English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hazard signs U علایم امکان تولیدخطر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
air signal U علایم سمعی و بصری ارسالی از هواپیما علایم هوایی
conventional sign U علایم قراردادی نقشهای علایم معمولی نقشه
datum dan buoy U علایم شناور دریایی عمقی بویه عمقی علایم عمقی تعیین مسیر مین گذاری شده در اب
ground signals U سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
edlin U در DOS-MS امکان سیستمی که به کاربر امکان می ددهد تغییرات را خط به خط در هر لحظه بر فایل اعمال کند
scheduler U امکان نرم افزاری که به کاربر امکان مدیریت جلسات , قرار ملاقاتها یا استفاده از منابع میدهد.
civision U رمز و کشف کردن علایم تلویزیونی رمز کردن علایم تلویزیونی
Windows Explorer U امکان نرم افزاری در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده پرونده ها و فایل ها روی دیسک سخت فلاپی دیسک , ROM-CD , و هر درایو اشتراکی شبکه را میدهد
Winsock U امکان نرم افزاری برای کنترل مودم هنگام اتصال به اینترنت تحت DOS-MS یا ویندوز که به کامپیوتر امکان ارتباط تحت پروتکل TCP/IP میدهد
fog signal U علایم مه
hazard signs U علایم خطر
plimsol mark U علایم بارگیری
traffic sign U تابلو علایم
qualifying symbols U علایم توصیفی
visual signal U علایم بصری
fiducial marks U علایم پوشاننده
draught marks U علایم ابخور
control markings U علایم کنترل
load lines U علایم بارگیری
identification markings U علایم شناسایی
informative signs U علایم اخباری
indication signs U علایم راهنمایی
indication of masculinity U علایم رجولیت
sleeve emblem U علایم سراستین
cipher text U علایم رمز
morse code U علایم مورس
reflecting stud U علایم شبنما
emblems U با علایم نشان دادن
legal assistance U علایم قراردادی نقشه
accounting symbol U علایم مشخصه حساب
emblem U با علایم نشان دادن
symbolic logic U زبان علایم یاعلامتی
ghost signals U علایم راداری سرگردان
signal U علایم مخابراتی مخابرات
signaled U علایم مخابراتی مخابرات
base symbol U علایم قراردادی مبنا
signalled U علایم مخابراتی مخابرات
military symbols U علایم قراردادی نظامی
signal area U منطقه کاشتن علایم درفرودگاه
break up U حد فاصل علایم مشخصه هدف
sign off U علایم ختم مخابرات یامکالمات
break up U مرز علایم مشخصه هدف
descriptive name U شرح علایم روی نقشه
legal assistance U کمکهای قضایی شرح علایم
radar echo U علایم روی صفحه رادار
ghost signals U علایم راداری بدون منبع
r.m.a. color code U علایم رنگی جامعه رادیوسازان
grid ticks U علایم شبکه بندی نقشه
regulatory signs U علایم نشان دهنده مقررات جاده ها
fiducial marks U علایم منطبق شونده در صفحه رادار
berne list U کتاب علایم شناسایی بین المللی
service chevron U علایم بازویی که خدمات جنگی را نشان میدهد
drift signal U علایم نشان دهنده انحراف مسیر ناو
contacts U ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
procedure sign U علایم ارسالی در شبکه قبل ازشروع مکالمات
contacting U ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacted U ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contact U ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
window U تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
blinker U چراغ چشمک زن علایم خط و نقطه مرس و ارسال پیام
symbolic form U علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
service marking U علایم و مشخصات تجارتی که روی کالاها یا مهمات حک میشود
grid ticks U علایم مخصوص نشان دادن چندشبکهای بودن نقشه
compliance index U شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
signed route U جاده علامت گذاری شده ودارای علایم شناسایی
pips U هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
pip U هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
pipped U هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
pipping U هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
fire capabilities U چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
sanitize U حفظ کردن اسناد و مدارک بااهمیت با تغییر اسامی یامحلها یا علایم مشخصه ان
meaconing U گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
target echo U علایم دریافتی از هدف یاپدیدار شده روی صفحه راداراز هدف
position light U علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
to watch for certain symptoms U توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
skin paint U نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
spurious signal U علایم مخابراتی مزاحم خارجی در یک دستگاه مخابراتی
shoulder mark U نشان سردوشی علایم سردوشی
landmarks U دستکهای نشان دهنده محل کاشتن مین علایم محل مین
landmark U دستکهای نشان دهنده محل کاشتن مین علایم محل مین
eventuality U امکان
posses U امکان
eventualities U امکان
possible U امکان
possibilities U امکان
possibility U امکان
feasibility U امکان
posse U امکان
radar return U انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
makable [spv. makeable] <adj.> U امکان پذیر
feasible <adj.> U امکان پذیر
makeable <adj.> U امکان پذیر
manageable <adj.> U امکان پذیر
possible [doable, feasible] <adj.> U امکان پذیر
practicable <adj.> U امکان پذیر
doable <adj.> U امکان پذیر
facility U امکان وسیله
workable <adj.> U امکان پذیر
if possible U در صورت امکان
may U امکان داشتن
optimum U بهترین امکان
can U امکان داشتن
cans U امکان داشتن
feasibility U امکان اجرا
makable <adj.> U امکان پذیر
contrivable <adj.> U امکان پذیر
achievable <adj.> U امکان پذیر
defensibility U امکان مدافعه
impossibility U امکان ناپذیری
asap U به محض امکان
viability U امکان عملی
damping power U امکان استهلاک
credit line U حد امکان خریدنسیه
conceivable U امکان پذیر
conceivability U امکان پذیری
visibility U امکان دید
feasible U امکان عملی
canning U امکان داشتن
feasibilty U امکان پذیری
feasibility study U امکان سنجی
executable <adj.> U امکان پذیر
financial feasibility U امکان مالی
free maneuver U امکان حرکت ازاد
conceivably U بطور امکان پذیر
at the earliest p moment U در نخستین وهله امکان
possible U امکان پذیر میسر
acquirability U امکان بدست اوردن
feasibility study U مطالعه امکان سنجی
impossible U امکان نا پذیر نشدنی
feasible U امکان پذیر میسر
impossibility of performance U عدم امکان در اجرا
incombustibility U عدم امکان احتراق
viability U امکان ادامه حیات
possibly <adv.> U بطور امکان پذیر
to be able to solve U امکان به حل شدن داشتن
contingently <adv.> U بطور امکان پذیر
to throw open the door to U امکان پذیر کردن
practicableness U امکان قابلیت اجرا
visibility chart U طرح امکان دید
conceivably <adv.> U بطور امکان پذیر
as may be the case <adv.> U بطور امکان پذیر
readout U وسیلهای که امکان نمایش اطلاعات
bad dept U طلبی که امکان وصول ان کم باشد
accessibility U امکان نزدیکی وسیله وصول
QuickTime U گرافیکی امکان نمایش میدهد.
to turn upside down U هر تلاش امکان پذیری را کرن
impossibility U عدم امکان کار نشدنی
estoppel U عدم امکان انکار پس از اقرار
there is no p of his going U رفتن وی هیچ امکان ندارد
full U پر کردن درون چیزی تا حد امکان
availability U سهولت و امکان تحصیل اعتبار
freeze U محدودیت عدم امکان تغییر
as little as possible U اینقدر کم که امکان پذیر باشد
capability study U مطالعه امکان انجام کار
output U امکان نمایش اطلاعات میدهد
outputs U امکان نمایش اطلاعات میدهد
freezes U محدودیت عدم امکان تغییر
fullest U پر کردن درون چیزی تا حد امکان
lighted U نانومتر nm که به شخص امکان دیدن میدهد
lightest U نانومتر nm که به شخص امکان دیدن میدهد
biological half time U زمان امکان فعالیت عامل میکربی
astronautics U مطالعهء امکان مسافرت بکرات دیگر
light U نانومتر nm که به شخص امکان دیدن میدهد
impassablility U امکان ناپذیری عدم قابلیت عبور
MIDI sequencer U 1-نرم افزاری که به کاربر امکان ضبط
compromise U امکان کشف داشتن به خطر افتادن
compromises U امکان کشف داشتن به خطر افتادن
compromising U امکان کشف داشتن به خطر افتادن
plug U امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
plugging U امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
plugs U امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
incomputability U عدم امکان شمرده شدن بیشماری
datacom U امکان ارتباط دادهای مخابره ارزان قیمت
to be a dead duck U امکان موفق شدن را نداشتن [چیزی یا کسی]
script U که به کاربر امکان انجام خودکار برنامه میدهد
to be at full stretch U تا اندازه امکان پذیر کشیده شده بودن
margins U فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد
margin U فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد
application study U بررسی امکان کاربرد اقلام جدید اماد
twx U Service TeletypewriterExchange امکان تبادل تله تایپ
remotest U یسیتمی که به کاربر راه دور امکان کنترل
port U یچ ای که به کاربر امکان میدهد که وسیله جانبی که کامپیوتر
parallels U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
remoter U یسیتمی که به کاربر راه دور امکان کنترل
lock up U وضعیتی که در ان امکان انجام عمل دیگری نمیباشد
parallelling U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallelled U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
remote U یسیتمی که به کاربر راه دور امکان کنترل
paralleling U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
paralleled U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallel U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
software U که امکان اجرای کار مشخص را فراهم میکند
circuit U مداری که امکان ارتباط داده دو جهته برقرار میکند
enhancement U امکان جانبی که خروجی یا کارایی یک وسیله را افزایش میدهد
ES IS U امکان مکان یابی router سیستم میانی بدهند
users U کدشناسایی یکتا که به کامپیوتر امکان تشخیص کاربر را میدهد
circuits U مداری که امکان ارتباط داده دو جهته برقرار میکند
user U کدشناسایی یکتا که به کامپیوتر امکان تشخیص کاربر را میدهد
texts U انتخابی دربرنامه که امکان ویرایش متن را فراهم میکند
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com