English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
boolean operation U عمل منط قی روی چند عملوند با استفاده از قوانین جبر بول
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
handing U سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
hand U سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
operation U عملی منط قی روی تعداد عملوند مربوط به قوانین جبربول
format U با استفاده فیلدهای عملوند و عملیات و برچسب
formats U با استفاده فیلدهای عملوند و عملیات و برچسب
monadic operator U عملی که از یک عملوند برای تولید نتیجه استفاده میکند
grammar U قوانین استفاده صحیح از زمان
grammars U قوانین استفاده صحیح از زمان
fixed point notation = U قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری
dyadic operation U عمل دودویی با استفاده از دو عملوند دودویی
layouts U 1-قوانین کنترل کننده داده ورودی و خروجی از یک کامپیوتر. 2-روش استفاده از یک ورق کاغذ
layout U 1-قوانین کنترل کننده داده ورودی و خروجی از یک کامپیوتر. 2-روش استفاده از یک ورق کاغذ
immediate U دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
Roman law U مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
conflict of lows U در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
articles of war U قوانین جنگی قوانین داد رسی نظامی
statute of fraud U قوانین ضد کلاهبرداری قوانینی که در سال 7761میلادی در زمان چارلزیازدهم در انگلستان به تصویب رسید و هدف اصلی ان جلوگیری از گواهی دروغ و پیمان شکنی و استفاده نامشروع از عدم حضور ذهن گواهان در محکمه بود
twelve tables U الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
operation U 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
oprand U عملوند
operand U عملوند
literal operand U عملوند لفظی
collective goods U کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
four address instruction U معمولا: محل دو عملوند
factors U هر عدد در ضرب که عملوند است
monadic operator U اپراتور منط قی فقط با یک عملوند
mainframe computer U مانند تعداد عملوند همزمان
zeroes U دستوری که آدرس در آن عملوند است
factor U هر عدد در ضرب که عملوند است
zero U دستوری که آدرس در آن عملوند است
zeros U دستوری که آدرس در آن عملوند است
notations U که عملگر پس از عملوند فاهر میشود
notation U که عملگر پس از عملوند فاهر میشود
operand U فضای یک عملوند در دستور برنامه نویسی
arithmetic U فضایی در حافظه که عملوند ها را ذخیره میکند
operand U عملوند همزمان با دستور بازیابی میشود
interactive U برنامه کامپیوتری قادر به پذیرش داده از عملوند
boolean operation U جدول نمایش دو کلمه دودویی عملوند عمل و نتیجه
two address instruction U دستوری که حاوی محل دو عملوند و آدرس نتیجه است
unary operation U عملیات محاسبه روی یک عملوند مثل عمل منط قی NOT
machine U بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
machined U بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
machines U بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
three address instruction U دستوری که حاوی آدرس دو عملوند و محل نتیجه که باید ذخیره شود است
connective U نشانه بین دو عملوند که نشان دهنده عملی است که باید انجام شود
postfix U عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند به طوری که عملگر پس از عملوند می آید
handing U سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند
hand U سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند
notations U عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست
notation U عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست
dead time U زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead freight U کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
vertical U نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
idles U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
capacity U استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
freed U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idle U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idled U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
frees U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freeing U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
capacities U استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
idlest U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
pandect U قوانین
regulations U قوانین
bitmap U معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
fourth generation computers U فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
quads U چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
quad U چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
composite demand U تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
labor laws U قوانین کار
statue law U قانون یا قوانین
rules committee U کمیته قوانین
radiation laws U قوانین تابش
remedial statutes U قوانین اصلاحی
codex U مجموعه قوانین
kepler's laws U قوانین کپلر
code U مجموعه قوانین
kepler laws U قوانین کپلر
newton's laws of motion U قوانین نیوتون
rules of chess U قوانین شطرنج
zipf's laws U قوانین زیف
murphy's laws U قوانین مورفی
succession law U قوانین وراثت
permissive legislation U قوانین مخیره
rules of the roads U قوانین راه
rules of the roads U قوانین دریانوردی
promulgation of the laws U انتشار قوانین
rules of engagement U قوانین درگیری
mendelian laws U قوانین مندل
maritime law U قوانین دریایی
written laws U قوانین مدون
joule's laws U قوانین ژول
interpertation of laws U تفسیر قوانین
forest laws U قوانین جنگل
gunnery U قوانین تیراندازی
administrative law U قوانین اداری
codification U تدوین قوانین
korte's laws U قوانین کرت
doctorine U قوانین اصلی
codification U وضع قوانین
admiralty law U قوانین دریایی
hague rules U قوانین لاهه
gas laws U قوانین گازها
explanation of laws U شرح قوانین
conflict of lows U تعارض قوانین
conflict of laws U تعارض قوانین
competition rules U قوانین رقابت
statute book U قوانین موضوعه
inland rules U قوانین داخلی
company law U قوانین شرکت
infraction of rules U نقض قوانین
hovering acts U قوانین ضد قاچاق
bands U شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
band U شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
seconded U دستوری که حاوی آدرس است که عملوند در آن ذخیره شده است
second U دستوری که حاوی آدرس است که عملوند در آن ذخیره شده است
seconds U دستوری که حاوی آدرس است که عملوند در آن ذخیره شده است
seconding U دستوری که حاوی آدرس است که عملوند در آن ذخیره شده است
register U دستوری که میله آدرس آن حاوی ثباتی است که عملوند ذخیره شده است
registers U دستوری که میله آدرس آن حاوی ثباتی است که عملوند ذخیره شده است
registering U دستوری که میله آدرس آن حاوی ثباتی است که عملوند ذخیره شده است
logic U مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند
shareware U نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
ieee U که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
laws versus tendencies U قوانین در مقابل تمایلات
gunnery U قوانین تیر توپخانه
company law U قوانین مربوط به شرکتها
under these rules U بموجب این قوانین
physical U که قوانین نرخ بیت
codification U گرد اوری قوانین
child labor laws U قوانین کار کودکان
sanctioned laws U قوانین یا مقررات مصوبه
rules of football U قوانین یا قواعد فوتبال
punitive article U قوانین جزایی ارتش
codification U جمع وتدوین قوانین
s factor U ضریب اس در قوانین تیرتوپخانه
newton's laws of motion U قوانین حرکت نیوتن
newton's laws of motion U قوانین حرکت نیوتون
law enforcement U اجرای قوانین [حقوقی]
military justice U قوانین جزایی ارتش
two address instruction U قالب دستور که حاوی محل دو عملوند است و نتیجه در محل یکی از عملوندها ذخیره می شوند
duplex U دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplexes U دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
joint tenants U در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
exerciser U وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
common use U مورد استفاده عمومی استفاده مشترک
message U قوانین از پیش تعریف شده که کد
coastel low U قوانین مربوط به ابهای ساحلی
copyrights U محدود شده با قوانین کپی
valid U درست , طبق مجموعهای قوانین
encodes U اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
encode U اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
copyright U محدود شده با قوانین کپی
enterprises U اقدام به اجرای قوانین کردن
rules of procedure U قوانین مربوط به روش جاری
littoral law U قوانین مربوط به ابهای ساحلی
enterprise U اقدام به اجرای قوانین کردن
laws of motion of capitalism U قوانین حرکت سرمایه داری
De Morgan's laws U قوانین دومورگان [ریاضی] [منطق]
messages U قوانین از پیش تعریف شده که کد
De Morgan's laws U قوانین دومورگان [ریاضی] [منطق]
adjective laws U قوانین مربوط باصول محاکمات
provision U قوانین سورسات رساندن مقررداشتن
wimp U نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
wimps U نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
PPP U که معمولا برای ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه Tcp/Ip استفاده میشود
formulas U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
conformed U کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
terminal ballistics U قوانین حرکت گلوله درنزدیک هدف
conforming U کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
conforms U کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
the code of justinian U مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
formula U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
the rules of protocol U قوانین قرارداد [صورت جلسه کنفرانس]
conform U کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
formulae U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
Talmud U مجموعه قوانین شرعی وعرفی یهود
draconian U قوانین حقوقی سخت وبی رحمانه
leges U صورت جمع کلمه lexبمعنی قوانین
highway dispatch U مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
defect skipping U روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
Hamming code U سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود
extending U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extends U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extend U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
representative government U حکومتی که وضع قوانین ان بانمایندگان ملت باشد
inference U کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
inferences U کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
LCP U قوانین بیان ارسال داده روی کانال
rules of road U قوانین بین المللی عبور ومرور دریایی
mixed laws U قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
format U قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
casuistry U حل مسائل احلاقی ووجدانی با قوانین مذهبی واجتماعی
formats U قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
link U قوانین بیان ارسال داده روی کانال
compiling U برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiles U برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compile U برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiled U برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com