Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
machine operating
U
عملکرد ماشین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
two way alternate operation
U
عملکرد متناوب دو طرفه عملکرد جانشین دوگانه
multitasking
U
عملکرد چند وفیفهای عملکرد چند تکلیفی
self binder
U
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal
U
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed .
U
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
performances
U
عملکرد
worked
U
عملکرد
turn over
U
عملکرد
performance
U
عملکرد
operation
U
عملکرد
throughput
U
عملکرد
work
U
عملکرد
processes
U
عملکرد
revenue operation
U
عملکرد
method of operation
U
عملکرد
process
U
عملکرد
feature
U
ویژگی عملکرد
parallel operation
U
عملکرد موازی
monadic operation
U
عملکرد یگانه
dyadic operation
U
عملکرد دوتایی
operation analysis
U
تحلیل عملکرد
logical operation
U
عملکرد منطقی
telephone operation
U
عملکرد تلفن
transformer operation
U
عملکرد یا طرزکارترانسفورماتور
indirect operation
U
عملکرد غیرمستقیم
furnace operation
U
عملکرد کوره
operating panel
U
تابلوی عملکرد
operating lever
U
اهرم عملکرد
performance appraisal
U
عملکرد سنجی
loss marking operation
U
عملکرد زیانبار
returned
U
عملکرد کارکرد
return
U
عملکرد کارکرد
returns
U
عملکرد کارکرد
monadic operation
U
عملکرد تکین
reatrain
U
عملکرد توام
attended operation
U
عملکرد با مراقب
feature of performance
U
ویژگی عملکرد
unattended operation
U
عملکرد بی مراقب
binary operation
U
عملکرد دودوئی
maximum performance
U
عملکرد حداکثر
returning
U
عملکرد کارکرد
continous operation
U
عملکرد پایدار
concurrent operation
U
عملکرد همزمان
computer operation
U
عملکرد کامپیوتری
machinist
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinists
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
multiprogramming
U
عملکرد چند برنامهای
even-handed treatment
U
رفتار
[عملکرد]
عادلانه
one way only operation
U
عملکرد فقط یک طرفه
illegal operation
U
عملکرد غیر قانونی
performance rating
U
درجه بندی عملکرد
electrically operated chuck
U
سه نظام با عملکرد الکتریکی
operating speed
U
سرعت عملکرد کار
fixed point operation
U
عملکرد با ممیز ثابت
on line operation
U
عملکرد درون خطی
off line operation
U
عملکرد برون خطی
multitasking
U
عملکرد چند تکلیفی
multisequencing
U
عملکرد چند ترتیبی
binary arithmetic operation
U
عملکرد ریاضی دودویی
rating
U
نحوه عملکرد مجاز
uniprogramming system
U
سیستم عملکرد تک برنامهای
ratings
U
نحوه عملکرد مجاز
operation
U
وابسته به عمل عملکرد
input output operation
U
عملکرد ورودی- خروجی
two way simultaneous operation
U
عملکرد همزمان دو طرفه
multiprogramming system
U
سیستم عملکرد چند برنامهای
social audit
U
ارزیابی عملکرد اجتماعی موسسه
cybernetics
U
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading
U
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
duplex operation
U
کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
chunking along
U
عملکرد یک برنامه طویل الاجراو قابل اطمینان
bench lathe
U
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machined
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machines
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machined
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machines
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
compatible
U
زیردستگاهی که در رابطه باکل دستگاه عملکرد مناسبی دارد
cross compiler
U
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxing
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill
U
ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
spool
U
Operations SimultaneousPeripheral Line On عملکرد دستگاه جانبی همزمان به صورت درون خطی
spools
U
Operations SimultaneousPeripheral Line On عملکرد دستگاه جانبی همزمان به صورت درون خطی
assembles
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler
U
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
cruise control
U
کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
numeric keypad
U
یک وسیله ورودی که مجموعهای از کلیدهای رقم دهدهی وکلیدهایی با عملکرد مخصوص را استفاده میکند
control unit
U
قسمتی از یک کامپیوتر که عملکرد صحیح واحدهای اریتمتیک نگهداری و انتقال اطلاعات را کنترل میکند
system follow up
U
ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
wild card
U
روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد
digital computer
U
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
d.c. machine
U
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
the machine is in operation
U
ماشین در گردش است ماشین دایر است
automated teller machine
U
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
boostrap operation
U
عملکرد سیستم دینامیکی که دران سیکل اولیه به کمک نیرویا نیروهای خارجی شروع میشود ولی بدون ان ادامه مییابد
thrashing
U
وضعیتی دریک سیستم عملکرد چند برنامهای که کامپیوتر باید بجای اجرای برنامه ها وقت بیشتری را صرف صفحه بندی کند
race condition
U
حالت نامعینی که به هنگام عملکرد همزمان ددستورالعملهای دو کامپیوتربوجود می اید و امکان شناخت این مسئله که کدام یک از انها ابتدا تمام خواهند شدوجود ندارد
Jacquard loom
U
ماشین بافندگی ژاکارد
[این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
mflops
U
یک میلیون عملیات ممیز شناور در ثانیه یک میلیون عملکرد با ممیزشناور در ثانیه Per Operation FloatingPoint illion
auxiliary operation
U
عملیات کمکی عملکرد کمکی
wheel
U
رل ماشین
apparatus
U
ماشین
pressmen
U
ماشین چی
runner
U
ماشین چی
wheels
U
رل ماشین
mills
U
ماشین
motor-
U
ماشین
runners
U
ماشین چی
mill
U
ماشین
pressman
U
ماشین چی
automaton
U
ماشین
automatons
U
ماشین
gins
U
ماشین
machine
U
ماشین
machined
U
ماشین
plant
U
ماشین
plants
U
ماشین
gin
U
ماشین
motored
U
ماشین
motors
U
ماشین
mechanisms
U
ماشین
mechanism
U
ماشین
motor
U
ماشین
freeze-up
U
ماشین
machanist
U
ماشین چی
wheeling
U
رل ماشین
engine
U
ماشین
machines
U
ماشین
treadle
U
رکاب ماشین
six by six
U
ماشین شش چرخه
sewing press
U
ماشین کتابدوزی
knitting machine
U
ماشین کش بافی
sequential machine
U
ماشین ترتیبی
reapers
U
ماشین درو
cl
U
مخفف یک ماشین پر
virtual machine
U
ماشین مجازی
computers
U
ماشین متفکر
three phase machine
U
ماشین سه فازه
reaper
U
ماشین درو
tank
U
باک ماشین
slot drilling machine
U
ماشین سوراخکن
typing
U
ماشین نویسی
smart machine
U
ماشین هوشیار
chauffeured
U
راننده ماشین
stamper
U
ماشین منگنه
computers
U
ماشین الکترونیکی
computers
U
ماشین حساب
cropper
U
ماشین موزنی
slot drilling machine
U
ماشین مته
chauffeur
U
راننده ماشین
computer
U
ماشین الکترونیکی
weldor
U
ماشین جوشکاری
printing press
U
ماشین چاپ
computer
U
ماشین حساب
computer
U
ماشین متفکر
chauffeurs
U
راننده ماشین
chauffeuring
U
راننده ماشین
steam engine
ماشین بخار
hoods
U
کاپوت ماشین
hood
U
کاپوت ماشین
turing machine
U
ماشین تورینگ
sunchronous machine
U
ماشین سنکرون
adders
U
ماشین جمع
teazle
U
ماشین خارزنی
adder
U
ماشین جمع
teazel
U
ماشین خارزنی
two phase machine
U
ماشین دو فازه
tank
U
ماشین سوخت
two way machine
U
ماشین دو راهه
teaching machine
U
ماشین تدریس
turning machine
U
ماشین تراش
synchronous machine
U
ماشین همگام
synchronous machine
U
ماشین همزمان
tar spraying machine
U
ماشین قیرپاش
buffer
U
ماشین لرزنده
station wagons
U
ماشین کبریتی
steam whistle
U
سوت ماشین
cash registers
U
ماشین صندوقداری
treadles
U
رکاب ماشین
type writer
U
ماشین تحریر
cash register
U
ماشین صندوقداری
type writer
U
ماشین تحرر
automobile
U
ماشین خودرو
automobiles
U
ماشین خودرو
station wagon
U
ماشین کبریتی
type write
U
ماشین کردن
trench excavator
U
ماشین حفاری
machine code
U
رمز ماشین
teaching machine
U
ماشین اموزش
object machine
U
ماشین مقصود
machine made
U
ساخت ماشین
machine address
U
نشانی ماشین
machine address
آدرس ماشین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com