Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
key terrain features
U
عوارض حساس زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
contour
U
عوارض زمین
feature line
U
خط عوارض زمین
terrain
U
عوارض زمین
terrain features
U
عوارض زمین
featuring
U
عوارض زمین عارضه
features
U
عوارض زمین عارضه
featured
U
عوارض زمین عارضه
feature
U
عوارض زمین عارضه
relief
U
نقشه برداری عوارض زمین
air contographic photography
U
عکسبرداری هوایی از عوارض زمین
terrestrial environment
U
وضع عوارض و اب و هوای زمین
relief
U
مرخصی تعویض نگهبانی عوارض زمین
key terrain
U
زمین حساس
terrain following
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین
visual flight
U
پرواز بااستفاده ازناوبری به کمک عوارض زمین
thermokarst
U
عوارض برجستهای که ازذوب شدن یخها و تولیدسوراخها و غارها در زمین حاصل میشود
hypsometric diagram
U
طرح منظری عوارض نمایی که عوارض در ان با سایه زدن مشخص شده باشد
Faraday cage
U
صفحه فلزی یا سیمی متصل به زمین که وسایل حساس را کامل حفظ میکند به طوری که هیچ واسط ی از جریان الکترومغناطیسی ایجاد نشود
electrostatic
U
محفظه فلزی که با ماده حساس پوشیده شده است . و متصل به زمین است که آن را از واسط ها حفظ میکند
toll
U
عوارض عبور عوارض راهداری
tolls
U
عوارض عبور عوارض راهداری
tolling
U
عوارض عبور عوارض راهداری
warehousing system
U
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
tentacle
U
شاخک حساس ریشه حساس
tentacles
U
شاخک حساس ریشه حساس
duty
U
عوارض گمرکی عوارض
anti-
U
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
sensitive to corrosion
U
حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
gradient circuit
U
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
tolling
U
عوارض
tax
U
عوارض
taxed
U
عوارض
taxes
U
عوارض
tolls
U
عوارض
due
U
عوارض
complications
U
عوارض
imposition
U
عوارض
toll
U
عوارض
complication
U
عوارض
dues
U
عوارض
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
scatt
U
مالیات عوارض
toll
U
عوارض راهداری
tolls
U
عوارض راهداری
customs duty
U
عوارض گمرکی
rates and taxes
U
عوارض ومالیات
rate of duty
U
نرخ عوارض
tolling
U
عوارض عبور
customs duties
U
عوارض گمرکی
toll
U
عوارض عبور
berthage
U
عوارض اسکله
tolling
U
عوارض راهداری
imposition
U
عوارض فریب
ratepayer
U
عوارض دهنده
byeffect
U
عوارض جانبی
wharfage
U
عوارض باراندازی
ratings
U
میزان عوارض
rating
U
میزان عوارض
tolls
U
عوارض عبور
ratepayers
U
عوارض دهنده
topography
U
تهیه نقشه از عوارض
hydrography
U
ضبط عوارض ابی
spillover costs
U
عوارض منفی خارجی
acoustics
U
علم عوارض شنوایی
river dues
U
عوارض استفاده از ابراهها
free of duty
U
معاف از عوارض گمرکی
infill
U
عوارض روی نقشه
contour map
U
نقشه عوارض نما
tariff
U
عوارض تعرفه گمرکی
rate
U
تندی سرعت عوارض
rates
U
تندی سرعت عوارض
tariffs
U
عوارض تعرفه گمرکی
dutiable
U
مشمول مالیات و عوارض
tollgate
U
محل پرداخت عوارض
shaded relief
U
عوارض مشخص یا بسیارناهموار
tollhouses
U
محل پرداخت عوارض
tollhouse
U
محل پرداخت عوارض
duty free
U
معاف از عوارض گمرکی
towage
U
عوارض یدک کشی
quayage
U
عوارض گمرکی و دریایی
railroad tariff
U
عوارض راه اهن
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
Customs and Excise
U
اداره حقوق و عوارض گمرکی
keels
U
کشتی زغال کش عوارض بندری
plane table map
U
نقشه مسطحه عوارض نما
undulant
U
دارای عوارض پست و بلند
delivered duty paid
U
تحویل پس از پرداخت عوارض مربوطه
keel
U
کشتی زغال کش عوارض بندری
culture
U
عوارض شهری مناطق شهرنشین
culturing
U
عوارض شهری مناطق شهرنشین
cultures
U
عوارض شهری مناطق شهرنشین
surcharge
U
اضافه بارکردن عوارض زیادی گرفتن از
pipage
U
عوارض یاحق حمل بوسیله لوله
specific duties
U
عوارض گمرکی براساس مشخصات کالا
pipeage
U
عوارض یاحق حمل بوسیله لوله
tolbooth
U
گیشه دریافت عوارض راه نواقل
tollbooth
U
گیشه دریافت عوارض راه نواقل
to bear any customs duties
U
هر گونه عوارض گمرکی را به عهده گرفتن
surcharges
U
اضافه بارکردن عوارض زیادی گرفتن از
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
to bear all customs duties and taxes
U
تمام عوارض گمرکی و مالیات را به عهده گرفتن
supersensitive
U
حساس
vigilant
U
حساس
delicate
U
حساس
sensitive
U
حساس
sharp nosed
U
حساس
sentimental
U
حساس
tender
U
حساس
sensate
U
حساس
critical
U
حساس
elastic
U
حساس
tendered
U
حساس
tenderest
U
حساس
tendering
U
حساس
sensitive clay
U
رس حساس
elastic demand
U
حساس
prominent
U
حساس
sensor
U
حساس
ticklish
U
حساس
activator
U
حساس گر
techy
U
حساس
thin skinned
U
حساس
passible
U
حساس
acute
U
حساس
alive
U
حساس
exquisite
U
حساس
feisty
U
حساس
key
<adj.>
U
حساس
susceptive
U
حساس
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
shunpike
U
جاده فرعی برای فرار ازپرداخت عوارض راه
sensitizing
U
حساس کردن
sensitizes
U
حساس کردن
jumpy
U
بیقرار حساس
sensitized
U
حساس شدن
tenderised
U
حساس کردن
sensitizes
U
حساس شدن
tenderized
U
حساس کردن
tenderizes
U
حساس کردن
skinless
U
خیلی حساس
tenderizing
U
حساس کردن
tenderising
U
حساس کردن
tenderises
U
حساس کردن
sensitized
U
حساس کردن
sensitize
U
حساس شدن
sensitize
U
حساس کردن
supersensitive
U
فوق حساس
insensitive
U
غیر حساس
supersensitive
U
حساس شده
perceptive
U
حساس و باهوش
tenderize
U
حساس کردن
insensitivity
U
غیر حساس
vibrissa
U
موی حساس
key points
U
نقاط حساس
sensitised
U
حساس کردن
sensitised
U
حساس شدن
sensitises
U
حساس کردن
sensitizing
U
حساس شدن
sensitises
U
حساس شدن
sensitising
U
حساس کردن
sensitising
U
حساس شدن
insensible
U
غیر حساس
a sensitive subject
[topic]
U
موضوعی حساس
critical item
U
اماد حساس
tendered
U
حساس بودن
tenderest
U
حساس بودن
critical mass
U
توده حساس
starkly
U
حساس سفت
senseful
U
خیلی حساس
starkest
U
حساس سفت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com