English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to cut grass close U علف را طوری چیدن که کوتاه باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
brushed U برس خورده به طوری که کرک یا خواب آن شق و براق باشد
reprogram U تغییردادن برنامه به طوری که روی کامپیوتردیگری قابل اجرا باشد
reference U فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
references U فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
linear U روش شکستن ریاضی مشکل به طوری که دو قسمت باکامیوتر قابل حل باشد
SMB U که به کاربر امکان دسترسی به فایل ها و وسایل جانبی کامپیوتر دیگر روی شبکه را میدهد به طوری که مانند منابع محلی باشد
recode U کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
dual U سیستم مرتب کردن قط عات RAM روی دو طرف کابلها به طوری که در صورت بروز خطا دو مسیر جداگانه بین سرور ها باشد
proceleusmatic U وتدی که دارای چهار هجای کوتاه باشد
proceleusmatic foot وتدی که دارای چهار هجای کوتاه باشد.
trochaic U مرکب از دو هجا که یکی بلند و دومی کوتاه باشد
short round U فشنگ لق یا اسیب دیده گلولهای که کوتاه خورده باشد
documented U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
document U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documenting U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
exception U روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
exceptions U روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
tunnelling U روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
trochee U وتد یا قافیه دو هجایی که هجای اولش بلند یا موکدوهجای دومش کوتاه یاخفیف باشد
modes U حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد
mode U حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد
scissoring U 1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
focus U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focusses U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focussed U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focuses U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focused U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focussing U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
dactyl U کلمهای دارای سه هجا که هجای اول بلند و دو هجای بعدی ان کوتاه باشد
telnet U پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند
short lunge U نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blasts U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blast U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
pantywaist U شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn U جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
short quard U سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
in such a way <adv.> U [به] طوری
... in such a way as to ... U طوری ... که ...
... in such a way that ... U طوری ... که ...
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
It is all right . It is o. k. U طوری نیست
snipping U چیدن
pick over U چیدن
pick off U چیدن
picks U چیدن
mow U چیدن
crop U چیدن
mowed U چیدن
cropped U چیدن
arranging U چیدن
to lay out U چیدن
to pick off U چیدن
pick U چیدن
pull U چیدن
pulls U چیدن
snipped U چیدن
lopping U چیدن
racking U چیدن
setting up U چیدن
snip U چیدن
arranges U چیدن
arranged U چیدن
set U چیدن
arrange U چیدن
sets U چیدن
lops U چیدن
cropping U چیدن
lopped U چیدن
crops U چیدن
shear U چیدن مو
mows U چیدن
mown U چیدن
clipping U چیدن
lop U چیدن
in such a way as to enable them U به طوری که آنها بتوانند
Sh spoke in such a way that… U طوری صحبت کرد که
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
schemed U توط ئه چیدن
pares U تراشیدن چیدن
snipped U پشم چیدن
To pick flowers(fruit). U گل ؟(میوه ) چیدن
snip U پشم چیدن
setting up U چیدن دستگاه
set U چیدن دستگاه
sets U چیدن دستگاه
snipping U پشم چیدن
fleeceable U قابل چیدن
have two strikes against one <idiom> U توطئه چیدن
pluck U چیدن کشیدن
plucked U چیدن کشیدن
plucking U چیدن کشیدن
schemes U توط ئه چیدن
lay the table U چیدن میز
scheme U توط ئه چیدن
plucks U چیدن کشیدن
lay brick U اجر چیدن
to lay the cloth U سفره چیدن
plot U توط ئه چیدن
shear U چیدن برش
trim U تراشیدن چیدن
trimmest U تراشیدن چیدن
trims U تراشیدن چیدن
To cut ones nails. U ناخن چیدن
mows U علف چیدن
cut U گسستن چیدن
cuts U گسستن چیدن
mow U علف چیدن
stows U چیدن در انبار
periwinkle U گل تلفونی چیدن
periwinkles U گل تلفونی چیدن
conspire U توط ئه چیدن
charge a kiln U چیدن کوره
stow U تنگ هم چیدن
stow U چیدن در انبار
plots U توط ئه چیدن
plotted U توط ئه چیدن
to forge out plans U توطئه چیدن
to make plans U توطئه چیدن
stows U چیدن بار
stows U تنگ هم چیدن
stowing U چیدن بار
stowing U چیدن در انبار
stowing U تنگ هم چیدن
stowed U چیدن بار
stowed U چیدن در انبار
stowed U تنگ هم چیدن
stow U چیدن بار
conspired U توط ئه چیدن
pared U تراشیدن چیدن
to twitch off grapes U انگور چیدن
primrose U پامچال چیدن
conspiratress U توط ئه چیدن
primroses U پامچال چیدن
pare U سرشاخه چیدن
pare U تراشیدن چیدن
pared U سرشاخه چیدن
weave a plot U توط ئه چیدن
snip U پشم چیدن
shearing U پشم چیدن
pares U سرشاخه چیدن
to hatch a plot U دوزوکلک چیدن
colluding U توط ئه چیدن
stowage U چیدن بار
colluded U توط ئه چیدن
collude U توط ئه چیدن
colludes U توط ئه چیدن
conspiring U توط ئه چیدن
mown U علف چیدن
conspires U توط ئه چیدن
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
skive U چیدن قطع کردن
crop U چیدن سرشاخه زدن
skived U چیدن قطع کردن
cropped U چیدن سرشاخه زدن
put across U دوز وکلک چیدن
skiving U چیدن قطع کردن
pickup U تجدید فعالیت چیدن
intrigues U توط ئه چیدن فریفتن
shear U چیدن پشم گوسفندوغیره
intriguing U توط ئه چیدن فریفتن
crops U چیدن سرشاخه زدن
intrigue U توط ئه چیدن فریفتن
clips U گیره یاپنس چیدن
clippings U گیره یاپنس چیدن
syllogize U صغری وکبری چیدن
clip U گیره یاپنس چیدن
To lay (set,prepare)the table. U سفره ؟( میز ) را چیدن
stowage U هزینه چیدن بار
To lay (set) the table . U سفره انداختن ( چیدن )
clipped U گیره یاپنس چیدن
skives U چیدن قطع کردن
render U گرافیکی به طوری که طبیعی به نظر برسد
to be dressed to kill U طوری لباس پوشیدن برای دلبری
renders U گرافیکی به طوری که طبیعی به نظر برسد
rendered U گرافیکی به طوری که طبیعی به نظر برسد
seal U بستن چیزی بسیارمحکم به طوری که دیگرباز نشود
seals U بستن چیزی بسیارمحکم به طوری که دیگرباز نشود
Its a case of dog eat dog. U وضع طوری است که سگ صاحبش رانمی شناسد
I dont feel well. I feel under the weather. U حالش طوری نیست که بتواند کار کند
interleaving U به طوری که در حین اجرا همزمان آماده می شوند
conspiring U توط ئه چیدن برای کار بد
fleece U خواب پارچه پشم چیدن از
pare U قسمتهای زائد چیزی را چیدن
fleecing U خواب پارچه پشم چیدن از
plots U توط ئه چیدن رسم کردن
to piniona bird's wing U نوک بال مرغی را چیدن
fleeces U خواب پارچه پشم چیدن از
plotted U توط ئه چیدن رسم کردن
snipper U قیچی ویژه چیدن مو یا گیاه
conspires U توط ئه چیدن برای کار بد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com