Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
whet
U
عمل تیز کردن بوسیله مالش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
wipe
U
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiped
U
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wipes
U
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiping
U
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
Other Matches
osteopathy
U
درمان بوسیله مالش استخوان و مفاصل
hydro-electric
U
وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
hydro electric
U
وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
to rub sore
U
از مالش زیادزخم کردن
osmose
U
نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
scrubbing
U
مالش
frottage
U
مالش
scrubbed
U
مالش
scrubs
U
مالش
gnawing
U
مالش
scrub
U
مالش
frictions
U
مالش
friction
U
مالش
magnetic friction
U
مالش مغناطیسی
friction
U
مالش اختلاف
chafes
U
مالش دادن
chafing
U
مالش دادن
frictions
U
مالش اختلاف
attrition
U
مالش خراش
chafe
U
مالش دادن
coefficient of friction
U
ضریب مالش
scumble
U
مالش مختصر
angle of friction
U
زاویه مالش
rubdown
U
مالش سریع بدن
lyophilization
U
خشک کردن چیزی بوسیله منجمد کردن ان در لوله هی خالی از هوا
to scrape down
U
تراشیدن وکوچک کردن بوسیله کشیدن پابرزمین سخن کسیراپایمال کردن
ratten
U
بوسیله دزدیدن یا خراب کردن افزارش اذیت کردن
liniment
U
مرهم رقیق روغن مالش
liniments
U
مرهم رقیق روغن مالش
they give it a good scrub
U
خوب انرا مالش میدهند
internal friction
U
مالش درونی سایش داخلی
tribometer
U
مالش سنج سایش ازما
quick count
U
کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
paint roller mill
U
دستگاه مالش رنگ بر روی دیوار
baptized
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizing
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizes
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptised
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptize
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptising
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptises
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
chafe
U
بوسیله اصطکاک گرم کردن
chafing
U
بوسیله اصطکاک گرم کردن
wet down
U
بوسیله اب پاشی خیس کردن
semaphore
U
بوسیله پرچم مخابره کردن
latches
U
بوسیله کلون محکم کردن
instantiate
U
معرفی کردن بوسیله کنسرت
step down
U
کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
electrotype
U
بوسیله برق چاپ کردن
shields
U
بوسیله سپر حفظ کردن
shield
U
بوسیله سپر حفظ کردن
chafes
U
بوسیله اصطکاک گرم کردن
latch
U
بوسیله کلون محکم کردن
hyphenate
U
بوسیله خط دارای فاصله کردن
electrostatic charge
U
بار الکتریسیته ساکن
[که در اثر مالش بوجود می آید.]
gravitates
U
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
faradize
U
بوسیله القای برق معالجه کردن
gravitating
U
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitate
U
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitated
U
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
photoengrave
U
بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
electrolyze
U
تجزیه کردن بوسیله جریان برق
to proclaim meetings
U
بوسیله اگهی اجتماعات راقدغن کردن
roentgenize
U
بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
vectorial
U
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
police
U
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
vectors
U
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vector
U
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
policed
U
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
polices
U
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
latensify
U
بوسیله مواد شیمیایی تقویت کردن
thermostat
U
:بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
postcards
U
بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
postcard
U
بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
to file a petition
U
بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
thermostats
U
:بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
to shield
U
بوسیله سپر
[پوشش]
حفظ کردن
talk out
U
بوسیله بحث شفاهی موضوعی را روشن کردن
psychanalyze
U
بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
labiovelar
U
تلفظ شده بوسیله گرد کردن لبها
percutaneous perspiration
U
عرق کردن بوسیله پوست تعرق جلدی
to file an application to somebody
U
از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
scalded cream
U
سر شیری که بوسیله گرم کردن شیر بگیرند
lixiviate
U
تجزیه کردن بوسیله شستشو باقلیا یا ماده حلالی
pyrogravure
U
نقشهای که بوسیله داغ کردن چوب روی ان می اندازند
seam
U
درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
seams
U
درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
barff's precess
U
حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
maieutics
U
فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
manual
U
عمل وارد کردن داده به کامپیوتر توسط اپراتور بوسیله صفحه کلید
lifemanship
U
متشخص وبرجسته شدن یاتظاهر به تشخص کردن بوسیله تحت تاثیر گذاردن دیگران
sifting
U
روشی از مرتی کردن داخلی که بوسیله ان رکوردهاحرکت داده می شوند تا ورودرکوردهای دیگر را مجازسازند
to walk the chalk
U
بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
garotte
U
اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
garrote
U
اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
bouse
U
بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
phototostat
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
plenum method
U
طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
horizons
U
افق فکری بوسیله افق محدود کردن
horizon
U
افق فکری بوسیله افق محدود کردن
ambulances
U
بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
ambulance
U
بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
croquet
U
بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
thruogh the a of
U
بوسیله
of
U
بوسیله
via
U
بوسیله
wherewithal
U
که بوسیله ان
at the hand of
U
بوسیله
perprep
U
بوسیله
by the instrumentality of
U
بوسیله
per
U
بوسیله
by dint of
U
بوسیله
whereby
U
که بوسیله ان
with
U
بوسیله
by
U
بوسیله
hydromancy
U
تفال بوسیله اب
municipally
U
بوسیله شهرداری
by wire
U
بوسیله تلگراف
per pais
U
بوسیله کشور
per pais
U
بوسیله مملکت
by depty
U
بوسیله نماینده
electrically
U
بوسیله برق
by the f.
U
بوسیله لمس
hydrolysis
U
تجزیه بوسیله اب
seagirt
U
محصور بوسیله دریا
pipeage
U
ترابری بوسیله لوله
patented
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
aerotherapeutics
U
معالجه بوسیله هوا
patent
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
windswept
U
بوسیله باد جاروشده
semaphore
U
مخابره بوسیله پرچم
patenting
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
aeromancy
U
تفال بوسیله هوا
sent via e-mail
U
بوسیله ایمیل فرستاده شد
photogelatin process
U
چاپ بوسیله ژلاتین
pipe down
U
بوسیله شیپور یا نای
traingulation
U
پیمایش بوسیله مثلثات
leaching
U
تصفیه بوسیله شستشو
phototypography
U
چاپ بوسیله عکسبرداری
electromotive
U
متحرک بوسیله برق
to scent out
U
بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
postage
U
حمل بوسیله پست
infiltration
U
پالایش بوسیله تراوش
hydrolyze
U
بوسیله اب تجزیه شدن
hydromancer
U
تفال زننده بوسیله اب
pipage
U
ترابری بوسیله لوله
electric chair
U
اعدام بوسیله برق
eluviation
U
انتقال بوسیله بادوباران
to pick thanks
U
بوسیله سخن چینی
patents
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
diathermy
U
معالجه بوسیله حرارت
brew
U
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
in propria persona
U
بوسیله خود شخص
brewed
U
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
pour
U
تراوش بوسیله ریزش
intuitively
U
بوسیله درک مستقیم
brews
U
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
churns
U
بوسیله اسباب گردنده
windblown
U
در حرکت بوسیله باد
churned
U
بوسیله اسباب گردنده
dragonnades
U
بوسیله سواره نظام
churn
U
بوسیله اسباب گردنده
lapped joint
U
اتصال بوسیله پوشش
radar scan
U
مراقبت بوسیله رادار
galvanography
U
روی مس بوسیله اندودکهربایی
pouring
U
تراوش بوسیله ریزش
poured
U
تراوش بوسیله ریزش
pours
U
تراوش بوسیله ریزش
electrometallurgy
U
ذوب فلزات بوسیله برق
hydrophilous
U
گرده افشانی کننده بوسیله اب
incuse
U
نقش شده بوسیله چکش
steam propulsion of ships
U
راندن کشتی ها بوسیله بخار
lip read
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
embolic
U
مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
self administered
U
اداره شونده بوسیله خویشتن
in law
U
خویشاوند و منسوب بوسیله ازدواج
by no one else
U
از
[بوسیله]
هیچ کسی دیگر
nettles
U
بوسیله گزنه گزیده شدن
intercommunication system
U
ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
nettle
U
بوسیله گزنه گزیده شدن
luring
U
بوسیله تطمیع بدام انداختن
lures
U
بوسیله تطمیع بدام انداختن
lured
U
بوسیله تطمیع بدام انداختن
seaborne
U
بوسیله کشتی حمل شده
pyretotherapy
U
معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
hydropathy
U
معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
electro magnetism
U
تولید خواص مغناطیسی بوسیله
lure
U
بوسیله تطمیع بدام انداختن
rocket propulsion
U
حرکت بجلو بوسیله موتورموشکی
sporogony
U
تولید مثل بوسیله هاگ
self appointed
U
منصوب شده بوسیله خویشتن
roentgenoscopy
U
معاینه بوسیله اشعه مجهول
platinotype
U
عکاسی بوسیله املاح پلاتین
lyophiled
U
خشک شده بوسیله انجمادسخت
self-service
U
کمک بوسیله خود شخص
self service
U
کمک بوسیله خود شخص
massotherapy
U
معالجه بوسیله مشت و مال
lyophil
U
خشک شده بوسیله انجمادسخت
photocopied
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopies
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com