English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
voluntary U عمدی افراز ملک با تراضی شرکا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
part owners U شرکا
compromise U تراضی
compromises U تراضی
mutual consent U تراضی
compromising U تراضی
compromis U مصالحه تراضی
mutual concent U تراضی طرفین
intransigeance U عدم تراضی
intransigency U عدم تراضی
intransigence U عدم تراضی
partitioning U افراز
partitions U افراز
parcelling U افراز
partition U افراز
separating U افراز
division or delimitation of property U افراز
partition of an estate U افراز ملک
partition of an estste U افراز یک ملت
partible U قابل افراز
partitions U جدار افراز
partition U جدار افراز
partition U تقسیم افراز کردن
partitions U تقسیم افراز کردن
voluntary partition U افراز با رضایت یا سازش طرفین
apportionment U افراز سرشکن کردن هزینه به چندسال به نسبت منافع حاصله در هر سال
refereeing U در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
referees U در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
refereed U در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
referee U در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
wilfull U عمدی
premeditated U عمدی
intentional U عمدی
deliberated U عمدی
advertency U عمدی
prepense U عمدی
deliberates U عمدی
deliberate U عمدی
deliberating U عمدی
autonomic U عمدی
aforethought U عمدی
sabotaging U خرابکاری عمدی
studied U دانسته عمدی
intentional movement U حرکت عمدی
intentional foal U خطای عمدی
willful misconduct U زیان عمدی
willful misconduct U خسارت عمدی
wilfull murder U قتل عمدی
wilful murder U قتل عمدی
voluntary act U فعل عمدی
unitentional U غیر عمدی
reflation U تورم عمدی
malice a U خیانت عمدی
intentional handball U هند عمدی
sabotages U خرابکاری عمدی
sabotaged U خرابکاری عمدی
cheap shot U خشونت عمدی
tank U باخت عمدی
murders U قتل عمدی
murdering U قتل عمدی
murdered U قتل عمدی
lemons U باخت عمدی
murder U قتل عمدی
sabotage U خرابکاری عمدی
lemon U باخت عمدی
dump U باخت عمدی
inadvertent U غیر عمدی
casually U بطور غیر عمدی
invlountary act U فعل غیر عمدی
sand bag U سستی عمدی در تمرین
setting on fire U اتش زدن عمدی
vertical parity check U مقابله توان عمدی
homicide by misadventure U قتل غیر عمدی
by accident or d. U بطور اتفاقی یا عمدی
arson U ایجاد حریق عمدی
d.sin U گناه بزرگ عمدی
was that intended? U ایا ان عمدی بود
arson U اتش زدن عمدی
deliberate U عمدا انجام دادن عمدی
deliberated U عمدا انجام دادن عمدی
deliberates U عمدا انجام دادن عمدی
hack U لگد زدن عمدی دررگبی
hacked U لگد زدن عمدی دررگبی
hacks U لگد زدن عمدی دررگبی
obmutescence U خاموش نشینی سکوت عمدی
inadvertence U غیر عمدی عدم تعمد
miscarriage U سقط جنین غیر عمدی
miscarriages U سقط جنین غیر عمدی
involuntarily U بطورغیر ارادی یا غیر عمدی
deliberating U عمدا انجام دادن عمدی
draw play U ضربه عمدی با انتهای گوی گلف
destruct U خرابی عمدی موشک قبل ازپرتاب ان
unitentionally U ندانسته بطور غیر عمدی سهوا
inadvertenly U بطور غیر عمدی ازروی ندانستگی
arson U تولید حریق عمدی در مال غیر
dusters U پرتاب عمدی توپ به بالا وبداخل
match penalty U خطای اسیب رساندن عمدی واخراج
duster U پرتاب عمدی توپ به بالا وبداخل
barratry U خسارات ناشی از جرم عمدی ناخدا یا ملوان کشتی
allowances U اختلاف یا لقی عمدی بین ابعادو اجزاء جفت شونده
allowance U اختلاف یا لقی عمدی بین ابعادو اجزاء جفت شونده
throw U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throwing U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throws U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
columnar and trabeated U [نوعی از ساختار شامل ستون های عمدی یا تیرگهایی که از تیرهای افقی حمایت می کند.]
manipulative deception U تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
safety U اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
kamikaze U ناپدید شدن عمدی موج سوارزیر موج
trapdoor U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoors U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com