English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 215 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
imagery U عکاسی هوایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
tip U در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
tipping U در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
holiday U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holidays U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
bombardment photography U عکاسی از بمباران هوایی
camera station U ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
continuous strip photography U عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
country cover diagram U دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
cover search U جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
coverage index U کالک نمایش مناطق زیرپوشش شناسایی عکاسی هوایی
exposure station U ایستگاه عکاسی هوایی
imagery sortie U پرواز مخصوص عکاسی هواپیمای عکاسی ماموریت عکاسی هوایی
sortie plot U شمای منطقه پرواز در عکاسی هوایی
trimetrogon U عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
Other Matches
continuous strip imagery U عکاسی متوالی از یک نوارزمین عکاسی مداوم از یک نوار
spectrozonal photography U عکاسی از اشیاء منتخب عکاسی از اشیای مخصوص
airlift service U سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
lens distortion U خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
telling U مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
restrictive fire plan U طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
air policing U عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
antiair warfare U جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i stay U در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
line chief U افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
broadcast controlled air interception U نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air delivery container U جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
air sentinel U گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steered U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeons U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
flak U گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
sleeve target U هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
air scoop U چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
fly through U عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
air interdiction U عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
aviation pay U معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air suprmacy U برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air pilots U خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
air superiority U برتری موقت هوایی رجحان هوایی
carrier air group U دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
aired U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air branch U قسمت هوایی رسته هوایی
air material U ماتریل هوایی وسایل هوایی
airs U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
notice to airmen U اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
splashes U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
tropopause U منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
air station U ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
splashing U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splash U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
air picket U هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
air scout U هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
air photographic U شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
call mission U درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
airlift command U فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
photography U عکاسی
photogeny U عکاسی
photogrammetry U علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
faxed U عکاسی رادیویی
phototelegraphy U عکاسی رادیویی
flashes U فلاش عکاسی
photographic accessories U لوازم عکاسی
flashed U فلاش عکاسی
flash photography U عکاسی شب بابرق
photochromy U عکاسی رنگی
aerial photography U عکاسی هوائی
facsimiles U عکاسی رادیویی
facsimile U عکاسی رادیویی
kodak U دوربین عکاسی
flashlight U لامپ عکاسی
heliochrome U عکاسی رنگی
line of collimation U خط محور عکاسی
faxing U عکاسی رادیویی
brownies U یکجوردوربین عکاسی
brownie U یکجوردوربین عکاسی
flashlights U لامپ عکاسی
flash U فلاش عکاسی
radiophoto U عکاسی رادیویی
filmed U فیلم عکاسی
photographic scale U مقیاس عکاسی
photographic strip U باند عکاسی
dark room U تاریکخانه عکاسی
photographic U وابسته به عکاسی
photographic strip U نوار عکاسی
photoionization U یونش عکاسی
shutterbug U عاشق عکاسی
telephoto U عکاسی رادیویی
photographic fixing U ثبوت عکاسی
photographic chemistry U شیمی عکاسی
wirephoto U عکاسی رادیویی
faxes U عکاسی رادیویی
film U فیلم عکاسی
fax U عکاسی رادیویی
photography U لوازم عکاسی
telephotography U عکاسی رادیویی
airspace prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
air defense commander U فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
emergency scramble U درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
airlift capacity U مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
air search attack unit U تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
filmstrip U فیلم عکاسی 53 میلمتری
fan cameras U دوربینهای عکاسی منظرهای
camera دوربین یا جعبه عکاسی
fixer U دوای ثبوت عکاسی
exposure scale U جدول پرتوگیری [عکاسی]
photoflash U فشنگ منورمخصوص عکاسی در شب
(iris) diaphragm U دیافراگم [دوربین عکاسی]
photographically U از روی علم عکاسی
telephotography U عکاسی از راه دور
to print out U چاپ کردن در عکاسی
thermal imagery U عکاسی مادون قرمز
safelight U چراغ تاریکخانه عکاسی
camera axis U محور دوربین عکاسی
dicing photography U عکاسی در ارتفاع کم باهواپیما
Dont move . Hold it. Keep stI'll. U بی حرکت ( در عکاسی وغیره )
flash bulb U فلاش دوربین عکاسی
cameras U دوربین یا جعبه عکاسی
heliocheomy U عکاسی بارنگ طبیعی
image format U اندازه فیلم عکاسی
camera nadir U محورلولایی دوربین عکاسی
image format U اندازه شیشه عکاسی
isocentre U خط المرکزین دوربین عکاسی
negative photo plane U افق شیشه عکاسی
vidicon U لوله دوربین عکاسی
iris U دیافراگم [دوربین عکاسی]
flash lamp U لامپ پر نور عکاسی
channel airlift U سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
radar imagery U عکاسی به وسیله امواج رادار
photoengraving U گراور سازی بوسیله عکاسی
platinotype U عکاسی بوسیله املاح پلاتین
imagery U شبیه سازی عکاسی کردن
camera magazine U جعبه محتوی فیلم عکاسی
photocopying U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
camera obscura U اطاقک تاریک جعبه عکاسی
photocopied U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
flashbulbs U لامپ پرنور فلاش عکاسی
folded optics U وسیله عکاسی یا دیدبانی تاشونده
flashbulb U لامپ پرنور فلاش عکاسی
photocopies U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopy U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photomap U نقشه برداری بوسیله عکاسی
telecamera U دوربین مخصوص عکاسی ازفواصل دور
ground position U نقطه تصویرزمینی هواپیمای در حال عکاسی
thermal crossover U تقابل حرارتی در عکاسی مادون قرمز
time exposure U مدت بازماندن دیافراگم دوربین عکاسی
photoengrave U بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
photogravure U گراور سازی از روی شیشه عکاسی
thermal imagery U عکاسی با اشعه حرارتی مادون قرمز
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
canadian , grid U سیستم شبکه بندی عکاسی برجسته منشوری
sonne photography U روش عکاسی به طریقه عکسبرداری از یک نوار ممتدزمین
zoom lenses U عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
zoom lens U عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
panoramic U دوربین منظره نما یا افق نمادر عکاسی
air survey photography U عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
infrared resolution U تجزیه و تحلیل و کاوش هدف با عکاسی مادون قرمز
negatives U گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
negative U گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
denitometer U وسیله اندازه گیری درجه تیرگی تصاویر عکاسی
latensification U تقویت عکس فاهر شده عکاسی بوسیله مواد شیمیایی
image [وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.]
images U وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.
box camera U دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
crab angle U زاویه بین مسیر حرکت هواپیما و محور دوربین عکاسی
pantoscope U دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردوازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
box cameras U دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
trunkair route U مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
combat airlift support U پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
panoramic camera U دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
camera cycling rate U نواخت باز و بسته شدن دیافراگم دوربین دوره تناوب عکاسی
light trap U اسبابی که حائل نور بوده ولوازم عکاسی دران حرکت کند
tactical air control center U مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
air defense action area U منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
chalk number U شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی
chalk commander U فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی
comouflage detection photography U نوعی عکاسی که با استفاده ازفیلم مخصوص انجام شده واستتار دشمن را کشف میکندعکسبرداری ضد استتار
air position U موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما
photo offset U چاپ افستی که فیلم عکاسی رابرای چاپ بکار برد
phototostat U رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
multispectral U استفاده از چند طیف نوری عکاسی چند طبقه
angle of view U زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
cassette U کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
cassettes U کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
air defense readiness U وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
air distant support U پشتیبانی هوایی دور پشتیبانی هوایی از راه دور
reflight U پرواز مجدد روی منطقه عکاسی شده برای تجدیدعکسبرداری از نقاطی که دردور اول حذف شده اند
photocomposition U کاربرد پردازش الکترونیکی درتهیه چاپ که مستلزم تعریف و تنظیم تحریر و تولید ان به وسیله پردازش از طریق عکاسی میباشد
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
blueprints U نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
blueprint U نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
heavy lift U حمل و نقل هوایی سنگین واحد حمل و نقل هوایی سنگین
air alert warning U اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
raided U تک هوایی
aerials U هوایی
raiding U تک هوایی
aerial U هوایی
pneumatic U هوایی
raids U تک هوایی
over-pass U پل هوایی
AA U ضد هوایی
aerial line U خط هوایی
linear distance U خط هوایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com