Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fax
U
عکاسی رادیویی
faxed
U
عکاسی رادیویی
faxes
U
عکاسی رادیویی
faxing
U
عکاسی رادیویی
facsimile
U
عکاسی رادیویی
facsimiles
U
عکاسی رادیویی
phototelegraphy
U
عکاسی رادیویی
radiophoto
U
عکاسی رادیویی
telephoto
U
عکاسی رادیویی
telephotography
U
عکاسی رادیویی
wirephoto
U
عکاسی رادیویی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
facsimile recorder
U
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
Other Matches
imagery sortie
U
پرواز مخصوص عکاسی هواپیمای عکاسی ماموریت عکاسی هوایی
cone of silence
U
مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
continuous strip imagery
U
عکاسی متوالی از یک نوارزمین عکاسی مداوم از یک نوار
spectrozonal photography
U
عکاسی از اشیاء منتخب عکاسی از اشیای مخصوص
radio interference
U
تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
radio button
U
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
trimetrogon
U
عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
country cover diagram
U
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
lens distortion
U
خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
photogeny
U
عکاسی
photography
U
عکاسی
broadcasting
U
رادیویی
radioed
U
رادیویی
radioing
U
رادیویی
radios
U
رادیویی
radio
U
رادیویی
photography
U
لوازم عکاسی
flashlights
U
لامپ عکاسی
flashlight
U
لامپ عکاسی
photochromy
U
عکاسی رنگی
filmed
U
فیلم عکاسی
film
U
فیلم عکاسی
photographic
U
وابسته به عکاسی
kodak
U
دوربین عکاسی
heliochrome
U
عکاسی رنگی
line of collimation
U
خط محور عکاسی
photoionization
U
یونش عکاسی
flash photography
U
عکاسی شب بابرق
photographic strip
U
نوار عکاسی
dark room
U
تاریکخانه عکاسی
photographic strip
U
باند عکاسی
photographic scale
U
مقیاس عکاسی
photographic fixing
U
ثبوت عکاسی
aerial photography
U
عکاسی هوائی
shutterbug
U
عاشق عکاسی
photographic chemistry
U
شیمی عکاسی
photographic accessories
U
لوازم عکاسی
flashes
U
فلاش عکاسی
flashed
U
فلاش عکاسی
brownie
U
یکجوردوربین عکاسی
brownies
U
یکجوردوربین عکاسی
imagery
U
عکاسی هوایی
flash
U
فلاش عکاسی
radio compass
U
قطبنمای رادیویی
radio metal locator
U
فلزیاب رادیویی
metal locator
U
فلزیاب رادیویی
receivers
U
گیرنده رادیویی
electronic locator
U
فلزیاب رادیویی
radio control
U
فرمان رادیویی
radio detection
U
اکتشاف رادیویی
radio dicipline
U
انضباط رادیویی
radio ferquency
U
بسامد رادیویی
radio frequencies
U
فرکانسهای رادیویی
radio sextant
U
سکستانت رادیویی
radio silence
U
سکوت رادیویی
radio wave
U
موج رادیویی
radio waves
U
امواج رادیویی
radio broadcasting
U
پخش رادیویی
radio horizon
U
افق رادیویی
facsimiles
U
عکس رادیویی
listening silence
U
سکوت رادیویی
r.f.
U
بسامد رادیویی
play by play
U
پخش رادیویی
facsimile
U
عکس رادیویی
waving
U
موج رادیویی
waves
U
موج رادیویی
waved
U
موج رادیویی
receiver
U
گیرنده رادیویی
radio interference
U
پارازیت رادیویی
radio telescope
U
تلسکوپ رادیویی
hertzian wave
U
موج رادیویی
radio beacon
U
بیکن رادیویی
radio alimeter
U
فرازیاب رادیویی
radio receiver
U
گیرنده رادیویی
radio navigation
U
ناوبری رادیویی
radio match
U
رویارویی رادیویی
radio link
U
پیوند رادیویی
radio telescopes
U
تلسکوپ رادیویی
wave
U
موج رادیویی
radiographic
U
عکس رادیویی
receiving set
U
گیرنده رادیویی
transmitters
U
فرستنده رادیویی
compere
U
مجریبرنامهتلویزیونییا رادیویی
radio frequency
U
فرکانس رادیویی
radio call sign
U
معرف رادیویی
call sign
U
معرف رادیویی
transmitter
U
فرستنده رادیویی
radmail
U
پست رادیویی
radiographic
U
مخابرات رادیویی
radiometeorograph
U
هوانگار رادیویی
radiophotograph
U
عکس رادیویی
space radiation
U
تشعشع رادیویی
call signs
U
معرف رادیویی
photographically
U
از روی علم عکاسی
telephotography
U
عکاسی از راه دور
(iris) diaphragm
U
دیافراگم
[دوربین عکاسی]
thermal imagery
U
عکاسی مادون قرمز
to print out
U
چاپ کردن در عکاسی
image format
U
اندازه فیلم عکاسی
image format
U
اندازه شیشه عکاسی
vidicon
U
لوله دوربین عکاسی
Dont move . Hold it. Keep stI'll.
U
بی حرکت ( در عکاسی وغیره )
negative photo plane
U
افق شیشه عکاسی
isocentre
U
خط المرکزین دوربین عکاسی
heliocheomy
U
عکاسی بارنگ طبیعی
camera
دوربین یا جعبه عکاسی
exposure station
U
ایستگاه عکاسی هوایی
bombardment photography
U
عکاسی از بمباران هوایی
cameras
U
دوربین یا جعبه عکاسی
dicing photography
U
عکاسی در ارتفاع کم باهواپیما
safelight
U
چراغ تاریکخانه عکاسی
photoflash
U
فشنگ منورمخصوص عکاسی در شب
camera axis
U
محور دوربین عکاسی
fan cameras
U
دوربینهای عکاسی منظرهای
filmstrip
U
فیلم عکاسی 53 میلمتری
iris
U
دیافراگم
[دوربین عکاسی]
exposure scale
U
جدول پرتوگیری
[عکاسی]
flash lamp
U
لامپ پر نور عکاسی
flash bulb
U
فلاش دوربین عکاسی
fixer
U
دوای ثبوت عکاسی
camera nadir
U
محورلولایی دوربین عکاسی
radio frequency interference
U
تداخل فرکانس رادیویی
play by play
U
پخش رادیویی مسابقه
radio frequency transformer
U
مبدل بسامد رادیویی
radiotelegraphic
U
تلگراف رادیویی کردن
rawinsonde
U
جهت یاب رادیویی
skip zone
U
منطقه کور رادیویی
wave front
U
جبهه امواج رادیویی
spotter
U
کمک مفسر رادیویی
tactical call sign
U
معرف رادیویی تاکتیکی
telemetry
U
مسافت سنجی رادیویی
radio astronomy
U
اختر شناسی رادیویی
radio approach
U
دستگاه تقرب رادیویی
radio call sign
U
معرف ایستگاه رادیویی
radiotelegraph
U
تلگراف رادیویی کردن
radioed
U
پیام رادیویی فرستادن
groundwave
U
موجهای رادیویی زمینی
radioing
U
پیام رادیویی فرستادن
direction finder
U
جهت یاب رادیویی
radio
U
پیام رادیویی فرستادن
high power radio station
U
ایستگاه رادیویی بزرگ
broadcasting station
U
ایستگاه رادیویی فرستنده
radios
U
پیام رادیویی فرستادن
net call sign
U
معرف رادیویی شبکه
radiographs
U
پوتونگار عکس رادیویی
radiograph
U
پوتونگار عکس رادیویی
photocopying
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
flashbulb
U
لامپ پرنور فلاش عکاسی
flashbulbs
U
لامپ پرنور فلاش عکاسی
photoengraving
U
گراور سازی بوسیله عکاسی
folded optics
U
وسیله عکاسی یا دیدبانی تاشونده
photocopy
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopied
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopies
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
camera obscura
U
اطاقک تاریک جعبه عکاسی
platinotype
U
عکاسی بوسیله املاح پلاتین
imagery
U
شبیه سازی عکاسی کردن
camera magazine
U
جعبه محتوی فیلم عکاسی
photomap
U
نقشه برداری بوسیله عکاسی
radar imagery
U
عکاسی به وسیله امواج رادار
rf
U
Frequency Radio فرکانس رادیویی
sweep jamming
U
امواج سیار پارازیت رادیویی
back scattering
U
توزیع معکوس امواج رادیویی
back scattering
U
پخش معکوس امواج رادیویی
coastal refraction
U
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
screenwriters
U
نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
screenplay
U
نمایشنامه رادیویی وسینمایی یاتلویزیونی
screenwriter
U
نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
twin sideband
U
ارتباط رادیویی دو باندی یا دوعنصری
screenplays
U
نمایشنامه رادیویی وسینمایی یاتلویزیونی
radmail
U
وسیله ارسال پیام رادیویی
high frequency radio station
U
ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
radio frequency amplifier
U
فزون ساز بسامد رادیویی
radio range station
U
ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
r f power supply
U
منبع توان بسامد رادیویی
garbage
U
واسط رادیویی از کانالهای مجاور
photogravure
U
گراور سازی از روی شیشه عکاسی
time exposure
U
مدت بازماندن دیافراگم دوربین عکاسی
thermal imagery
U
عکاسی با اشعه حرارتی مادون قرمز
thermal crossover
U
تقابل حرارتی در عکاسی مادون قرمز
ground position
U
نقطه تصویرزمینی هواپیمای در حال عکاسی
photoengrave
U
بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
sortie plot
U
شمای منطقه پرواز در عکاسی هوایی
telecamera
U
دوربین مخصوص عکاسی ازفواصل دور
fades
U
از سیگنال رادیویی یا لکتریکی کم توان تر شدن
station break
U
وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
beacon
U
امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
radiographs
U
پیام رادیوتلگرافی فرستادن مخابرات رادیویی
influence mine
U
مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
radiograph
U
پیام رادیوتلگرافی فرستادن مخابرات رادیویی
high frequency radio direction finding
U
جهت یابی رادیویی فرکانس بالا
beacons
U
امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
maintain watch
U
مراقبت دایمی از پیام یک فرستنده رادیویی
fade
U
از سیگنال رادیویی یا لکتریکی کم توان تر شدن
phototelegraphyt
U
مخابره تلگرافی عکس عکسبرداری رادیویی
canadian , grid
U
سیستم شبکه بندی عکاسی برجسته منشوری
cover search
U
جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
zoom lens
U
عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
zoom lenses
U
عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
sonne photography
U
روش عکاسی به طریقه عکسبرداری از یک نوار ممتدزمین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com