Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
mark
U
علامت گذاری کردن
marks
U
علامت گذاری کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
stripping
U
نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
mark
U
نمره گذاری کردن علامت
marks
U
نمره گذاری کردن علامت
color codig
U
علامت گذاری کردن مهمات
tick mark
U
علامت گذاری در طول یک ترازو برای معین کردن مقادیر
Other Matches
mark
U
علامت گذاری
codes and codification
U
علامت گذاری
markings
U
علامت گذاری
coding
U
علامت گذاری
earmarking
U
علامت گذاری
signallzation
U
علامت گذاری
marking
U
علامت گذاری
marks
U
علامت گذاری
demarcation
U
علامت گذاری
space mark
U
علامت فاصله گذاری
designation system
U
سیستم علامت گذاری
lettering
U
علامت گذاری باحروف
bar coding
U
علامت گذاری ستونی
mine spotting
U
کشف و علامت گذاری مین
mark
U
علامت گذاری روی چیزی
marks
U
علامت گذاری روی چیزی
marking panel
U
پرده علامت گذاری مین
ink
U
مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
inks
U
مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
signed route
U
جاده علامت گذاری شده ودارای علایم شناسایی
tailor's chalk
U
گچ یا صابون خیاطی مخصوص علامت گذاری روی پارچه
management coding
U
سیستم کد بندی و علامت گذاری کالاها و ذخایر از نظرمدیریت توزیع
compartment marking
U
تقسیمات علامت گذاری شده داخل هواپیمای باری یاترابری
indexes
U
علامت گذاری یک موضوع تا انتخاب شود و به شکل اندیس ذخیره شوند
index
U
علامت گذاری یک موضوع تا انتخاب شود و به شکل اندیس ذخیره شوند
indexed
U
علامت گذاری یک موضوع تا انتخاب شود و به شکل اندیس ذخیره شوند
sea marker
U
نوعی رنگ یا پودر رنگی که برای علامت گذاری اب دریا به کار می رود
soft sector
U
علامت گذاری قطاع ها وبخشهای روی یک دیسک که از اطلاعات نوشته شده ان استفاده میشود
burn in
U
علامت گذاری یک صفحه تلویزیونی یا مانیتور پس از نمایش یک تصویر درخشان برای مدت طولانی
plotter
U
وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
plotters
U
وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
stripped
U
علامت گذاری شده بسته بندی شده
danbuoy
U
بویه علامت گذاری بویه راهنما
earmarked
U
نامزد شده مشخص شده علامت گذاری شده
fuze
U
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
annotated print
U
عکس علامت گذاری شده عکس رونویس شده
lost cluster
U
تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
fuzing
U
چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
symbol
U
اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
pool
U
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pooled
U
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pools
U
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
load
U
پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
loads
U
پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
synthesises
U
هم گذاری کردن
synthesizing
U
هم گذاری کردن
synthesised
U
هم گذاری کردن
synthesizes
U
هم گذاری کردن
synthesized
U
هم گذاری کردن
synthesising
U
هم گذاری کردن
synthesize
U
هم گذاری کردن
garnished
U
علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
garnishes
U
علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
garnish
U
علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
loads
U
خرج گذاری کردن
christened
U
نام گذاری کردن
paragraphs
U
فاصله گذاری کردن
deposits
U
سرمایه گذاری کردن
invest
U
سرمایه گذاری کردن
paragraph
U
فاصله گذاری کردن
christen
U
نام گذاری کردن
to lay the track
U
ریل گذاری کردن
mining
U
مین گذاری کردن
fund
U
سرمایه گذاری کردن
paginate
U
صفحه گذاری کردن
christens
U
نام گذاری کردن
to sow mines
U
مین گذاری کردن
tracklaying
U
شنی گذاری کردن
funded
U
سرمایه گذاری کردن
load
U
ذخیره گذاری کردن
cost
U
قیمت گذاری کردن
primming
U
چاشنی گذاری کردن
punctuates
U
نقطه گذاری کردن
punctuated
U
نقطه گذاری کردن
punctuating
U
نقطه گذاری کردن
point
U
نقطه گذاری کردن
investing
U
سرمایه گذاری کردن
load
U
خرج گذاری کردن
punctuate
U
نقطه گذاری کردن
invested
U
سرمایه گذاری کردن
deposit
U
سرمایه گذاری کردن
loads
U
ذخیره گذاری کردن
invests
U
سرمایه گذاری کردن
charge
U
خرج گذاری کردن شارژ کردن
charges
U
خرج گذاری کردن شارژ کردن
residential investments
U
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
overcapitalize
U
بیش از حد سرمایه گذاری کردن
point
U
نقطه گذاری کردن ممیز
page
U
صفحات را نمره گذاری کردن
crown
U
تاج گذاری کردن پوشاندن
crowns
U
تاج گذاری کردن پوشاندن
recapitalize
U
سرمایه گذاری مجدد کردن
loading
U
خرج گذاری کردن سلاح
pages
U
صفحات را نمره گذاری کردن
paged
U
صفحات را نمره گذاری کردن
wattle
U
نرده گذاری کردن بستن
symbol
U
علامت ترسیمی علامت فرمولی
characters
U
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
character
U
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
to lodge a complaint
U
عرضحال گله گذاری تسلیم کردن
discrete
U
الگوریتم کد گذاری و فشرده کردن تصاویر
punctuated
U
نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuates
U
نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuate
U
نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuating
U
نشان گذاری کردن نقطه دار
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
signal
U
با علامت ابلاغ کردن
signaled
U
با علامت ابلاغ کردن
signalled
U
با علامت ابلاغ کردن
milestone
U
بامیل خود شمار نشان گذاری کردن
milestones
U
بامیل خود شمار نشان گذاری کردن
To put money into somethings.
U
درکاری پول ریختن (سرمایه گذاری کردن )
desired investment
U
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
punctuation marks
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
overcapitalization
U
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
signal
U
مخابره کردن علامت دادن
denotes
U
تفکیک کردن علامت گذاردن
signaled
U
مخابره کردن علامت دادن
denoted
U
تفکیک کردن علامت گذاردن
denote
U
تفکیک کردن علامت گذاردن
signalled
U
مخابره کردن علامت دادن
asterisks
U
پر کردن محل دهدهی خالی با علامت *
asterisk
U
پر کردن محل دهدهی خالی با علامت *
cooperative scorer
U
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
misprision
U
گناه فرو گذاری از فاش کردن تبه کاری دیگران
to space out letters
[text]
U
فاصله گذاری
[بین حروف را بیشتر کردن]
[رایانه شناسی ]
[چاپ]
bingo
U
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
scored
U
نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
scores
U
نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
score
U
نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
unintended investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
tetragraph
U
کلمه رمز چهار حرفی برای اسم گذاری و مشخص کردن وسایل
commas
U
علامت " , " که برای جدا کردن داده ها و متغیر ها و آرگومان ها میباشد
comma
U
علامت " , " که برای جدا کردن داده ها و متغیر ها و آرگومان ها میباشد
sain
U
تقدیس کردن علامت صلیب روی بدن یاسینه کشیدن
hyphen
U
علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
hyphens
U
علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
mined
U
مین گذاری کردن عمل کردن به صورت مین
mines
U
مین گذاری کردن عمل کردن به صورت مین
mine
U
مین گذاری کردن عمل کردن به صورت مین
public
U
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
mine watching
U
عملیات تجسس و پیدا کردن مین یا مراقبت از مین گذاری دشمن
weather board
U
تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
zeroes
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
coding
U
کد گذاری
indention
U
تو گذاری
lineation
U
خط گذاری
watermark
U
علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
watermarks
U
علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
synthesis
U
هم گذاری اختلاط
scale factor
U
مقیاس گذاری
disposure
U
درمعرض گذاری
sedimentation
U
رسوب گذاری
syntheses
U
هم گذاری اختلاط
weft insertion
U
پود گذاری
indexing
U
شاخص گذاری
nominations
U
نام گذاری
nomination
U
نام گذاری
devised
U
ارث گذاری
grading
U
نمره گذاری
mining
U
مین گذاری
wicking
U
فتیله گذاری
devise
U
ارث گذاری
numbering
U
شماره گذاری
sedimentation
U
لایه گذاری
devising
U
ارث گذاری
scoring
U
نمره گذاری
pagination
U
صفحه گذاری
devises
U
ارث گذاری
collocation
U
باهم گذاری
loading
U
بار گذاری
valuations
U
ارزش گذاری
investing
U
سرمایه گذاری
valuation
U
ارزش گذاری
edgings
U
لبه گذاری
load
U
فشنگ گذاری
invested
U
سرمایه گذاری
limit of load
U
حد بار گذاری
undervaluation
U
کم ارزش گذاری
finance
U
سرمایه گذاری
nomography
U
فن قانون گذاری
nomographer
U
قانون گذاری
nomenclauture
U
نام گذاری
financed
U
سرمایه گذاری
finances
U
سرمایه گذاری
financing
U
سرمایه گذاری
invests
U
سرمایه گذاری
edging
U
لبه گذاری
trapping
U
تله گذاری
invest
U
سرمایه گذاری
denominations
U
نام گذاری
denomination
U
نام گذاری
mark sensing
U
نشان گذاری
encoding
U
رمز گذاری
loads
U
فشنگ گذاری
punctuation
U
نقطه گذاری
frustration
U
عقیم گذاری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com