخت کردن
burnishes U پرداخت کردن
disburses U پرداخت خرج
disbursed U پرداخت کردن
instalment U پرداخت قسطی
instalments U پرداخت قسطی
buffer U پرداخت کردن
liabilities U دیون پرداخت
liability U دیون پرداخت
disburse U پرداخت خرج
disburse U پرداخت کردن
disbursed U پرداخت خرج
finance U پرداخت هزینه
financed U پرداخت هزینه
tumble U پرداخت کردن
tumbled U پرداخت کردن
tumbles U پرداخت کردن
scour U پرداخت کردن
scoured U پرداخت کردن
scours U پرداخت کردن
finish U پرداخت کار
dishonouring U خودداری از پرداخت
dishonoured U خودداری از پرداخت
finances U پرداخت هزینه
financing U پرداخت هزینه
dishonored U خودداری از پرداخت
dishonoring U خودداری از پرداخت
dishonors U خودداری از پرداخت
dishonour U خودداری از پرداخت
installments U پرداخت قسطی
payment stopped U توقف پرداخت
payment by instalments U پرداخت به اقساط
d. note U درخواست پرداخت
date of maturity U موعد پرداخت
date of payment U موعد پرداخت
deferred payment U پرداخت معوق
deferred payment U پرداخت اتی
demand for payment U تقاضای پرداخت
payment in advance U پیش پرداخت
bilk U گذاشتن از پرداخت
payment in kind U پرداخت جنسی
by payment U از طریق پرداخت
payment in kind U پرداخت غیرنقدی
casual payment U پیش پرداخت
payment in full U پرداخت کامل
payment in full U پرداخت تمام
payment in due cource U پرداخت به موقع
diamond polishing U پرداخت الماسی
money back U تضمین پرداخت
lump sum payment U پرداخت یکجا
imprest U پیش پرداخت
indemnification U پرداخت غرامت
installment payment U پرداخت قسطی
lump sum payment U پرداخت نقدی
interim financing U پرداخت موقت
monthly payment U پرداخت ماهانه
non payment U عدم پرداخت
on account payment U پیش پرداخت
payer U پرداخت کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com