English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
retorsion U عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
Other Matches
unfriendly act هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
notification U عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
de jure recognition U شناسایی کامل و دایمی و بدون قیدوشرط یک دولت که در مقابل ان شناسایی عملی وجود دارد
intervention U هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
interventions U هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
authoritarainism U نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
identic notes U منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
open market operation U عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
dependent state U دولت تابع و وابسته به دولت یا قدرت دیگر
gurantee U عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
federal state U دولت متحده یا دولت اتحادی
mandatory power U دولتی که قیم و سرپرست دولت یا حکومت یا سرزمین دیگری باشد
real will U مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
pay as you go principle U اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
social contract U اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
smart money U غرامت پولی که دولت بسربازان وملوانان زخمی ومصدوم میدهد
legion ofholour U نشان افتخارکه دولت فرانسه درازای خدمات برجسته لشکری یاکشوری میدهد
would just as soon <idiom> U توجیح انجام یک چیزدر مقابل دیگری
sheriff U نماینده رسمی دولت در یک ناحیه که ماموراجرای قوانین و انجام امورقضایی و نظارت بر انتخابات است
sheriffs U نماینده رسمی دولت در یک ناحیه که ماموراجرای قوانین و انجام امورقضایی و نظارت بر انتخابات است
crowding out effect U اندیشهای که استقراض بسیار زیاد دولت وجوه قابل دسترس وام گیرندگان خصوصی را کاهش میدهد
post- U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
posted U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
posts U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
exchange control U نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
threshholds U سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
threshold U سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
thresholds U سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
personal assistant فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
reach out with an olive branch U [انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
reach out with an olive branch <idiom> U [انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
prints U چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
printed U چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
print U چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
completed U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completing U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
complete U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completes U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
do nothing instruction U دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
states U دولت
stating U دولت
powered U دولت
powering U دولت
powers U دولت
mammon U دولت
stated U دولت
governments U دولت
state- U دولت
power U دولت
state U دولت
respublica U دولت
government U دولت
the body politic U ملت و دولت
stating U دولت استان
lese majestyodhkj &odhkj fvqn U پادشاه یا دولت
officer U کارمند دولت
nation-state U دولت ملی
official U کارمند دولت
the policy of the government U رویه دولت
nation-states U دولت ملی
public officer [American E] U کارمند دولت
government stock U سهام دولت
government department U وزارتخانه دولت
nation state U دولت ملی
stateless U بی دولت بی وطن
civil servant [British E] U کارمند دولت
state government U دولت مرکزی
territory of state U قلمرو دولت
the policy of the government U سیاست دولت
office-holders U کارمند دولت
Downing Street U دولت انگلیس
public servant U مستخدم دولت
state- U دولت استان
cabinet U هیات دولت
vassal atate U دولت پوشالی
Kremlin U دولت شوروی
state U دولت استان
stated U دولت استان
Warsaw U دولت لهستان
public debt U بدهی دولت
government budget U بودجه دولت
totaliarian state U دولت توتالیتر
office-holder U کارمند دولت
states U دولت استان
cabinets U هیات دولت
pillars of the state U ارکان دولت
forfeit to the state U ضبط دولت
head of the state U رئیس دولت
national state U دولت ملی
ambassadors U ماموررسمی یک دولت
government expenditures U هزینههای دولت
military government U دولت نظامی
ambassador U ماموررسمی یک دولت
chief of state U رئیس دولت
Ottawa U دولت کانادا
state budget U بودجه دولت
independent state U دولت مستقل
money bag U دارایی دولت
loyalists U دولت دوست
govt U government دولت
loyalist U دولت دوست
buffer state U دولت حایل
quirinal U دولت ایتالیا
Whitehall U دولت انگلیس
mafias U دولت ستیزی
mafia U دولت ستیزی
state property U دارائی دولت
mandatary U دولت قیم
government treasury U خزانه دولت
puppet government U دولت پوشالی
war state U دولت جنگی
enemy state U دولت دشمن
He rose against the regime. U بر ضد دولت قیام کرد
family allowances U کمک دولت به خانوارها
secret service money U اعتبار سری دولت
vassal atate U دولت دست نشانده
government transfer payments U پرداختهای انتقالی دولت
office-holders U صاحب منصب دولت
dependent state U دولت غیر مستقل
interpellate U استیضاح کردن دولت
most favoured nation U دولت کامله الوداد
federalism U اصل دولت ائتلافی
plateform U اعلامیه سیاست دولت
non serverign acts U اعمال تصدی دولت
office-holder U صاحب منصب دولت
cabinet U کابینه هیئت دولت
welfare state U دولت بهبود بخش
civil servants U مستخدم یا کارمند دولت
federal council U مجلس دولت متحده
land grant U زمین اعطایی دولت
civil servant U مستخدم یا کارمند دولت
colonial government U دولت یا حکومت مستعمراتی
mandatory powers U اختیارات دولت قیم
subsidy U کمک بلاعوض دولت
stratocracy U حکومت یا دولت نظامی
secret service U دستگاه محرمانه دولت
bounties U کمک اقتصادی دولت
secret services U دستگاه محرمانه دولت
protected state U دولت تحت الحمایه
cabinets U کابینه هیئت دولت
peculation U دستبرد در مال دولت
federal authorities U قدرت دولت متحده
federalist U طرفدار دولت فدرال
war state U دولت نظامی declaration preventivetotal
mafia U سازمان سری دولت ستیز
the sublime porte U باب عالی دولت عثمانی
confiscation U مصادره و ضبط توسط دولت
commissioner U مامور عالی رتبه دولت
subsidies U مکهای مالی دولت , سوبسید
porte U باب عالی دولت عثمانی
hand-out <idiom> U پاداش ،معمولا از طرف دولت
mafias U سازمان سری دولت ستیز
To accord recognition to a new government. U دولت جدیدی را برسمیت شناختن
confedration of states U دولت جدیدی تشکیل نمیشود
federal constitution U قانون اساسی دولت متحده
commissioners U مامور عالی رتبه دولت
export incentive U تشویق دولت در جهت صادرات
subject to the british rule U تحت تسلط دولت انگلیس
hall mark U دولت روی سیمینه وزرینه میگذارن
quotas U کمیت تعیین شده توسط دولت
price support U قیمت حمایت شده از طرف دولت
White Papers U گزارش هیئت دولت نامه سفید
monetization U پرداخت بدهی دولت از طریق انتشارپول
residents U نماینده سیاسی دولت استعمارگر در کشورمستعمره
governments U فرمانداری طرز حکومت هیئت دولت
government U فرمانداری طرز حکومت هیئت دولت
jacobin U عضو فرقه مذهبی مخالف دولت
bank holiday U ایامی که به دستور دولت بانکها بستهاند
guild socialism U اعتقاد به انحصار صنایع ازطرف دولت
resident U نماینده سیاسی دولت استعمارگر در کشورمستعمره
bounties U تشویق صنایع و بازرگانی به وسیله دولت
Utopias U دولت یا کشور کامل و ایده الی
state midicine U سیستم پزشکی تحت نظارت دولت
sovereigns U دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
sovereign U دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
Utopia U دولت یا کشور کامل و ایده الی
purged U تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
purge U تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
bank annuities U سهام قرضه دولت بریتانیا که کنسول
coats of arms U نشان یا علامت دولت یاخانواده وامثال ان
statism U تمرکز قدرت اقتصادی در دولت مرکزی
coat of arms U نشان یا علامت دولت یاخانواده وامثال ان
White Paper U گزارش هیئت دولت نامه سفید
quota U کمیت تعیین شده توسط دولت
purges U تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
eminent domain U مالکیت مطلق دولت یا پادشاه یا رئیس مملکت
residency U محل اقامت نماینده دولت استعمارگر در کشورمستعمره
regie U اداره کردن مالیات مستقیم توسطخود دولت
subvention U اعانه نقدی دولت به بنگاه عام المنفعه
conscription of wealth U مصادره اموال در زمان جنگ به وسیله دولت
state to which one belongs U دولت متبوعه siege-neutralized-neutral-buffer
state aid U کمک دولت به موسسات عام المنفعه وغیره
state's attorney U نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
food stamp program U برنامه کمک مواد غذائی ازطرف دولت به نیازمندان
price support U تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
rescous U مقاومت در برابر قانون تمرد نسبت به مامورین دولت
libertarian U طرفدارآزادی [جدا از حکم دولت] فردی [فلسفه] [سیاست]
concert of europe U اتفاق دولت بزرگ اروپا نسبت به مسائل سیاسی
state attorney U نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com