English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
psilanthropism U عقیده باینکه مسیح جز انسان نبوده
psilanthropy U عقیده باینکه مسیح جز انسان نبوده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
monophysite U کسیکه عقیده دارد باینکه مسیح دارای یک ذات است و بس
presentationism U عقیده باینکه چیزهای واقعی هنگام درک در مغز انسان نمایش داده میشوند
monopsychism U عقیده باینکه هکه جانهایاارواح یکی است
monogenism U عقیده باینکه همه تژادهای ادمی از یک تخم هستند
restorationism U عقیده باینکه بشرسرانجام بسعادت نخستین خود خواهدرسید
kinetic theory of heat U عقیده نظری نسبت باینکه گرماازجنبش ذرات پیدامیشود
nestorianism U عقیده نسطوریان اعتقاد باینکه عیسی دو ذات جداگانه داشت
malism U عقیده باینکه این جهان روی همرفته بد جهانی است
probabiliorism U عقیده باینکه بهر طرف بیشتراحتمال درستی دارد بایدروی اورد
anthropocentric U معتقد باینکه انسان اشرف مخلوقات و مرکز ثقل موجودات است
metagnosticism U عقیده باینکه اثبات هستی خدااز گنجایش علم بشر بیرون است
atomism U عقیده باینکه جهان مادی ازذرات ریز ساده تشکیل شده است
physiocracy U حکومت بخکم عوامل طبیعی عقیده باینکه زمین یگانه سرچشمه ثروت است
evangelical U پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
evangelic U پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
sudarium U دستمال دور سر مسیح دستمالی که نقش صورت مسیح بران باشد
christly U شایسته مسیح مربوط به مسیح
antichrst U مسیح دروغی مسیح کاذب
Noel U سرود میلاد مسیح جشن میلاد مسیح
anthropo U پیشوند بمعانی >انسان < و > جنس انسان <
anthrop U پیشوند بمعانی > انسان < و > جنس انسان <
intelligence U طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
artificial intelligence U طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
Not that I remember . U تا آنجا که من یاددارم خیر ( اینطور نبوده )
id U مجموع تمایلات انسان که نفس یا شخصیت انسان و تمایلات شهوانی وجنسی ازان ناشی میشود
anthropography U علم ساختمان بدن انسان رشتهای از علم انسان شناسی که درباره تاثیراوضاع جغرافیایی بر روی نژادها صحبت میکند
We've never had it so good. <idiom> U وضع [مالی] ما تا حالا اینقدر خوب نبوده است.
chance medley U ادم کشی اتفاقی که باسوء قصدنبوده وغیرعمدی هم نبوده است
to prove an a U اثبات اینکه شخص هنگام وقوع جرم دران محل نبوده
feelings indigenous to man U احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
necessaries U در CLمنحصر به مایحتاج اولیه زندگی نبوده بلکه به وضع زن و اطفال بستگی دارد
as respects U نظر باینکه
as regards U نظر باینکه
since U نظر باینکه
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
as U نظر باینکه در نتیجه
deferred exit U انتقال کنترل به یک زیربرنامه در زمانی که قابل پیش بینی نبوده و حادثهای غیر مترقبه ان را مشخص میکند
iam inclined to think U متمایلم باینکه خیال کنم
minimalist U باینکه تقاضاهایش براورده شود
utilitarianism U کاربرد گرایی اعتقاد باینکه نیکی
geocentric U معتقد باینکه خداوندزمین رامرکز عالم وجودقرارداده
arianism U اعتقاد باینکه عیسی باهمه پاکی و تقدس
pan cosmism U اعتقاد باینکه هر چه هست همین مادیات است
unprofitable servants U مردمی که خرسندند باینکه تنهاانچه وفیفه ایشان است بکنند
animism U همزاد گرایی اعتقاد باینکه روح اساس زندگی است
modalism U اعتقاد باینکه پدر وپسر و روح القدس هر سه مظاهرگوتاگون یک خداهستند
catastrophism U اعتقاد باینکه پوسته زمین دستخوش انقلابهای ناگهانی طبیعت شده
monadism U اعتقاد باینکه گیتی از ذره یاجسم بسیط ساخته شده است
restorationist U کسیکه معتقداست باینکه بشرعاقبت بسعادت اول خود نائل خواهد شد
Christ U مسیح
messianic U مسیح
anointed U مسیح
antichrist U ضد مسیح
Christmases U عیدمیلاد مسیح
christhood U مسیح بودن
IHS U نمودار مسیح
pseudo christ U مسیح نما
christly U مسیح وار
vicar of christ U مسیح پاپ
Christmas U عیدمیلاد مسیح
messiah U مسیح موعود
lachryma christi U اشک مسیح
christlike U مسیح وار
messiahs U مسیح موعود
antichrst U دشمن مسیح
jesus christ U عیسی مسیح
infusionism U اعتقاد باینکه روح پیش از تن موجود است و هنگام زاییمان بتن دمیده میشود
union shop U مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
nescience U اعتقاد باینکه حقایق غایی را نمیتوان بوسیله قیاس عقلانی فکر درک نمود
dominical U یعنی حضرت مسیح
gospel U بشارت درباره مسیح
carol U سرودشب عیدمیلاد مسیح
carols U سرودشب عیدمیلاد مسیح
gospels U بشارت درباره مسیح
neo christianity U دین نوین مسیح
anno domini U بعد از میلاد مسیح
pseudo christ U مسیح کاذب دجال
christology U مبحث مسیح شناسی
passion week U هفته پیش از رستاخیز مسیح
evangelised U بشارت بدین مسیح دادن
evangelises U بشارت بدین مسیح دادن
evangelising U بشارت بدین مسیح دادن
evangelize U بشارت بدین مسیح دادن
evangelized U بشارت بدین مسیح دادن
evangelizes U بشارت بدین مسیح دادن
orthodox U مطابق عقاید کلیسای مسیح
Yule U جشن میلاد عیسی مسیح
adventism U اعتقاد بدوباره امدن مسیح
judns be trayed jesus U یهودابه مسیح خیانت کرد
evangelizing U بشارت بدین مسیح دادن
millenarianism U اعتقاد به سلطنت هزار ساله مسیح
zachariah U یهود درقرن 6 قبل از میلاد مسیح
zechariah U یهود درقرن 6 قبل از میلاد مسیح
millenarian U معتقد به سلطنت هزار ساله مسیح
incarnationist U کسی که مسیح را خدای مجسم می داند
chiliasm U اعتقاد به فهور مجدد هزارساله مسیح
Anno Domini [AD] <adj.> پس از میلاد مسیح [جهت بیان سال]
icon U تصویر حضرت مسیح یامریم ویامقدسین مسیحی
icons U تصویر حضرت مسیح یامریم ویامقدسین مسیحی
ikons U تصویر حضرت مسیح یامریم ویامقدسین مسیحی
the holy grail U دوری یاجامی که مسیح دراخرین شام خودبکاربرد
postmillenarian U معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
before Christ [BC] قبل از میلاد مسیح [جهت بیان سال]
postmillennialist U معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
corn-effect U ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
Doom U [نمایش تصویری از آخرین قضاوت عیسی مسیح در کلیسا]
lord of misrule U متصدی وسرپرست تفریحات ونمایشات مخصوص عید تولد مسیح
kenosis U اعتقادباینکه مسیح بصورت ادمی جنبه خدایی را ازخوددورساخته است
passionist U عضو دستهای از نصارا که پیوسته مصیبت حضرت مسیح رابایدیاداورشوند
Chrismon U [حرف اول اسم مقدس از سه واژه ی یونانی به نام مسیح]
christian era U مبداء تاریخ کشورهای مسیحی که از زمان تولد مسیح اغازمیگردد
false selvage U شیرازه تقلبی [هر نوع نخ اضافی که جزء پودهای اصلی نبوده و بدلیل تزئین و یا پوشاندن پارگی ها در محل شیرازه بدور تار پیچیده شود از این دسته محسوب شده و کاهش اصالت فرش را به همراه دارد.]
apocrypha U کتاب مشکوکی که راجع بزندگی عیسی ودین مسیح نوشته شده
essene U راهب یهودی) عضوفرقهای که دوقرن پیش ازامدن مسیح درفلسطین تشکی
to transubstantiate U تغییر دادن ماده [نان و شراب مربوط به عشاربانی] به بدن و خون عیسی مسیح [دین]
animism U اعتقاد باینکه ارواح مجرد وجود دارند اعتقاد بعالم روح و تجسم ارواح مردگان
concepts U عقیده
concept U عقیده
i am not of his mind U با او هم عقیده
ism U عقیده
creedless U بی عقیده
faiths U عقیده
creed U عقیده
faith U عقیده
belief U عقیده
impressions U عقیده
impression U عقیده
viewpoint U عقیده
viewpoints U عقیده
credo U عقیده
creeds U عقیده
credos U عقیده
doctrine U عقیده
opinions U عقیده
opinion U عقیده
thought U عقیده
thoughts U عقیده
ideas U عقیده ها
doctrines U عقیده
advice U عقیده
brainchild U عقیده
idea U عقیده
internal conception U عقیده
conception U عقیده
concepts U عقیده ها
tenet U عقیده
hit off U هم عقیده شدن
coniviction U عقیده اطمینان
cogency U قدرت عقیده
iam of the opinion that U من براین عقیده ام که
impression U عقیده خیال
i maintain U بر این عقیده ام که ...
abjuration U ترک عقیده
counterview U عقیده مخالف
i maintain U عقیده دارم که ...
to think [of] U عقیده داشتن
suggestion U افهار عقیده
convictions U عقیده محکم
impressions U عقیده خیال
Marxism U عقیده مارکس
views U نظریه عقیده
suggestions U افهار عقیده
viewing U نظریه عقیده
conviction U عقیده محکم
viewed U نظریه عقیده
folkway U عقیده عامه
fortuitism U عقیده به اتفاق
view U نظریه عقیده
freedom of belief U ازادی عقیده
divarication U اختلاف عقیده
to be of [or share] the same view [or opinion] U هم عقیده بودن
so many menŠso many minds U عقیده بیشتر
dogma U عقیده دینی
turnabouts U تغییر عقیده
turnabout U تغییر عقیده
tradition U عقیده رایج
my sentiment toward him U عقیده من درباره او
pythagoreanism U عقیده به تناسخ
to agree in opinion U هم عقیده بودن
outside opinion U عقیده مردم
have U عقیده داشتن
having U عقیده داشتن
theosophism U عقیده به عرفان
dissension U اختلاف عقیده
the belief that U با این عقیده که
dogmas U عقیده دینی
swear by U عقیده زیادداشتن به
espoused U عقیده داشتن به
espouse U عقیده داشتن به
espouses U عقیده داشتن به
espousing U عقیده داشتن به
irreconcilableness U سختی در عقیده
error U عقیده نادرست
errors U عقیده نادرست
irreconcilability U سختی در عقیده
human being U انسان
in human shape U انسان
mortals U انسان
mortal U انسان
man U انسان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com