English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 91 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
junkerdom U عقاید یا قلمرونفوذ اشراف پروسی
junkerism U عقاید یا قلمرونفوذ اشراف پروسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prussian U پروسی
spitz U سگ پشمالوی سیاه پروسی
noblesse U اشراف
aristocrate U اشراف
aristocrat U اشراف زاده
aristocrats U طرفدارحکومت اشراف
aristocrats U اشراف زاده
aristocracies U طبقهء اشراف
aristocrat U طرفدارحکومت اشراف
aristocracies U اشراف سالاری
aristocracy U اشراف سالاری
aristocracy U طبقهء اشراف
optimates U گروه اشراف
aristocrate U طرفدار حکومت اشراف
aristocrats U عضو دستهء اشراف
blue blood U عضو طبقه اشراف
aristocrat U عضو دستهء اشراف
middle class U طبقه ما بین اشراف وطبقه پایین
middle classes U طبقه ما بین اشراف وطبقه پایین
patriciate U طبقه اشراف مقام بزرگ زادگان واشراف
inquisitors U مفتش عقاید
inquisitor U مفتش عقاید
religious tenets U عقاید مذهبی
mendelism U عقاید مندل
censorship U سانسور عقاید
multiplicity of creeds U تعد د عقاید
feet on the ground <idiom> U عقاید عاقلانه
dogma U اصول عقاید
dogmas U اصول عقاید
nihilism U عقاید نهیلیستی
symbolically U مط العه دلایل و عقاید
small-minded opinions U عقاید کوته نظر
orientalism U عقاید یا سیاست شرقی
fascism U اصول عقاید فاشیست
medievalism U عقاید قرون وسطایی
leninism U عقاید اشتراکی لنین
symbolic U مط العه دلایل و عقاید
neologize U دارای عقاید نوین
soundboard U عامل انتشار عقاید
lutheranism U عقاید لوتر وکلیسای او
sounding board U عامل انتشار عقاید
sounding boards U عامل انتشار عقاید
sound off <idiom> U عقاید را بیان کردن
rationale U توضیح اصول عقاید
paradoxical U مخالف عقاید عمومی
grand tour U سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
grand tours U سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
doctrinal U عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
syncretic U تلفیق کننده عقاید مختلف
syncretism U اعتقاد به توحید عقاید همتایی
ultranationalism U عقاید ناسیونالیزم خیلی افراطی
orthodox U مطابق عقاید کلیسای مسیح
Machiavellian U وابسته به عقاید سیاسی "ماکیاولی "
aristocracies U حکومت اشراف که اشرافیت ایشان ممکن است ازامتیازات مالی یا نظامی یااجتماعی و تربیتی خاص باشد
aristocracy U حکومت اشراف که اشرافیت ایشان ممکن است ازامتیازات مالی یا نظامی یااجتماعی و تربیتی خاص باشد
russify U دارای عقاید وتمایلات روسی کردن
to turn round U برگشتن عقاید دیگری پیدا کردن
His political beliefs are old hat now . U عقاید سیاسی اش دیگه کهنه شده
self expression U ابراز وتصریح عقاید وخصوصیات خود
public opinion polling U استخراج عقاید و اراء عمومی رفراندوم
presbyterianism U پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان
swelled head U دارای عقاید بزرگ خود فروش
inquisition U تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
inquisitions U تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
ideogram U تجسم و نمایش عقاید و افکارو اجسام با تصویر
stalinize U کسی را پیرو عقاید ونظرات استالین کردن
interfaith U شامل اشخاصی دارای عقاید وادیان مختلف
brainwashing U تلقین عقاید و افکارسیاسی ومذهبی واجتماعی درشخص
shavian U پیرو عقاید اجتماعی وسیاسی وادبی برناردشاو
heterodox U دارای مذهب وعقایدی مخالف عقاید عمومی
romanism U اصول عقاید کلیسای کاتولیک معتقدات کاتولیکی
naturism U عریان گری [پیروی از عقاید جماعت برهنگان]
Hungarian Activism U [جنبشی مربوط به عقاید سازندگی گرایی، کوبیستم و غیره]
modernism U نو گرایی سازش دادن عقاید قدیم باافکار جدید
brainwash U تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
brainwashed U تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
brainwashes U تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
fundamentalism U اعتقاد به عقاید نیاکانی مسیحیت واصول دین پروتستان
shamanism U پیروی از عقاید جادوگران وکاهنان دوران اولیه تمدن بشر
censeur U ممانعت قدرت حاکمه یک کشور ازنشر عقاید مخالفین به هرشکلی که باشد
ideology U بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
ideologies U بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
owenism U اصول عقاید رابرت اون کارخانه دار انگلیس در قرن 91 که شاید بتوان منشاء سوسیالیزم نوینش دانست
economic determinism U یکی ازاصول عقاید مارکس که به موجب ان جمیع تحولات اجتماعی وسیاسی ناشی ازجبر اقتصادی تلقی می گردد
blue blood U نجیب زاده اشراف زاده
leninism U اصول عقاید لنین مارکسیسم با تفسیر واستنباطی که لنین از ان به منظور انطباق با ایدئولوژی مذکور با وضع روسیه کرده است
bakuninism U اصول عقایدباکونین نویسنده انارشیست روسی و همکار مارکس وانگلس که بعدها به علت داشتن عقاید نظامی از جانب ایشان طرد شد . او موسس مکتب نهیلیسم روسیه نیزهست
fascism U نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود
ideological war U جنگ عقیدتی جنگ عقاید
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com