Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
insignia
U
علائم ونشانهای مشخص کننده هرچیزی
insigne
U
علائم ونشانهای مشخص کننده هرچیزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
symbolization
U
استعمال علائم ونشانهای رمزی
accidentalism
U
تشخیص علائم گمراه کننده مرض
descriptor
U
کدی که مشخص کننده نام فایل یا نام برنامه یا کد رمز به فایل را مشخص میکند
producer's goods
U
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
coat armour
U
زره ونشانهای خانوادگی
indicating
U
مشخص کننده
marker
U
مشخص کننده
discriminant
U
مشخص کننده
markers
U
مشخص کننده
overflow indicator
U
مشخص کننده سرریزی
indication lamp
U
لامپ مشخص کننده
check indicator
U
مشخص کننده مقابله
determiners
U
مشخص کننده ضمیر یا صفت اشاره
determiner
U
مشخص کننده ضمیر یا صفت اشاره
conditional
U
مین کننده وقوع چندین کار مشخص
marker circle
U
دایره مشخص کننده مرکزمنطقه فرود هوایی یا باندفرود هواپیما
lumber's line
U
خط شاخص قلب نما که مشخص کننده سینه ناو است
claim frame
U
فریم مخصوص برای مشخص کردن ایستگاه آغاز کننده شبکه
retrieval
U
سیستم جستجوکه تامین کننده اطلاعات مشخص ازپایگاه داده ها برای کاربراست
legends
U
شرح علائم و اختصارات فهرست علائم یا اختصارات
legend
U
شرح علائم و اختصارات فهرست علائم یا اختصارات
return
U
کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
returns
U
کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
returned
U
کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
returning
U
کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
Q Channel
U
یکی از هشت کانال اطلاعاتی که داده مشخص کننده شیار و زمان گردش مطلق را نگهداری میکند
BIM
U
نشانه مشخص کننده شروع رشته دادهای که روی دیسک درایو یا نوار ضبط شده است
beach marker
U
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
algorithms
U
قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
algorithm
U
قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
editing run
U
در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
marking current
U
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
motif
U
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
aught
U
هرچیزی
cell
U
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cells
U
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
palms
U
کف هرچیزی پهنه
crown
U
بالای هرچیزی
loose ends
U
انتهای شل هرچیزی
loose end
U
انتهای شل هرچیزی
crowns
U
بالای هرچیزی
palm
U
کف هرچیزی پهنه
spool
U
هرچیزی شبیه قرقره
blade
U
هرچیزی شبیه تیغه
core
U
مغز ودرون هرچیزی
spools
U
هرچیزی شبیه قرقره
rind
U
پوسته بیرونی هرچیزی
sheeting
U
هرچیزی بشکل ورقه
w
U
هرچیزی بشکل حرف w
shouldering
U
هرچیزی شبیه شانه
broadside
U
سطح پهن هرچیزی
broadsides
U
سطح پهن هرچیزی
rinds
U
پوسته بیرونی هرچیزی
buttoning
U
هرچیزی شبیه دکمه
buttoned
U
هرچیزی شبیه دکمه
cores
U
مغز ودرون هرچیزی
knife-edge
U
لبه تیز هرچیزی
spindle
U
هرچیزی شبیه دوک
spindles
U
هرچیزی شبیه دوک
knife edge
U
لبه تیز هرچیزی
petticoat
U
هرچیزی شبیه شلیته
petticoats
U
هرچیزی شبیه شلیته
shoulders
U
هرچیزی شبیه شانه
knife-edges
U
لبه تیز هرچیزی
shoulder
U
هرچیزی شبیه شانه
shouldered
U
هرچیزی شبیه شانه
button
U
هرچیزی شبیه دکمه
steelyard
U
هرچیزی شبیه قپان
nates
U
هرچیزی شبیه کفل
rattail
U
هرچیزی شبیه دم موش
zaph dignbats
U
علائم زف
symbols
U
علائم
crumbs
U
هرچیزی شبیه خرده نان
boats
U
کرجی هرچیزی شبیه قایق
boat
U
کرجی هرچیزی شبیه قایق
facture
U
عمل یا طریقه ساختن هرچیزی
blind
U
هرچیزی که مانع عبورنور شود
crumb
U
هرچیزی شبیه خرده نان
blinded
U
هرچیزی که مانع عبورنور شود
blinds
U
هرچیزی که مانع عبورنور شود
bonnets
U
کلاهک دودکش سرپوش هرچیزی
bonnet
U
کلاهک دودکش سرپوش هرچیزی
bolus
U
قطعه کوچک وگردی از هرچیزی
backboard
U
تخته یا صفحهء پشت هرچیزی
blazing star
U
هرچیزی که موردتوجه دیگران باشد
identification signs
U
علائم تشخیص
signal man
U
متصدی علائم
facings
U
علائم ریاضی
facing
U
علائم ریاضی
control signals
U
علائم کنترلی
signal fidelity
U
وفاداری علائم
character set
U
مجموعه علائم
symbolic string
U
رشته علائم
symbolic table
U
جدول علائم
mathematical symbols
U
علائم ریاضی
The symptoms ( of a disease) .
U
علائم بیماری
schematic symbols
U
علائم الگویی
supervisory signals
U
علائم نظارتی
hazard signs
U
علائم خطر
epiphenomenon
U
علائم ثانویه
sinusoidal signals
U
علائم سینوسی
signalman
U
متصدی علائم
economic indicator
U
علائم اقتصادی
signal transformation
U
ترادیسی علائم
symptoms
U
علائم مرض
symptom
U
علائم مرض
signal regeneration
U
باززایی علائم
erection marks
U
علائم نصب
indication signs
U
علائم راهنمائی
shading symbols
U
علائم سایهای
sound signal
علائم صدا
quartz clock
U
بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
rs c
U
استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
stirrup
U
هرچیزی شبیه رکاب استخوان رکابی
what have you
<idiom>
U
هرچیزی که شخص میخواهد و دوست دارد
world is one's oyster
<idiom>
U
هرکس هرچیزی را میتواند بدست بیاورد
anathema
U
هرچیزی که مورد لعن واقع شود
bond
U
عهد ومیثاق هرچیزی که شخص رامقیدسازد
stirrups
U
هرچیزی شبیه رکاب استخوان رکابی
legends
U
فهرست علائم واختصارات
syndrome
U
علائم مشخصه مرض
baud rate
U
نسبت علائم درثانیه
legend
U
فهرست علائم واختصارات
emblazonment
U
تزئین با نشان و علائم
dual intensity
U
تاکید علائم خاص
staggy
U
دارای علائم ونشانههای نر
number plates
U
پلاک علائم مشخصه
pictograph
U
نشان یا علائم تصویری
tablature
U
نوعی علائم موسیقی
number plate
U
پلاک علائم مشخصه
syndromes
U
علائم مشخصه مرض
semiotic
U
وابسته به علائم مرض
prodrome
U
علائم اولیه مرض
nomenclature
U
فهرست علائم واختصارات
symptomatic
U
حاکی از علائم مرض
semeiotic
U
مکتب علائم رمزی
semeiotic
U
وابسته به علائم مرض
semiotic
U
مکتب علائم رمزی
tubs
U
حمام فرنگی هرچیزی بشکل تغاهر شستشوکردن
lancets
U
هرچیزی شبیه نیشتر پنجره نوک تیز
tub
U
حمام فرنگی هرچیزی بشکل تغاهر شستشوکردن
in the clear
<idiom>
U
رها از هرچیزی که موجب حرکت یا دیدمشکل شود
whiplashes
U
هرچیزی شبیه شلاق ضربه یا تکان شلاقی
lancet
U
هرچیزی شبیه نیشتر پنجره نوک تیز
whiplash
U
هرچیزی شبیه شلاق ضربه یا تکان شلاقی
Road signs
U
علائم راهنمایی و رانندگی جاده
sigil
U
علامت نجومی علائم رمزی
signal box
U
توقف گاه متصدی علائم
epiphenomenon
U
علائم بعدی و ثانوی مرض
accent mark
U
یکی از علائم تکیه در موسیقی
signal boxes
U
توقف گاه متصدی علائم
sign of aggregation
U
علائم مخصوص جمله جبری
discriminated
U
با علائم مشخصه ممتاز کردن
discriminate
U
با علائم مشخصه ممتاز کردن
morsecode
U
علائم رمز تلگرافی مرس
discriminates
U
با علائم مشخصه ممتاز کردن
traffic signal
U
علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
symbology
U
مبحث مطالعه علائم ونشانههای رمزی
Follow signs for York.
به علائم شهر یورک توجه کنید.
symbolism
U
نمایش بوسیله علائم مکتب رمزی
syndromes
U
مجموعه علائم بدنی وذهنی مرض
syndrome
U
مجموعه علائم بدنی وذهنی مرض
crow's foot
هرچیزی بشکل پنجه کلاغ چین و چروک گوشه لب و چشم.
zoomorphism
U
استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
monitors
U
به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
signalment
U
تعیین هویت باشرح علائم فاهری شخص
monitor
U
به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
lights out
U
علائم مخابرات بوسیله نور هنگام خاموشی
monitored
U
به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
utilitarianism
U
بدی هرچیزی بسته بدرجه سودمندی ان برای عامه مردم است
typographies
U
فن بیان وتعریف چیزی بصورت علائم ونشانههای رمزی
typography
U
فن بیان وتعریف چیزی بصورت علائم ونشانههای رمزی
pragmatics
U
مطالعه و بررسی روابط میان علائم و استفاده انها
c
U
سومین حرف الفبای انگلیسی و غالب السنه غربی هرچیزی درمرتبه سوم
closed circuit
U
تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed circuits
U
تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
annular
U
وسایل و ابزار حلقه دار دارای علائم و اشکال حلقوی
flowchart text
U
اطلاعات توضیحی که مربوط است به علائم نمودار گردش کار
front panel
U
مجموعهای از کلیدها و علائم برای کنترل سیستم کامپیوتری توسط اپراتور
homeopathy
U
معالجه امراض بوسیله تجویزدارویی که دراشخاص سالم علائم ان مرض را بوجوداورد
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
locates
U
تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف
located
U
تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف
locating
U
تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف
locate
U
تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف
phonetician
U
متخصص استعمال علائم وحروف خاصی برای نشان دادن طرزتلفظ کلمات صوت شناس
pilaster
U
هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
skein
U
کلاف نخ یا پشم هرچیزی شبیه کلاف پیچیدن
skeins
U
کلاف نخ یا پشم هرچیزی شبیه کلاف پیچیدن
umbrella
U
طرح چتر
[یکی از علائم هشتگانه بودا که در فرش های چینی بکار رفته و نشانه قدرت و اقتدار دولت است.]
lockjaw
U
قفل شدن یا کلید شدن دهان که از علائم زودرس کزاز است
breast
U
نوک پستان هرچیزی شبیه پستان
breasts
U
نوک پستان هرچیزی شبیه پستان
external symbol dictionary
U
فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
wire matrix printer
U
یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com