Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
espial
U
عملیات جاسوسی
spial
U
عملیات جاسوسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
espial officer
U
افسر عملیات جاسوسی
spial officer
U
افسر عملیات جاسوسی
Counter – espionage operations k.
U
عملیات ضد جاسوسی
Other Matches
farmgate type operations
U
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer
U
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air
U
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
anticrop operations
U
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air operations
U
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
counterespionage
U
ضد جاسوسی
counter espionage
U
ضد جاسوسی
spionnage
U
جاسوسی
espionage
U
جاسوسی
espial
U
جاسوسی
counter-espionage
U
ضد جاسوسی
spied
U
جاسوسی کردن
industrial espionage
U
جاسوسی در صنعت
spy
U
جاسوسی کردن
intelligence
U
خبرگیری جاسوسی
fifth column
U
دستگاه جاسوسی
spial
U
جاسوسی کردن
spionnage
U
جاسوسی کردن
counterspy
U
مامور ضد جاسوسی
counterintelligence
U
سازمان ضد جاسوسی
spies
U
جاسوسی کردن
stag
U
جاسوسی کردن
industrial espionage
U
جاسوسی صنعتی
espy
U
جاسوسی کردن
to spy
U
جاسوسی کردن
espying
U
جاسوسی کردن
espied
U
جاسوسی کردن
spying
U
عمل جاسوسی
stags
U
جاسوسی کردن
espies
U
جاسوسی کردن
fifth cloumn
U
مامورین سازمانهای جاسوسی
he was shot for a spy
U
او به جرم جاسوسی تیرباران شد
statements
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagates
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
U
عملیات کنترل زمین عملیات
finks
U
اعتصاب شکن جاسوسی کردن
pickeer
U
لاس زدن جاسوسی کردن
fink
U
اعتصاب شکن جاسوسی کردن
code panel
U
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
espial
U
جاسوسی عمل مخفی انجام دادن
nark
U
مامور خفیه پلیس جاسوسی کردن
housekeeping
U
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air-sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m
U
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
Big Brother
U
دولت یا هر سازمانی که در امور خصوصی و داخلی مردم دخالت و جاسوسی کند و آنها را سختمهار نماید
time resolution
U
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit
U
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations
U
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
operation
U
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations
U
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
armistise
U
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
espionage
U
جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
operations
U
عملیات
treatments
U
عملیات
treatment
U
عملیات
op
U
عملیات
operation
U
عملیات
process chart
U
نقشه عملیات
synchronous operation
U
عملیات همزمان
plan of action
U
طرح عملیات
arithmetic operation
U
عملیات حسابی
terrain
U
زمین عملیات
operation manager
U
مدیر عملیات
preliminary treatment
U
عملیات مقدماتی
psychological operations
U
عملیات روانی
operation map
U
نقشه عملیات
pseudooperation
U
شبه عملیات
operating program
U
برنامه عملیات
airmobile operations
U
عملیات هوارو
action
U
جنگ عملیات
nature of the operation
U
ماهیت عملیات
airborne battlefield
U
عملیات هوابرد
air operations
U
عملیات هوایی
amphibious operation
U
عملیات اب خاکی
night operations
U
عملیات شبانه
string operation
U
عملیات رشتهای
action deferred
U
تامل در عملیات
area of operation
U
منطقه عملیات
surface treatment
U
عملیات سطحی
operation center
U
مرکز عملیات
operations room
U
اتاق عملیات
action
U
عملیات جنگی
phase
U
مرحله عملیات
offensive
U
عملیات افندی
offensives
U
عملیات افندی
operations research
U
تحقیق در عملیات
operations personal
U
پرسنل عملیات
parallel operation
U
عملیات موازی
offenses
U
عملیات افندی
over the beach operations
U
عملیات ساحلی
actions
U
جنگ عملیات
actions
U
عملیات جنگی
sabotage
U
عملیات تخریبی
over the beach operations
U
عملیات کرانهای
sabotaged
U
عملیات تخریبی
rescue operation
U
عملیات نجات
phases
U
مرحله عملیات
phased
U
مرحله عملیات
sabotages
U
عملیات تخریبی
sabotaging
U
عملیات تخریبی
earthworks
U
عملیات خاکی
offenses
U
عملیات تعرضی
offence
U
عملیات افندی
subversives
U
عملیات براندازی
serial operation
U
عملیات سری
radius
U
شعاع عملیات
operationally ready
U
حاضر به عملیات
hostilities
U
عملیات خصمانه
hostility
U
عملیات خصمانه
phasing
U
مراحل عملیات
subversive
U
عملیات براندازی
closing
U
خاتمه عملیات
offence
U
عملیات تعرضی
counter espionage
U
عملیات ضدجاسوسی
counter-espionage
U
عملیات ضدجاسوسی
flow chart
U
شمای عملیات
scene of action
U
صحنه عملیات
delays
U
عملیات تاخیری
delaying
U
عملیات تاخیری
delay
U
عملیات تاخیری
flow charts
U
شمای عملیات
operation overlay
U
کالک عملیات
rehearsals
U
تکرار عملیات
theater of operations
U
صحنه عملیات
thermal treatment
U
عملیات گرمایی
conversational operation
U
عملیات محاورهای
initiatives
U
ابتکار عملیات
initiative
U
ابتکار عملیات
counter battery
U
عملیات ضد اتشبار
counter military
U
ضد عملیات نظامی
finishing
U
عملیات تکمیل
countermine
U
عملیات ضد مین
covert operations
U
عملیات مخفی
continuity of operations
U
تسلسل عملیات
continuity of operations
U
مداومت عملیات
logical operations
U
عملیات منطقی
rehearsal
U
تکرار عملیات
computer operation
U
عملیات کامپیوتر
concept of operations
U
تدبیر عملیات
terminal operations
U
عملیات بارانداز
terminal operations
U
عملیات اسکلهای
concrete operations
U
عملیات عینی
scope
U
منظور از عملیات
scope
U
هدف عملیات
limiting operation
U
عملیات محدودکننده
covert operations
U
عملیات پنهانی
delay action
U
عملیات تاخیری
f.of operations
U
حوزه عملیات
Construction works .
U
عملیات ساختمانی
flight operations
U
عملیات پرواز
formal operations
U
عملیات صوری
immediate action
U
عملیات فوری
global operation
U
عملیات سراسری
harassing actions
U
عملیات ایذایی
heat treatment
U
عملیات حرارتی
regions
U
ناحیه عملیات
hot dogging
U
عملیات نمایشی
external operation
U
عملیات خارجی
delaying action
U
عملیات تاخیری
war room
U
اتاق عملیات
denial operations
U
عملیات ممانعتی
deputy for operations
U
معاونت عملیات
destructive operation
U
عملیات مخرب
divert action
U
عملیات مخالف
dry run
U
عملیات جنگی
Military operations.
U
عملیات نظامی
earth work
U
عملیات خاکی
electrochemical treatment
U
عملیات الکتروشیمایی
region
U
ناحیه عملیات
campaign
U
عملیات جنگی
base operation
U
عملیات پایگاهی
centre of activities
U
مرکز عملیات
assistant chief of staff, g (operations
U
معاونت عملیات
business type operation
U
عملیات کامپیوتری
business type operation
U
عملیات تجارتی
campaigning
U
عملیات جنگی
building operations
U
عملیات ساختمانی
autonomous operation
U
عملیات مستقل
block operation
U
عملیات بلوک
autonomous operation
U
عملیات ازاد
chemical operations
U
عملیات شیمیایی
combat information center
U
اطاق عملیات
infiltration
U
عملیات نفوذی
manual operation
U
عملیات دستی
campaigned
U
عملیات جنگی
base of operations
U
پایگاه عملیات
campaigns
U
عملیات جنگی
amphibious demonstration
U
عملیات نمایشی اب خاکی
cycle
U
دوره عملیات یابازی
phase difference
U
اختلاف مراحل عملیات
furnace campaign
U
عملیات داخل کوره
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com