English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
spelunking U علاقه به غار شناسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
disinterest U بی علاقه کردن بی علاقه شدن
entomology U حشره شناسی [حشره شناسی] [جانور شناسی] [رشته دانشگاهی]
psychbiology U علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics U زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philological U وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
lateral meniscus U منیسک خارجی [کالبد شناسی] [زیست شناسی]
bacteriologic U مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
philology U زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
interest U علاقه
nonchalant U بی علاقه
uninterested U بی علاقه
interests U علاقه
unresponsive U بی علاقه
affection U علاقه
disinterested U : بی علاقه
interests U علاقه .
interest U علاقه .
stomachy U بی علاقه
ties U علاقه
binds U علاقه
bind U علاقه
tie U علاقه
penchant U علاقه
fondness U علاقه
immunogenetics U رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
self concern U علاقه بنفس
calf love U علاقه دمدمی
renunciation U قطع علاقه
property U علاقه مایملک
fondly U از روی علاقه
liking U ذوق علاقه
put up with <idiom> U علاقه مند
tendency U علاقه مختصر
necrophagia U علاقه به اجساد
concerned U علاقه مند
laceman U علاقه بند
going for (someone) <idiom> U علاقه کسی
disaffection U عدم علاقه
beloved U مورد علاقه
(not one's) cup of tea <idiom> U علاقه ویژه
focal point U علاقه - سرگرمی
it is of interest to me U من در ان علاقه مندم
interestedness U علاقه مندی
consuming U علاقه-عشق
disinterest U علاقه نداشتن
interested U علاقه مند
tendencies U علاقه مختصر
enthusiastic U علاقه مند
enthusiast U علاقه مند
enthusiasts U علاقه مند
fancy free U بی علاقه عاری از عشق
unconcern U عدم علاقه خونسردی
fancied U تفننی علاقه داشتن به
fancies U تفننی علاقه داشتن به
uniterested U بی علاقه بی دخل وتصرف
fancying U تفننی علاقه داشتن به
disaffect U از علاقه و محبت کاستن
fancy U تفننی علاقه داشتن به
fanciest U تفننی علاقه داشتن به
to pique U علاقه مند کردن
shebang U امر مورد علاقه
heterosexuality U علاقه بجنس مخالف
To sever ones ties . to lose interest. U قطع علاقه کردن
To be interested in ( keen on ) some thing . U به چیزی علاقه داشتن
You have piqued my interest in ... U تو من را به ... علاقه مند کردی.
interested parties U اشخاص ذی نفع یا علاقه مند
He takes ( heels) much interest in politics. U به سیاست خیلی علاقه دارد
idiopathy U علاقه خاص ناخوشی جداگانه
earnest U سنگین علاقه شدید به چیزی
I have lost my interest in football . U دیگر به فوتبال علاقه ای ندارم
zoo ecology U قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
karyology U هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
kinematics U حرکت شناسی جنبش شناسی
neurologic U وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
typology U گونه شناسی نوع شناسی
turfman U صاحب اسب و علاقه مند به اسبدوانی
uncommunicative U بی علاقه به مکالمه و تبادل فکر و خبر
It is of no interest to me at all. U من به این موضوع اصلا"علاقه ای ندارم
wanderlust U علاقه مند به سیاحت سفر دوستی
shrug your shoulders <idiom> U نشانه بی علاقه [لاقید] یا نا آگاه بودن [اصطلاح]
lady's man U مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
theatre fiend U آدم دیوانه وار علاقه مند به تیاتر
adonis U جوان زیبایی که مورد علاقه افرودیت بود
the iron interest U کسانی که در معاملات اهن علاقه مند هستند
bookworm U کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
ladies' man U مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
bookworms U کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
ladies' men U مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
heterosexuals U مربوط به علاقه جنسی نسبت به جنس مخالف
heterosexual U مربوط به علاقه جنسی نسبت به جنس مخالف
aficionado کسی که بسیار آگاه و علاقه مند به فعالیتی است.
addict U کسی که بسیار آگاه و علاقه مند به فعالیتی است
association for women in computing U متشکل از افرادی که پردازش کامپیوتر علاقه مند هستند
Absence makes the heart grow fonder. <proverb> U جدایى و دورى , باعث افزایش علاقه و دوستى مى شود.
nympholepsy U جنون و علاقه شدید برای دسترسی به چیزهای غیرقابل حصول
fiend U دارای احساسات شدید [دیوانه وار مشتاق یا علاقه مند]
May be I can interest you in this issue . U شاید بتوانم علاقه شما را به این مطلب جلب نمایم
ornithology U پرنده شناسی [جانور شناسی] [پرنده شناسی]
pathologically U از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
laryngological U وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
hacker U فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
hackers U فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
Andy was never interested in school, but Anna was a completely different kettle of fish. U اندی زیاد به مدرسه علاقه نداشت، اما آنا کاملا متفاوت بود.
feather bedding U مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
feather-bedding U مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
oenology U می شناسی شراب شناسی
ri/sme U سازمان تخصصی مهندسین علاقه مند در طراحی واستفاده از روبوت هاof Society the Internationalof EngineersRobotics anufacturing
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
psychologically U از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
bisexual U دارای علاقه جنسی به جنس مقابل وبه جنس خود
bisexuals U دارای علاقه جنسی به جنس مقابل وبه جنس خود
apolitical U دارای شخصیت غیر سیاسی بی علاقه بامور سیاسی
special interest groups U گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
letter of intent U تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
zeal U ذوق شور وطن عشق و علاقه به وطن
areodetic U مربوط به مریخ شناسی مریخ شناسی
localism U ایین محلی علاقه محلی
Mejidian style U طرح مجید [این طرح جلوه ای از طرح محرابی و ترکیب با گل فرنگ است که بدلیل علاقه عبدالمجید، سلطان ترکیه به این طرح آنرا به او نسبت داده اند.]
gold washing U شستن طلائی [نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
appreciatively U حق شناسی
ichnolighology U رد پا شناسی
chirognomics U کف شناسی
palmistry U کف شناسی
graphology U خط شناسی
pyrtretology U تب شناسی
gratefulness U حق شناسی
sferics U جو شناسی
hydrology U اب شناسی
somatology U تن شناسی
appreciative U حق شناسی
angiology U رگ شناسی
neurology U پی شناسی
anthography U گل شناسی
toxicology U سم شناسی
technology U فن شناسی
pterography U پر شناسی
technologies U فن شناسی
oceanology U اقیانوس شناسی
numismatology U مدال شناسی
orology U کوه شناسی
personology U شخصیت شناسی
pestology U طاعون شناسی
numismatology U سکه شناسی
osteology U استخوان شناسی
pestology U افت شناسی
geostrategy U زمین شناسی
otology U گوش شناسی
petrology U سنگ شناسی
orography U کوه شناسی
organology U اندام شناسی
pathognomy U بیماری شناسی
paleontology U دیرین شناسی
glottology U زبان شناسی
glossology U زبان شناسی
paleontology U فسیل شناسی
glaciology U یخبندان شناسی
ontology U هستی شناسی
oncology U غده شناسی
oology U تخم شناسی
organography U اندام شناسی
oenology U باده شناسی
parasitology U انگل شناسی
pattern recognition U الگو شناسی
pedology U کودک شناسی
pedology U خاک شناسی
organography U عضو شناسی
hypnology U خواب شناسی
herpetology U خزنده شناسی
hematology U خون شناسی
helminthology U کرم شناسی
kinematics U جنبش شناسی
kinematics U حرکت شناسی
kinesiology U حرکت شناسی
kinology U جنبش شناسی
kymatology U موج شناسی
haematology U خون شناسی
laryngology U حنجره شناسی
hydrology U مبحث اب شناسی
histology U بافت شناسی
kinematic U جنبش شناسی
iamatology U درمان شناسی
ichthyology U ماهی شناسی
iconology U شمایل شناسی
iconology U پیکر شناسی
immunology U ایمنی شناسی
indology U هند شناسی
insectology U حشره شناسی
hydrologist U متخصص اب شناسی
hydrologic U وابسته به اب شناسی
horology U وقت شناسی
lexicology U واژه شناسی
lexicology U واژگان شناسی
mycology U قارچ شناسی
mycology U سماروغ شناسی
myology U ماهیچه شناسی
nematology U کرم شناسی
nepholefy U ابر شناسی
nephology U ابر شناسی
nomology U قانون شناسی
nucleonics U هسته شناسی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com