Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (30 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
premature
U
عمل پیشرس پیش از وقت عمل کردن گلوله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
clues
U
گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
clue
U
گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
precocious
U
پیشرس
first fruits
U
پیشرس
premature
U
پیشرس
peripheral
U
نورس پیشرس
dementia praecox
U
زوال عقل پیشرس
precociously
U
بطور زود رس ی پیشرس پیش از موعدطبیعی
miss
U
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
missed
U
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
misses
U
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
sensing
U
تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
trend
U
مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
trends
U
مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
sabot
U
کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
fire ball
U
گلوله انفجاری گوی اتشین اتمی گلوله
frangible bullet
U
گلوله غیر فلزی بی استحکام گلوله نرم
ogive
U
ورم تمرکز گلوله رومی گلوله
splinterproof
U
ضدبسکهای گلوله ضد قطعات گلوله
dud
U
منفجرنشدن گلوله گلوله ناپیدا
velocity jump
U
جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
launch
U
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launching
U
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launched
U
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launches
U
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
maximum ordinate
U
حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
ball
U
گلوله کردن
bullet-proof
U
ضد گلوله کردن
clew
U
گلوله کردن
to round up
U
گلوله کردن
spots
U
مشاهده کردن گلوله ها
shoot
U
پرتاب کردن گلوله
discharge
U
خالی کردن گلوله
slugs
U
گلوله باران کردن
cannonade
U
گلوله باران کردن
slug
U
گلوله باران کردن
shell off
U
گلوله باران کردن
spot
U
مشاهده کردن گلوله ها
slugged
U
گلوله باران کردن
lack vt
U
با گلوله سوراخ کردن
shoots
U
پرتاب کردن گلوله
bombing
U
بمباران کردن گلوله باران کردن
bombard
U
بمباران کردن گلوله باران کردن
bombarded
U
بمباران کردن گلوله باران کردن
to wind up
U
کوک کردن اماده کردن گلوله
bombarding
U
بمباران کردن گلوله باران کردن
bombards
U
بمباران کردن گلوله باران کردن
to roll a huge snowball
U
گلوله بزرگی از برف درست کردن
nuclear stalemate
U
گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
base of trajectory
U
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
stabilization
U
برقرار کردن تعادل یاثبات گلوله در مسیر
windage
U
حرکت سمتی اثر باد درمنحرف کردن گلوله
square base
U
کف گلوله یا قسمت ته گلوله
bombardments
U
گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
bombardment
U
گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
shell
U
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shelling
U
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shells
U
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
side spray
U
بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
stand-offs
U
برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand off
U
برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand-off
U
برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
ballistics of penetration
U
شناسایی شرایط نفوذ گلوله شناسایی مسیر نفوذ گلوله
water displacement
U
زهکشی سیستم زهکشی مهمات نوعی روش پر کردن خرج فسفرسفید در داخل گلوله
hit
U
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hitting
U
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hits
U
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
angle of arrival
U
زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
lead collision course
U
مسیر تصادم گلوله با هدف خط تصادم گلوله با هدف
pellet
U
گلوله
projectile
U
گلوله
line shot
U
گلوله در خط
rounds
U
گلوله ها
ball
U
گلوله
glomerule
U
گلوله رگ
fire ball
U
گلوله
clues
U
گلوله نخ
bullet
گلوله
clue
U
گلوله نخ
shell proof
U
ضد گلوله
cartridges
U
گلوله
cartridge
U
گلوله
gunshots
U
گلوله
globe
U
گلوله
bullets
U
گلوله
gunshot
U
گلوله
shots
U
گلوله
round
U
گلوله
bullet-proof
U
ضد گلوله
cannon proof
U
ضد گلوله
shot
U
گلوله
roundest
U
گلوله
globes
U
گلوله
plumb
U
گلوله سربی
marble
U
گلوله شیشهای
blob
U
گلوله حباب
blobs
U
گلوله حباب
slugged
U
گلوله بی شکل
trajectory
U
مسیر گلوله
starshell
U
گلوله منور
gun shot
U
گلوله توپ
potshot
U
گلوله هوایی
slugs
U
گلوله بی شکل
gilding metal
U
روکش گلوله
plummeted
U
گلوله سربی
globus hystericus
U
گلوله هیستریایی
graupel
U
گلوله برف
rotating band
U
کمربند گلوله
shoot down
U
با گلوله کشتن
projectile flat
U
سکوی گلوله
slug
U
گلوله بی شکل
impacts
U
اصابت گلوله
trajectories
U
مسیر گلوله
trajectories
U
خط سیر گلوله
gun stone
U
گلوله توپ
impact
U
اصابت گلوله
shrapnel
U
گلوله ضد نفر
trajectory
U
خط سیر گلوله
shrapnel
U
گلوله نارنجکی
leads
U
شاقول گلوله
shell fragments
U
بسک گلوله
bombard
U
گلوله باران
bombarded
U
گلوله باران
bombarding
U
گلوله باران
shell fragments
U
قطعات گلوله
line of impact
U
خط اصابت گلوله
shafts
U
خدنگ گلوله
shaft
U
خدنگ گلوله
live round
U
گلوله جنگی
lost
U
گلوله ناپیدا
loading tray
U
سینی پر کن گلوله
lead
U
شاقول گلوله
smoke round
U
گلوله دودانگیز
number of rounds
U
تعداد گلوله ها
shilleilagh
U
گلوله شلیلاق
shell room
U
انبار گلوله
shrapnel
U
گلوله افشان
illuminating shell
U
گلوله منور
shrapnel
U
گلوله انفجاری
shell proof
U
ضد نفوذ گلوله
plumb bob
U
گلوله شاقول
piercing shell
U
گلوله ثاقب
illumination round
U
گلوله منور
ounce of lead
U
گلوله سربی
cannon ball
U
گلوله توپ
bombards
U
گلوله باران
shoots
U
برد گلوله
tracer shell
U
گلوله رسام
beehive
U
گلوله ضد نفر
fragments
U
بسک گلوله
beehives
U
گلوله ضد نفر
clew
U
گلوله نخ گره
buckshot
U
گلوله سربی
missile
U
گلوله موشک
center of burst
U
مرکزاصابت گلوله
missiles
U
گلوله موشک
snowballing
U
گلوله برف
snowballed
U
گلوله برف
snowball
U
گلوله برف
deliveries
U
پرتاب گلوله
sugarplum
U
گلوله نبات
ball
U
گلوله توپ
fragment
U
بسک گلوله
incendiary
U
گلوله اتش زا
snowballs
U
گلوله برف
fragmenting
U
بسک گلوله
conglobate
U
گلوله شدن
trial shot
U
گلوله ازمایشی
cease loading
U
گلوله را پرنکنید
cartouche
U
گلوله توپ
burst center
U
مرکز گلوله
bulletproof
U
ضد یا مانع گلوله
shells
U
گلوله توپ
cannon balls
U
گلوله توپ
blank catridge
U
گلوله سلام
blank cartridge
U
فشنگ بی گلوله
base spray
U
بسکهای ته گلوله
rotund
U
گلوله وار
base fuze
U
ماسوره ته گلوله
shelling
U
گلوله توپ
can , not observe
U
گلوله ناپیدا
bullet-proof
U
پاد گلوله
cartouch
U
گلوله توپ
ditto
U
گلوله در راه
canon ball
U
گلوله توپ
bombardment
U
گلوله باران
cannonball
U
گلوله توپ
cannon shot
U
گلوله توپ
bombardments
U
گلوله باران
cannon proof
U
ضد گلوله توپ
shell
U
گلوله توپ
ballistic trajectory
U
خط سیربالیستیکی گلوله
shoots
U
گلوله زدن
gunshot
U
زخم گلوله
marbles
U
گلوله شیشهای
gunshots
U
زخم گلوله
to toll up
U
گلوله شدن
smoke projectile
U
گلوله دودانگیز
bullets
U
گلوله فشنگ
bullets
U
گلوله تفنگ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com