Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 45 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
undercurrent
U
عمل پنهانی زیر موج
undercurrents
U
عمل پنهانی زیر موج
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
potential
U
نهانی پنهانی
privacy
U
پوشیدگی پنهانی
secrecy
U
پنهانی بودن سریت
extend
U
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extending
U
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extends
U
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
covert
U
پنهانی
hiding
U
پنهانی
hidings
U
پنهانی
sneak
U
حرکت پنهانی
sneaked
U
حرکت پنهانی
sneaks
U
حرکت پنهانی
clandestine
U
سازمان پنهانی
clandestine
U
سازمان زیرزمینی نهضت زیرزمینی نهضت براندازی پنهانی
bugged
U
اطاق یا شیئی که حاوی یک وسیله استراق سمع پنهانی باشد
concealed
U
پنهانی
tamper
U
مذاکرات پنهانی وزیر جلی داشتن
abditory
U
انبار پنهانی
autotelic
U
دارای عزم پنهانی
cache memory
U
حافظه پنهانی
clandestine assembly area
U
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
covert operations
U
عملیات پنهانی
cryptogram
U
پیام پنهانی
cryptographic
U
پنهانی
deliescence
U
پنهانی
encryption
U
پنهانی کردن
encryption algorithm
U
الگوریتم پنهانی کردن
escape line
U
مسیر نجات پرسنل درگیر در عملیات پنهانی وچریکی
furtiveness
U
پنهانی
hideousness
U
پنهانی
hugger mugger
U
پنهانی
latency
U
پنهانی ناپیدایی
latency
U
مرحله پنهانی
latently
U
به پنهانی
occultness
U
پنهانی
ratline
U
عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
taking refuge
U
پنهانی
under hand
U
درنهان به پنهانی
to decamp
U
با عجله و پنهانی
[جایی را]
ترک کردن
to skive off early
[British English]
U
با عجله و پنهانی
[جایی را]
ترک کردن
to be in cahoots with somebody
[ to connive with somebody]
[to make common cause with somebody]
<idiom>
U
همدستی پنهانی با کسی
reserve price
U
قیمت پنهانی
[در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
to have a nibble
U
پنهانی تکه تکه
[کوچک]
خوردن
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com