English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 90 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
academist U عضو فرهنگستان فارغ التحصیل یا دانشجوی اکادمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
valedictorians U دانشجوی ممتاز فارغ التحصیل که خطابه جشن فارغ التحصیلی را میخواند
valedictorian U دانشجوی ممتاز فارغ التحصیل که خطابه جشن فارغ التحصیلی را میخواند
alumnus U فارغ التحصیل
graduates U فارغ التحصیل
graduate U فارغ التحصیل
graduating U فارغ التحصیل
alumna U دختر یا زن فارغ التحصیل
graduate U فارغ التحصیل شدن
graduating U فارغ التحصیل شدن
graduates U فارغ التحصیل شدن
graduation U اخذ درجه فارغ التحصیل شدن
gaduate U لیسانسیه فارغ التحصیل پیمانه درجه دار
gaduate U مشمول مالیات تصاعدی فارغ التحصیل شدن دوره اموزشگاهی رابپایان رساندن
salutatorian U دانشجوی ایراد کننده نطق افتتاحیه جشن فارغ التحصیلی
academies U اکادمی
academian U عضو اکادمی
academism U بطریق یا بروش اکادمی
academicism U بطریق یا بروش اکادمی
acadmist U فیلسوف اکادمی یابیشه افلاطون
academies U فرهنگستان
academy U فرهنگستان
academician U عضو فرهنگستان
academian U عضو فرهنگستان
academical U مربوطبه فرهنگستان
academic عضو فرهنگستان
philosophy of the academy U فلسفه فرهنگستان
Cranbrook U فرهنگستان هنر
academic مربوط به فرهنگستان ادبی یا انجمن علمی
alumni U پسریامردیکه دراموزشگاهی تحصیل کرده وازانجافارغ التحصیل شده
at leisure U فارغ
medico U دانشجوی طب
to be through U فارغ شدن
to get through with U فارغ شدن از
graduation U فارغ التحصیلی
heart whole U فارغ از عشق
disengaged U فارغ خالی
love less U فارغ از عشق
selfless U فارغ از خود
cadet U دانشجوی نظامی
cadets U دانشجوی نظامی
flying cadet U دانشجوی هوایی
academical U دانشجوی دانشگاه
kiwi U دانشجوی هوانوردی
kiwis U دانشجوی هوانوردی
to come out of the woods <idiom> U از گرفتاری فارغ شدن
to be out of the woods <idiom> U از گرفتاری فارغ شدن
incogitant U بی خیال فارغ البال
to be over the hump [American] <idiom> U از گرفتاری فارغ شدن
to be over the worst <idiom> U از گرفتاری فارغ شدن
to be off the hook <idiom> U از گرفتاری فارغ شدن
commencement U جشن فارغ التحصیلی
juniors U دانشجوی سال سوم
junior U دانشجوی سال سوم
freshman U دانشجوی سال اول
freshmen U دانشجوی سال اول
sophomore U دانشجوی سال دوم
sophomores U دانشجوی سال دوم
agriculturist U دانشجوی دانشکدهء کشاورزی
undergraduates U دانشجوی دوره لیسانس
undergraduate U دانشجوی دوره لیسانس
graduate student U دانشجوی بعد از لیسانس
hebraist U دانشجوی زبان عبری
cadets U دانشجوی دانشکده افسری
cadet U دانشجوی دانشکده افسری
agriculturalist U دانشجوی دانشکدهء کشاورزی
freshmen U دانشجوی سال اول دانشکده
freshman U دانشجوی سال اول دانشکده
student U دانشجوی دورههای تخصصی نظامی
students U دانشجوی دورههای تخصصی نظامی
On the occasion of the graduation ceremonies . U به منا سبت جشن فارغ التحصیلی
midshipman U دانشجوی سال دوم نیروی دریایی
plebeian U دانشجوی سال اول نیروی دریایی
gymnasiast U دانشجوی دانشکده یاگیمنازدرالمان یاکشورهای دیگر
juniors U دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
middy U دانشجوی سال دوم نیروی دریایی
junior U دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
plebeians U دانشجوی سال اول نیروی دریایی
plebe U دانشجوی سال اول نیروی دریایی
student teacher U شاگرو دانشسرای عالی دانشجوی تعلیم وتربیت
to put the kibsosh on any one U کسیرابوریاخاموش کردن کسیراشکست دادن وازدستش فارغ شدن
fresher U نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
freshers U نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
pleb U خشن ورذل دانشجوی سال اول نیروی دریایی
rushee U دانشجوی داوطلب شرکت درشبانه روزی پسرانه ودخترانه
national educational computing conferenc U جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
humanist U دانشجوی رشته انسانیت یا ادبیات و اثار باستانی یونان و روم
mortarboards U کلاه مسطح چهارگوش و مشکی رنگ که اساتید و فارغ التحصیلان بر سر میگذارند.
mortarboard U کلاه مسطح چهارگوش و مشکی رنگ که اساتید و فارغ التحصیلان بر سر میگذارند.
midshipman U افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com