English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
functionalism U عقیده بر اینکه شکل وساختمان بایستی منطبق با احتیاج باشد اعتقادباستفاده عملی از شغل وپیشه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Funstionalism U [عقیده بر اینکه شکل و ساختمان باید منطبق نیاز باشد.]
intuitionalism U عقیده به اینکه برخی حقایق را میتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
intuitionism U عقیده به اینکه برخی حقایق رامیتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
pluralism U عقیده مبتنی برلزوم دخالت کلی و عملی موسسات و مجامع غیر دولتی در امر اداره مملکت
physiocratic system U روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
overt act U عملی که در عالم خارج محسوس باشد
torts U عملی که میتواندموجب موضوع دعوی مدنی باشد
tort U عملی که میتواندموجب موضوع دعوی مدنی باشد
terrorism U عقیده به لزوم ادمکشی و ایجاد وحشت دربین مردم و یا سیستم فکری یی که هر نوع عملی را برای رسیدن به اهداف سیاسی جایز می داند
Supposing that is the case . U بفرض اینکه اینطور باشد
inadvisably U بدون اینکه صلاح باشد
irrelevantly U بدون اینکه وابستگی داشته باشد
incomparably U بدون اینکه نظر داشته باشد
off the point U بدون اینکه وابستگی داشته باشد
functional U وابسته به شغل وپیشه
keystroke U برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
except as otherwise provided U مگر اینکه به طور دیگر قید شده باشد
interior label U بجای اینکه برچسب خارجی یا فیزیکی روی محفظه باشد
I don't think it wise to publicly proffer a political opinion. U من فکر نمی کنم عاقلانه باشد بطور علنی عقیده سیاسی شخصی خود را بیان کرد.
analysis U بررسی یک فرآیند یا سیستم برای اینکه آیا میتواند کاراتر باشد
no matter how he has done it U هر جور میخواهدکرده باشد قطع نظر از اینکه چه جوراین کار را کرده است
fallacy of composition U استدلال نادرست به اینکه هرگاه بعض مطلبی درست باشد کل ان صحیح است
intervention U هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
interventions U هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
assistance U کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
standalone U ترمینال کامپیوتر با پردازنده و حافظه که مستقیماگ به مودم وصل میشود و بدون اینکه عنصر شبکه یا انشعابی از آن باشد
economic nationalism U ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
wage fund theory of wages U نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
civil engineer U مهندس راه وساختمان
civil engineers U مهندس راه وساختمان
To construct( build ) roads and buildings. U جاده وساختمان ساختن
locals U دیسک درایویی که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است به جای اینکه منبع از طریق شبکه وصل باشد
local U دیسک درایویی که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است به جای اینکه منبع از طریق شبکه وصل باشد
MMI U سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای اینکه کاربر راحت تر با ماشین ارتباط داشته باشد
retrieval U سیستم بازیابی اطلاعات که به کاربرامکان بررسی متن را میدهد به جای اینکه فقط رجوعی به متن داشته باشد
icehouse U خانه وساختمان ساخته شده از یخ
unmoderated list U لیست پست که هر مادهای که در لیست باشد را به زیرنویس دیگر منتقل میکند بدون اینکه کسی آنرا بخواند یا بررسی کند
defaulting U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaults U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaulted U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
default U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
bilinear filtering U مرکب با توجه به چهار پیکسل تنظیم شده اطراف هر پیکسل برای بررسی اینکه تغییری در رنگ آنها و جود نداشته باشد
keyword U 1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
systems analysis U 1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
landscape carpet U فرش دور نما [فرش چشم انداز] [عده ای آن را طرح گورستان می نامند با عقیده به اینکه این طرح در مراسم تدفین بکار می رفته است. نمای کلی فرش جلوه ای از خانه ها و درختان و حالت عادی زندگی را نشان داده.]
stratigraphy U وضع وساختمان طبقات زمین چینه شناسی
foundation joint U درز اتصالی که بین پی وساختمان تعبیه میشود
read U سیستم اطمینان از اینکه داده به درستی دریافت شده است و داده ارسالی برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
reads U سیستم اطمینان از اینکه داده به درستی دریافت شده است و داده ارسالی برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
linguistics U علم السنه واشتقاق لغات وساختمان وترکیب کلمات وصرف ونحو لسانیات
theory of epigensis U فرض اینکه نطفه بوجودمیایدنه اینکه ازپیش بوده وپس ازمواقعه
shall U بایستی
ought U بایستی
should U بایستی
you might have come U بایستی می امدید
mauvaise honte U رودر بایستی
identic U منطبق با
coincident U منطبق
coincides U منطبق شدن
coincided U منطبق شدن
coincide U منطبق شدن
register U منطبق کردن
registering U منطبق کردن
registers U منطبق کردن
nomological U منطبق با قانون
superpose U منطبق کردن با
matching diaphragm U دیافراگم منطبق
accomodate U منطبق کردن
matching U جفتگری منطبق
synchronization U منطبق همگامی
congurous U جور منطبق
coinciding U منطبق شدن
he had need remember U بایستی بخاطر داشته باشید
bolshevism U مکتبی متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنی است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگی خودبخودی سیستم کاپیتالیستی باشد قدرت سیاسی را به دست گیرد.
collimate U منطبق کردن خطوط
conformable U منطبق شدنی مطیع
You must stick to your guns . You must take a firm stand in this matter. U پای این کار باید محکم بایستی
quintets U بایستی که از پنج بیت تشکیل شده است
The applicants must be above [over] the age of 18. متقاضیان بایستی از هجده سال به بالا باشند
quintet U بایستی که از پنج بیت تشکیل شده است
fiducial marks U علایم منطبق شونده در صفحه رادار
r method U روش ارسال پیامی که در ان ایستگاه گیرنده بایستی رسیدبدهد
asynchronous U 1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد
asset U جمع دارایی شخص که بایستی بابت دیون او پرداخت گردد
chalk troops U سری افراد یا یکانهایی که بایستی با یک سریال هوایی حرکت کنند
accelerationists U شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
provided he goes at once U بشرط اینکه بی درنگ برود مشروط بر اینکه فورا برود
reentry vehicle U مدول یا قسمتی از سفینه فضایی که مجددا بایستی ازجو عبور کند تا به زمین برسد
quick disconnect U نوعی رابط الکتریکی که دونیمه منطبق شونده اش بطورسریع باز و بسته میشود
member banks U در ایالات متحده کلیه بانکها براساس اساسنامه خود بایستی عضونظام فدرال رزرو در ایند
breach of trust U کوتاهی درانجام دادن انچه که به موجب سند تنظیمی در تاسیس حقوقی می بایستی انجام دهد
state chicken U در رهگیری هوایی یعنی سوخت من در حال تمام شدن است بایستی برای تجدیدسوخت برگردم
necessitousness U احتیاج
neediness U احتیاج
penury U احتیاج
need U احتیاج
needing U احتیاج
needed U احتیاج
requirement U احتیاج
lack U احتیاج
necessity U احتیاج
lacked U احتیاج
lacks U احتیاج
demand U احتیاج
need U احتیاج
want U احتیاج
halving U نیم حباب منطبق شونده درانواع دوربینها و مسافت یابها برای تراز کردن
overplus U بیش از احتیاج
demanded U نیاز احتیاج
redundant U مازاد بر احتیاج
urgent need U احتیاج مبرم
demand U نیاز احتیاج
requisite U لازمه احتیاج
lackvt U احتیاج داشتن
requirement U تقاضا احتیاج
superimposed U مازاد بر احتیاج
u. need U احتیاج مبرم
demands U نیاز احتیاج
need U نیازمندی در احتیاج داشتن
to call for a U احتیاج بدقت داشتن
to be in great request U زیادمورد احتیاج بودن
answered U جواب احتیاج را دادن
answer U جواب احتیاج را دادن
call of nature <idiom> U احتیاج به دستشویی داشتند
needle point to say U احتیاج بگفتن نیست
answering U جواب احتیاج را دادن
answers U جواب احتیاج را دادن
needed U نیازمندی در احتیاج داشتن
needing U نیازمندی در احتیاج داشتن
you're telling me <idiom> U احتیاج نیست به من بگی
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
serve U رفع کردن براوردن احتیاج
nonverbal U بدون احتیاج باستفاده از زبان
needed U نیازمندی احتیاج لازم داشتن
needing U نیازمندی احتیاج لازم داشتن
featherbed U بیش ازمیزان احتیاج کارمندگرفتن
served U رفع کردن براوردن احتیاج
need U نیازمندی احتیاج لازم داشتن
i heed your help U به مساعدت شما احتیاج دارم
serves U رفع کردن براوردن احتیاج
cry out for <idiom> U شدیدا به چیزی احتیاج داشتن
urgency of need U حیاتی بودن احتیاج به اماد
to be in great request U مورد احتیاج زیاد بودن
vortex line U خطی که جهت ان در هر نقطه بر بردار دوران منطبق وخطوط مماس براین خط باجهت موضعی جریان موازی میباشند
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
turn one's back on <idiom> U کمک نکردن به کسی که احتیاج دارد
spoin bank U محل نگهداری وسایل مازاد بر احتیاج
no branch U شغلی که احتیاج به رسته تخصصی ندارد
put up <idiom> U توسعه پول یا چیزی که احتیاج است
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
four freedoms U دین رهایی از احتیاج و بالاخره ازادی از ترس
labour intensive industry U صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
ten year device وسیله ای که هر ده سال یک بار احتیاج به سرویس دارد
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
cyclic item U اقلام پیوسته اقلامی که خیلی مورد احتیاج هستند
biaxial deformation U خمشی که در یک قطعه مستقیم الخط ایجاد میشودموقعی که تحت تاثیر زوج نیرویی که صفحه ان باهیچیک از سطوح اصلی اینرسی منطبق نباشد
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
suit U منطبق کردن متناسب یا مناسب کردن
suits U منطبق کردن متناسب یا مناسب کردن
suited U منطبق کردن متناسب یا مناسب کردن
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
purgation U روش باستانی دادرسی در CL که به موجب ان متهم بایستی دوازده تن ازهمسایگان را به بیگناهی خود به شهادت می گرفت ویااز طریق رفتن در اب جوش یا اب یخ یا اتش بیگناهی خودرا ثابت می کرد
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
satelloid U ماهوارهای که مدار گردش ان داخل اتمسفر سیارهای بوده و بنابراین احتیاج به تراست پیوسته یا متناوب دارد
Zel-i Sultan vase U طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
credos U عقیده
opinions U عقیده
creeds U عقیده
impression U عقیده
impressions U عقیده
viewpoint U عقیده
opinion U عقیده
doctrines U عقیده
doctrine U عقیده
belief U عقیده
faith U عقیده
faiths U عقیده
i am not of his mind U با او هم عقیده
tenet U عقیده
credo U عقیده
creedless U بی عقیده
viewpoints U عقیده
concept U عقیده
concepts U عقیده
creed U عقیده
thoughts U عقیده
advice U عقیده
brainchild U عقیده
internal conception U عقیده
conception U عقیده
ism U عقیده
thought U عقیده
concepts U عقیده ها
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com