Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 44 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
photography
U
عکسبرداری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
air survey photography
U
عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
photoreconnaissance
U
عکسبرداری اکتشافی
retaking
U
عکسبرداری شده
retakes
U
عکسبرداری شده
retaken
U
عکسبرداری شده
retake
U
عکسبرداری شده
radiography
U
عکسبرداری رادیو
run
U
یک راه عکسبرداری هواپیما
basic cover
U
عکسبرداری اولیه هوایی
runs
U
یک راه عکسبرداری هواپیما
phototypography
U
چاپ بوسیله عکسبرداری
skiascopy
U
عکسبرداری از شبکیه چشم
telephotographic
U
عکسبرداری از مسافات دور
telephotography
U
عکسبرداری از مسافات دور
air survey camera
U
دوربین عکسبرداری هوایی
photoheliograph
U
دوربین مخصوص عکسبرداری از خورشید
air contographic photography
U
عکسبرداری هوایی از عوارض زمین
photographs
U
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
photographing
U
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
photographed
U
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
photograph
U
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
posing
U
قیافه گیری برای عکسبرداری
poses
U
قیافه گیری برای عکسبرداری
posed
U
قیافه گیری برای عکسبرداری
radiogram
U
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
radiograms
U
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
pose
U
قیافه گیری برای عکسبرداری
continuous strip camera
U
دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
phototelegraphyt
U
مخابره تلگرافی عکس عکسبرداری رادیویی
wide-angle
U
عکسبرداری بازاویه دید عریض 09 درجهای
wide angle
U
عکسبرداری بازاویه دید عریض 09 درجهای
sonne photography
U
روش عکاسی به طریقه عکسبرداری از یک نوار ممتدزمین
radiant exposure
U
وسیله عکسبرداری مادون قرمز یا انرژی حرارتی
continuous strip photography
U
عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
tomography
U
فن تشخیص امراض از روی عکسبرداری با اشعه مجهول پرتونگاری مقطعی
phototostat
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
heliograph
U
گراورسازی بانور افتاب دستگاه عکسبرداری از افتاب مخابره بوسیله نور خورشید
x ray
U
بااشعه ایکس امتحان کردن عکسبرداری با اشعه ایکس
shoot
U
فیلمبرداری کردن عکسبرداری کردن
shoots
U
فیلمبرداری کردن عکسبرداری کردن
air station
U
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
air photographic
U
شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
infrared imagery
U
عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com