English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
perspective U عمق نمایی چشم انداز
perspectives U عمق نمایی چشم انداز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
average propensity to save U میل متوسط به پس انداز نسبتی از درامد که به پس انداز اختصاص می یابد
spectroscopic binary U دوتایی طیف نمایی دوتایی بیناب نمایی
saving institutions U موسسات پس انداز شرکتهای پس انداز
deflection board U طرح تیر خمپاره انداز میز تصحیح سمت خمپاره انداز
mortar report U گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
unintended saving U پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
mid wicket U توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
modals U نمایی
male protest U نر نمایی
unimodal U یک نمایی
squalidity U بد نمایی
effeminacy U زن نمایی
squalidness U بد نمایی
seediness U بد نمایی
modal U نمایی
exponential U نمایی
shabbiness U نخ نمایی
aberration U کج نمایی
bimodal U دو نمایی
transparencies U پشت نمایی
spectroscopy U بیناب نمایی
pearliness U مروارید نمایی
exponential rate U نرخ نمایی
pretentiousness U خود نمایی
ostentation U خود نمایی
spectroscopy U طیف نمایی
transparency U پشت نمایی
prewetting U پیش تر نمایی
puppydom U خود نمایی
puppyhood U خود نمایی
saber rattling U قدرت نمایی
sanctified airs U مقدس نمایی
sanctimony U مقدس نمایی
sanctimoniousness U مقدس نمایی
sightliness U خوش نمایی
showiness U خود نمایی
master stroke U هنر نمایی
masculine protest U نرینه نمایی
grinned U دندان نمایی
grinning U دندان نمایی
grins U دندان نمایی
exhibitionism U عورت نمایی
exponential rate U اهنگ نمایی
exponential function U تابع نمایی
exponential curve U منحنی نمایی
exponent bias U پیشقدر نمایی
boldfacing U درشت نمایی
dichroism U دو رنگ نمایی
playing dead U مرده نمایی
death feigning U مرده نمایی
grin U دندان نمایی
magnifications U بزرگ نمایی
maculation U ملوث نمایی
foreshortening U کوته نمایی
illusionism U سه بعد نمایی
illusionism U عمق نمایی
holographic image U نمایی از شی سه بعدی
grandiosity U بزرگ نمایی
characterization U منش نمایی
notoriety U انگشت نمایی
pleading U برهان نمایی
likelihood U درست نمایی
magnification U درشت نمایی
magnification U بزرگ نمایی
magnifications U درشت نمایی
data display U داده نمایی
transparence U پشت نمایی
slow motion U کند نمایی
transparecy U پشت نمایی
flare U خود نمایی
verisimilitude U راست نمایی
flares U خود نمایی
tokenism U نمونه نمایی
stereoscopics U برجسته نمایی
exponential distribution U توزیع نمایی
direction indicator U دستگاه جهت نمایی
characterized U منش نمایی کردن
to prank out oneself U خود نمایی کردن
masterstrokes U هنر نمایی شاهکار
masterstroke U هنر نمایی شاهکار
characterizes U منش نمایی کردن
likelihood ratio U بهر درست نمایی
prink U خود نمایی کردن
characterises U منش نمایی کردن
characterize U منش نمایی کردن
woolliness U پشم نمایی پرپشمی
characterizing U منش نمایی کردن
characterising U منش نمایی کردن
ebullioscopy constant U ثابت غلیان نمایی
parading U خود نمایی کردن
parades U خود نمایی کردن
lateral magnifying power U درشت نمایی جانبی
characterised U منش نمایی کردن
paraded U خود نمایی کردن
to cut a dash U خود نمایی کردن
magnification factor U عامل درشت نمایی
parade U خود نمایی کردن
maximum liklihood U درست نمایی بیشینه
circular dischroism U دو رنگ نمایی دورانی
powered U درشت نمایی قدرت دوربین
time constant of an exponential quantity U ثابت زمانی یک کمیت نمایی
magnification U بزرگ سازی درشت نمایی
panchromatic emulsion U امولسیون تمام رنگ نمایی
powering U درشت نمایی قدرت دوربین
floating point calculation U محاسبات اعداد نمایی یا علمی
powers U درشت نمایی قدرت دوربین
magnifications U بزرگ سازی درشت نمایی
power U درشت نمایی قدرت دوربین
maximum likelihood method U روش حداکثر درست نمایی
resolutions U قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
resolution U قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
pedantic U وابسته به عالم نمایی وفضل فروشی
sandbar U جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
hypsographic map U نقشههای عوارض نمایی که ارتفاع نقاط در ان از سطح دریا تعیین شده است
forehanded U پس انداز کن
deposits U پس انداز
ex ante saving U پس انداز
aggregate saving U پس انداز کل
thrift U پس انداز
saving U پس انداز
irrigator U اب انداز
deposit U پس انداز
ex post saving U پس انداز
savings U پس انداز
saver U پس انداز کن
hypsometric diagram U طرح منظری عوارض نمایی که عوارض در ان با سایه زدن مشخص شده باشد
animation U ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش
animations U ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش
permanent saving U پس انداز دائمی
prospected U چشم انداز
to lay aside U پس انداز کردن
view U چشم انداز
feller U درخت انداز
firer U سوخت انداز
fire teazer U اتش انداز
fire teazer U سوخت انداز
trustee savings bank U صندوق پس انداز
road hole U دست انداز
saving function U تابع پس انداز
savings bank U صندوق پس انداز
provident bank U صندوق پس انداز
penny bank U صندوق پس انداز
saving bank U بانک پس انداز
saving ratio U نسبت پس انداز
thrift institutions U موسسات پس انداز
theory of saving U نظریه پس انداز
the t. U صاعقه انداز
stoker U سوخت انداز
springer U کمند انداز
crapshooter U طاس انداز
forced saving U پس انداز اجباری
compulsory saving U پس انداز اجباری
splitter U نفاق انداز
discobolus U دایره انداز
dissaving U پس انداز منفی
saving equation U معادله پس انداز
ejector U بیرون انداز
ecbolic U جنین انداز
savings account U حساب پس انداز
savings bank U صندوق پس انداز
missile man U موشک انداز
personal saving U پس انداز شخصی
jaculator U نیزه انداز
postponer U تاخیر انداز
jack ketch U طناب انداز
unsaved U پس انداز نشده
intriguer U پشت هم انداز
intriguant U پشت هم انداز
intrigant U پشت هم انداز
initiator terminator U راه انداز
mouth-watering U دهان آب انداز
paysage U چشم انداز
paradox of thrift U تناقض پس انداز
salt away <idiom> U پس انداز کردن
mobilization of savings U بسیج پس انداز
mobilization of savings U تجهیز پس انداز
national saving U پس انداز ملی
line starter U راه انداز خط
negative saving U پس انداز منفی
saving motive U انگیزه پس انداز
net saving U پس انداز خالص
spearman U نیزه انداز
private saving U پس انداز خصوصی
save money U پس انداز کردن
releaser U راه انداز
retardant U عقب انداز
reverberative U طنین انداز
to lay up U پس انداز کردن
fluter U چین انداز
bumpy <adj.> U پر دست انداز
saving account U حساب پس انداز
rough <adj.> U پر دست انداز
saving rate U نرخ پس انداز
foot cloth U پای انداز
footcloth U پای انداز
procrastinator U تعویق انداز
howitzer U خمپاره انداز
propensity to save U گرایش به پس انداز
hand rail U دست انداز
grenadier U نارنجک انداز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com