English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
retrograde U عقب کشیدن حرکات به عقب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bouse U بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
weight U بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
To pamper ( solicit ) someone . To play up to someone . U ناز کسی را کشیدن ( منت کشیدن )
movements U حرکات
snuffle U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffling U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffled U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffles U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
agonise U زحمت کشیدن درد کشیدن
twinge U درد کشیدن تیر کشیدن
twinges U درد کشیدن تیر کشیدن
pumps U حرکات فریبنده
rings U حرکات دارحلقه
tactical movement U حرکات تاکتیکی
calisthenics U حرکات نرمشی
puerilism U حرکات کودکانه
air movements U حرکات هوایی
compulsory freestyle U حرکات اجباری
motion analysis U تحلیل حرکات
voluntary exercise U حرکات اختیاری
calisthenics U حرکات سوئدی
pumped U حرکات فریبنده
pump U حرکات فریبنده
prescribed exercise U حرکات اجباری
cadence U موزونی حرکات
cadences U موزونی حرکات
compulsory U حرکات اجباری
peristalsis U حرکات حلقوی
gestures U حرکات بیانگر
eye movements U حرکات چشم
optional U حرکات اختیاری
movements U حرکات یکانها
retrograde movement U حرکات به عقب
eurythmics U تناسب حرکات
school figures U حرکات اسب
play marking U حرکات تهاجمی
disporting U حرکات نشاط انگیزکردن
lateral and sway bracing U حرکات جانبی و نوسانی
maneuvering board U تابلوی حرکات ناوها
air register U تنظیم حرکات هوایی
air movement section U قسمت حرکات هوایی
lunes U حرکات جنون امیز
road movement U حرکات روی جاده
lip key [دستگاه ثبت حرکات لب]
notations U ثبت حرکات شطرنج
adiadokinesis U زوال حرکات تناوبی
notation U ثبت حرکات شطرنج
by-play U حرکات یا مکالمات فرعی
piaffe U نمایش حرکات یورتمهای
disport U حرکات نشاط انگیزکردن
transposition U تبدیل حرکات شطرنج
surges U حرکات افقی اب دریا
surged U حرکات افقی اب دریا
surge U حرکات افقی اب دریا
eurhythmics U حرکات بدنی موزون
music of the spheres U اهنگ حرکات افلاک
disported U حرکات نشاط انگیزکردن
disports U حرکات نشاط انگیزکردن
aerobatic U حرکات آکروباتی با هواپیما
eurythmics U حرکات بدنی موزون
position of attention U حرکات و احترامات نظامی
girlishness U حرکات یا حالات دخترانه
mass of maneuver U سنگینی حرکات یکان
circulation control U مدار کنترل حرکات
gestural U متضمن حرکات واشارات
appeasement gestures U حرکات صلح جویانه
rapid eye movements U حرکات سریع چشم
floor exercise U حرکات زمینی ژیمناستیک
composite attack U حمله شمشیرباز با حرکات پی در پی
compound attack U حمله شمشیرباز با حرکات پی در پی
figure skate U اسکیت با انجام حرکات مختلف
kinesiology U تشریح حرکات بدنی انسان
percentage U نسبت حرکات موفقیت امیز
pattern U گامها و حرکات دو اسکیت بازبا هم
lip read U کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
cardiography U ثبت حرکات وضربان قلب
patterns U گامها و حرکات دو اسکیت بازبا هم
tic U حرکات غیر ارادی اندامها
by-play U حرکات یا مکالمات کنار صحنه
lip-read U کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
tics U حرکات غیر ارادی اندامها
lip-reads U کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
air control ship U ناو کنترل حرکات هوایی
theatrical gestures U حرکات واداهایی که در خورتماشاخانه باشد
percentages U نسبت حرکات موفقیت امیز
screwing U حرکات دورانی یخهای دریایی
combatdrill U تمرین حرکات و ارایشهای رزمی
paragraph three U هرکدام از حرکات روی یک پاتوام با چرخش
myocardiograph U اسبابی که حرکات قلب راترسیم میکند
progressive attack U پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
scored U گرم کردن اسب ثبت حرکات
movement control U کنترل حرکات و نظارت برحرکت یکانها
degree of difficulty U درجه بندی حرکات مشکل شیرجه
scores U گرم کردن اسب ثبت حرکات
score U گرم کردن اسب ثبت حرکات
free skating U قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
figurine algebraic notation U ثبت جبری و شکلی حرکات شطرنج
pinning combination U مجموع حرکات منجر به ضربه فنی
lipreading U فهم کلمات از راه حرکات لب لب خوانی
algebriac notation U ثبت حرکات شطرنج با استفاده نمادهای جبری
streaked U یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
stop hit U ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم
streak U یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
flag days U روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
streaks U یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
psychomotor U ناشی از حرکات عضلانی دراثر عمل فکری
entrucking table U جدول حرکات و بارگیری خودروهای باری ارتشی
pnemograph U الت نگارش حرکات سینه هنگام تنفس
lindy U رقص دارای حرکات سریع وجهشهای مداوم
streaking U یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
combination shot U ضربه مرکب با یک سری حرکات گوی تا به کیسه بیافتد
escapement U تنظیم ابتدایی حرکات عمودی یک ورق کاغذ در چاپگر
regulating station U پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
beau geste U حرکات لطیف وزیبا در هنگام سخن گفتن ژست
dressage U حرکات زیبا و شیرین کاری اسبهای تربیت شده
kymograph U دستگاه ثبت نوسانات یا حرکات موجی مانند نبض
dragged U کشیدن بزور کشیدن
drag U کشیدن بزور کشیدن
drags U کشیدن بزور کشیدن
calibrates U تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
program U مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
programs U مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
calibrating U تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
calibrated U تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
calibrate U تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
peripheral U وسیله جانبی مثل کارت خوان که حرکات مکانیکی سرعت را مشخص میکند
Grands Prix U مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
Grand Prix U مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
polar motion U وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
mouse U توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
mouses U توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
adjudicate U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicated U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicates U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicating U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
mechanical mouse U mouse حرکت داده میشود و توپ درون آن می چرخد و به احساس کننده ها که حرکات افق و عمودی را کنترل می کنند برخورد میکند
scheduled wave U امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
drill sergeant U گروهبان مسئول صف جمع درجه دار مسئول تمرین حرکات نظامی
trick ski U اسکی کوتاه برای انجام حرکات نمایشی اسکی روی اب
facings U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facing U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
swing bowler U توپ اندازی که از پرتاب توپ با حرکات قوسی اش استفاده میکند
restrictive fire plan U طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
circus catch U گرفتن توپ با حرکات ژیمناستیکی گرقتن توپ ضربه خورده با روشی عجیب
stepped up separation U حرکت پلهای هواپیماها ارایش پلهای در حرکات هوایی
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
eurhythmy U ضربان منظم نبض حرکات منظم بدن
eurythmy U ضربان منظم نبض حرکات منظم بدن
pull up U بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
positioned U مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
position U مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
sinks U کشیدن
magnetising U کشیدن
plots U کشیدن
magnetize U کشیدن
magnetizes U کشیدن
indravgnt U تو کشیدن
plot U کشیدن
lave U کشیدن
indraght U تو کشیدن
give a pull at U کشیدن
hauled U کشیدن
mark off U خط کشیدن
hauls U کشیدن
haul U کشیدن
to pluck at U کشیدن
magnetised U کشیدن
drawled U کشیدن
magnetises U کشیدن
sink U کشیدن
indraft U تو کشیدن
hauling U کشیدن
sighing U اه کشیدن
inhaling U تو کشیدن
inhales U تو کشیدن
inhaled U تو کشیدن
inhale U تو کشیدن
suffers U کشیدن
suffered U کشیدن
suffer U کشیدن
sighs U اه کشیدن
draw U کشیدن
draw U چک کشیدن
draws U کشیدن
draws U چک کشیدن
weigh U کشیدن
weighed U کشیدن
sighed U اه کشیدن
sigh U اه کشیدن
imbibe U در کشیدن
imbibed U در کشیدن
imbibes U در کشیدن
imbibing U در کشیدن
shoving U کشیدن
shoves U کشیدن
shoved U کشیدن
shove U کشیدن
drawls U کشیدن
drawling U کشیدن
drawl U کشیدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com