English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
voluntary U عمدی افراز ملک با تراضی شرکا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
part owners U شرکا
compromise U تراضی
compromises U تراضی
mutual consent U تراضی
compromising U تراضی
compromis U مصالحه تراضی
mutual concent U تراضی طرفین
intransigeance U عدم تراضی
intransigency U عدم تراضی
intransigence U عدم تراضی
partitioning U افراز
partitions U افراز
parcelling U افراز
partition U افراز
separating U افراز
division or delimitation of property U افراز
partition of an estate U افراز ملک
partition of an estste U افراز یک ملت
partible U قابل افراز
partitions U جدار افراز
partition U جدار افراز
partition U تقسیم افراز کردن
partitions U تقسیم افراز کردن
voluntary partition U افراز با رضایت یا سازش طرفین
apportionment U افراز سرشکن کردن هزینه به چندسال به نسبت منافع حاصله در هر سال
refereeing U در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
referees U در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
refereed U در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
referee U در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
wilfull U عمدی
premeditated U عمدی
intentional U عمدی
deliberated U عمدی
advertency U عمدی
prepense U عمدی
deliberates U عمدی
deliberate U عمدی
deliberating U عمدی
autonomic U عمدی
aforethought U عمدی
sabotaging U خرابکاری عمدی
studied U دانسته عمدی
intentional movement U حرکت عمدی
intentional foal U خطای عمدی
willful misconduct U زیان عمدی
willful misconduct U خسارت عمدی
wilfull murder U قتل عمدی
wilful murder U قتل عمدی
voluntary act U فعل عمدی
unitentional U غیر عمدی
reflation U تورم عمدی
malice a U خیانت عمدی
intentional handball U هند عمدی
sabotages U خرابکاری عمدی
sabotaged U خرابکاری عمدی
cheap shot U خشونت عمدی
tank U باخت عمدی
murders U قتل عمدی
murdering U قتل عمدی
murdered U قتل عمدی
lemons U باخت عمدی
murder U قتل عمدی
sabotage U خرابکاری عمدی
lemon U باخت عمدی
dump U باخت عمدی
inadvertent U غیر عمدی
casually U بطور غیر عمدی
invlountary act U فعل غیر عمدی
sand bag U سستی عمدی در تمرین
setting on fire U اتش زدن عمدی
vertical parity check U مقابله توان عمدی
homicide by misadventure U قتل غیر عمدی
by accident or d. U بطور اتفاقی یا عمدی
arson U ایجاد حریق عمدی
d.sin U گناه بزرگ عمدی
was that intended? U ایا ان عمدی بود
arson U اتش زدن عمدی
deliberate U عمدا انجام دادن عمدی
deliberated U عمدا انجام دادن عمدی
deliberates U عمدا انجام دادن عمدی
hack U لگد زدن عمدی دررگبی
hacked U لگد زدن عمدی دررگبی
hacks U لگد زدن عمدی دررگبی
obmutescence U خاموش نشینی سکوت عمدی
inadvertence U غیر عمدی عدم تعمد
miscarriage U سقط جنین غیر عمدی
miscarriages U سقط جنین غیر عمدی
involuntarily U بطورغیر ارادی یا غیر عمدی
deliberating U عمدا انجام دادن عمدی
draw play U ضربه عمدی با انتهای گوی گلف
destruct U خرابی عمدی موشک قبل ازپرتاب ان
unitentionally U ندانسته بطور غیر عمدی سهوا
inadvertenly U بطور غیر عمدی ازروی ندانستگی
arson U تولید حریق عمدی در مال غیر
dusters U پرتاب عمدی توپ به بالا وبداخل
match penalty U خطای اسیب رساندن عمدی واخراج
duster U پرتاب عمدی توپ به بالا وبداخل
barratry U خسارات ناشی از جرم عمدی ناخدا یا ملوان کشتی
allowances U اختلاف یا لقی عمدی بین ابعادو اجزاء جفت شونده
allowance U اختلاف یا لقی عمدی بین ابعادو اجزاء جفت شونده
throw U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throwing U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throws U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
columnar and trabeated U [نوعی از ساختار شامل ستون های عمدی یا تیرگهایی که از تیرهای افقی حمایت می کند.]
manipulative deception U تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
safety U اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
kamikaze U ناپدید شدن عمدی موج سوارزیر موج
trapdoor U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoors U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com