English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
destructive operation U عملیات مخرب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
destructive U مخرب
destroyer U مخرب
wrackful U مخرب
wreakful U مخرب
wrecker U مخرب
suicidal U مخرب
wreckers U مخرب
withering U مخرب
lethal U مخرب
fatal U مخرب
destroyers U مخرب
mortals U خونین مخرب
mortal U خونین مخرب
bane U مخرب زندگی
destructively U بطور مخرب
destructive read out U بازخوانی مخرب
destructive competition U رقابت مخرب
antisubmarine U مخرب زیردریایی
destructive read U خواندن مخرب
hun U مخرب تمدن المانی
over sulphation of battery U سولفاتی شدن مخرب
nondestructive U خواندن غیر مخرب
non destructive inspection U بازرسی غیر مخرب
nondestructive storage U انباره غیر مخرب
osteomyelitis U التهاب موضعی و مخرب استخوان
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
ndro U ReadOut NonDstructive خواندن غیر مخرب
counter air operations U عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
anticrop operations U عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air U عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
statement U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagates U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation U عملیات کنترل زمین عملیات
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m U مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
time resolution U جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit U یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
operation U 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations U عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
op U عملیات
operation U عملیات
treatment U عملیات
operations U عملیات
treatments U عملیات
actions U عملیات جنگی
action U عملیات جنگی
action U جنگ عملیات
actions U جنگ عملیات
f.of operations U حوزه عملیات
external operation U عملیات خارجی
operating program U برنامه عملیات
operation center U مرکز عملیات
infiltration U عملیات نفوذی
espial U عملیات جاسوسی
electrochemical treatment U عملیات الکتروشیمایی
night operations U عملیات شبانه
flight operations U عملیات پرواز
manual operation U عملیات دستی
phasing U مراحل عملیات
heat treatment U عملیات حرارتی
logical operations U عملیات منطقی
hot dogging U عملیات نمایشی
limiting operation U عملیات محدودکننده
psychological operations U عملیات روانی
delay U عملیات تاخیری
delays U عملیات تاخیری
harassing actions U عملیات ایذایی
formal operations U عملیات صوری
nature of the operation U ماهیت عملیات
offenses U عملیات افندی
offenses U عملیات تعرضی
offence U عملیات افندی
offence U عملیات تعرضی
global operation U عملیات سراسری
immediate action U عملیات فوری
delaying U عملیات تاخیری
earth work U عملیات خاکی
area of operation U منطقه عملیات
hostility U عملیات خصمانه
hostilities U عملیات خصمانه
computer operation U عملیات کامپیوتر
concept of operations U تدبیر عملیات
concrete operations U عملیات عینی
radius U شعاع عملیات
continuity of operations U مداومت عملیات
subversives U عملیات براندازی
subversive U عملیات براندازی
continuity of operations U تسلسل عملیات
combat information center U اطاق عملیات
chemical operations U عملیات شیمیایی
centre of activities U مرکز عملیات
amphibious operation U عملیات اب خاکی
airmobile operations U عملیات هوارو
airborne battlefield U عملیات هوابرد
assistant chief of staff, g (operations U معاونت عملیات
autonomous operation U عملیات مستقل
autonomous operation U عملیات ازاد
base of operations U پایگاه عملیات
base operation U عملیات پایگاهی
block operation U عملیات بلوک
action deferred U تامل در عملیات
building operations U عملیات ساختمانی
business type operation U عملیات کامپیوتری
flow charts U شمای عملیات
flow chart U شمای عملیات
phase U مرحله عملیات
countermine U عملیات ضد مین
covert operations U عملیات مخفی
earthworks U عملیات خاکی
air operations U عملیات هوایی
covert operations U عملیات پنهانی
delay action U عملیات تاخیری
delaying action U عملیات تاخیری
terrain U زمین عملیات
denial operations U عملیات ممانعتی
deputy for operations U معاونت عملیات
divert action U عملیات مخالف
phased U مرحله عملیات
phases U مرحله عملیات
counter military U ضد عملیات نظامی
counter-espionage U عملیات ضدجاسوسی
counter espionage U عملیات ضدجاسوسی
conversational operation U عملیات محاورهای
offensives U عملیات افندی
offensive U عملیات افندی
arithmetic operation U عملیات حسابی
closing U خاتمه عملیات
sabotaging U عملیات تخریبی
sabotages U عملیات تخریبی
sabotaged U عملیات تخریبی
sabotage U عملیات تخریبی
counter battery U عملیات ضد اتشبار
dry run U عملیات جنگی
business type operation U عملیات تجارتی
rehearsals U تکرار عملیات
parallel operation U عملیات موازی
serial operation U عملیات سری
war room U اتاق عملیات
over the beach operations U عملیات کرانهای
over the beach operations U عملیات ساحلی
operations room U اتاق عملیات
operations research U تحقیق در عملیات
operations personal U پرسنل عملیات
spial U عملیات جاسوسی
campaign U عملیات جنگی
Counter – espionage operations k. U عملیات ضد جاسوسی
campaigned U عملیات جنگی
rehearsal U تکرار عملیات
scene of action U صحنه عملیات
rescue operation U عملیات نجات
pseudooperation U شبه عملیات
scope U هدف عملیات
scope U منظور از عملیات
process chart U نقشه عملیات
preliminary treatment U عملیات مقدماتی
initiatives U ابتکار عملیات
initiative U ابتکار عملیات
theater of operations U صحنه عملیات
thermal treatment U عملیات گرمایی
plan of action U طرح عملیات
finishing U عملیات تکمیل
terminal operations U عملیات اسکلهای
terminal operations U عملیات بارانداز
operation manager U مدیر عملیات
surface treatment U عملیات سطحی
region U ناحیه عملیات
Construction works . U عملیات ساختمانی
string operation U عملیات رشتهای
operation map U نقشه عملیات
operation overlay U کالک عملیات
operationally ready U حاضر به عملیات
Military operations. U عملیات نظامی
synchronous operation U عملیات همزمان
campaigning U عملیات جنگی
campaigns U عملیات جنگی
regions U ناحیه عملیات
crashing U پایان عملیات کامپیوتر
crashed U پایان عملیات کامپیوتر
crash U پایان عملیات کامپیوتر
sand blasting practice U عملیات ماسه پاشی
stability U عملیات ارام سازی
direction center U مرکز هدایت عملیات
road reconnaissance U عملیات شناسایی جاده ها
crashes U پایان عملیات کامپیوتر
concept of operations U روش اجرای عملیات
crashingly U پایان عملیات کامپیوتر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com