Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Freemason
U
عضو فراموش خانه فراماسیون
Freemasons
U
عضو فراموش خانه فراماسیون
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
freemasons hall
U
فراموش خانه
lady help
U
زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole
U
کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy
U
خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house
U
تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house
U
خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
unforgettable
U
فراموش نشدنی
disremember
U
فراموش کردن
haunting
U
فراموش نشدنی
forget
U
فراموش کردن
forgets
U
فراموش کردن
let it lay
<idiom>
U
فراموش کردن
slip one's mind
<idiom>
U
فراموش شده
forgot
U
فراموش کرد
absent-minded
<idiom>
فراموش خیال
forgetter
U
فراموش کننده
foregettable
U
فراموش شدنی
Forgive and forget.
<proverb>
U
ببخش و فراموش کن.
to pass into silence
U
فراموش شدن
to fall in to oblivion
U
فراموش شدن
the trusty is that i forgot it
U
فراموش کردم
never to be forgotten
U
فراموش نشدنی
It slipped my mind.
U
آن را فراموش کردم.
absent-minded
<idiom>
U
فراموش کار
homebody
U
ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
honeycomb
U
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
honeycombs
U
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
hound's tooth check
U
طرح خانه خانه مورب پارچه
our neighbour door
U
کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
toft
U
عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
houndstooth check
U
طرح خانه خانه مورب پارچه
tricotine
U
پارچه زبر لباسی خانه خانه
lose sight of
<idiom>
U
ندیدن ،فراموش کردن
forget-me-nots
U
گل مرا فراموش مکن
forgotten
U
فراموش کرده یا شده
mouse ear
U
گل مرا فراموش مکن
forget-me-not
U
گل مرا فراموش مکن
i forgot all about it
U
به کلی فراموش کردم
myosote
U
گل مرا فراموش مکن
By the way . Incidentally.
U
راستی ( تا فراموش نکردم )
Honey comb design
U
طرح خانه زنبوری
[یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
the trusty is that i forgot it
U
حقیقا امراینست که فراموش کردم
please dont forget it
U
خواهش دارم فراموش نکنید
let bygones be bygones
<idiom>
U
فراموش کردن اتفاقات گذشته
unlearn
U
محفوفات را فراموش کردن از یاد بردن
unlearns
U
محفوفات را فراموش کردن از یاد بردن
We should not have lost sight of the fact that ...
U
ما نباید فراموش می کردیم در نظر بگیریم که ..
skip it
<idiom>
U
همه چیز را درموردآن فراموش کردن
unlearnt
U
محفوفات را فراموش کردن از یاد بردن
Have you forgotten our drinks?
U
آیا نوشیدنیهای ما را فراموش کرده اید؟
misremember
U
غلط واشتباه بخاطر اوردن فراموش کردن
not to lose sight of
U
ملاحظه کردن
[به کسی یا چیزی]
را فراموش نکردن
cellular
U
لانه زنبوری خانه خانه
garde manger
U
سرد خانه اشپز خانه
bagnio
U
فاحشه خانه جنده خانه
weigh house
U
قپاندار خانه ترازودار خانه
to lose track
[of]
U
فراموش کنند
[یا دیگر ندانند]
که شخصی
[چیزی]
کجا است
self forgetful
U
نفس خود را فراموش کرده مستغرق در عالم خارج ازخود
red letter
U
مربوط به روزهای تعطیل و اعیاد مخصوص ایام خوشحالی فراموش نشدنی
cell
U
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house
U
خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cells
U
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
formulae
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
ranged
U
یک خانه یا تعدادی خانه
range
U
یک خانه یا تعدادی خانه
ranges
U
یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb
U
خانه خانه کردن
to lock somebody
[yourself]
out
[of something]
U
در را روی
[خود]
کسی قفل کردن
[و دیگر نتوانند داخل شوند چونکه کلید در آنجا فراموش شده]
the house is in my possession
U
خانه در تصرف من است خانه در دست من است
post script
U
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
think nothing of something
<idiom>
U
فراموش کردن چیزی ،نگران چیزی بودن
shack
U
خانه
door to door
U
خانه به خانه
domicile
U
خانه
door-to-door
U
خانه به خانه
houseless
U
بی خانه
lodge
U
خانه
rooms
U
خانه
checkered
U
خانه خانه
her house
U
خانه اش
honeycomb
U
خانه خانه
pied-a-terre
U
خانه
pieds-a-terre
U
خانه
roommate
U
هم خانه
dwelling
U
خانه
tersellated
U
خانه خانه
domiciles
U
خانه
lodges
U
خانه
cellular
U
خانه خانه
lodged
U
خانه
shacks
U
خانه
her house
U
خانه ان زن
houseroom
U
جا در خانه
within doors
U
در خانه
room
U
خانه
housed
U
خانه
materfamilias
U
زن خانه
houses
U
خانه
cellulated
U
خانه خانه
house
U
خانه
home
U
خانه
i was under his roof
U
در خانه
homes
U
خانه
alveolate
U
خانه خانه
socket
خانه
unsheltered
<adj.>
U
بی خانه
housing
U
خانه ها
honeycombs
U
خانه خانه
cloisonne
U
خانه خانه
cells
U
خانه
roommates
U
هم خانه
pigeon-holes
U
خانه
pigeon-hole
U
خانه
pigeon hole
U
خانه
dwellings
U
خانه
double-fronted
U
خانه دو در
sockets
U
خانه
furnace house
U
خانه
cell
U
خانه
quarterage
U
خانه
lar
U
خانه
lares
U
خانه
landloper
U
خانه بدوش
kibitka
U
خانه تاتار
majordomo
U
بزرگتر خانه
materfamilas
U
بانوی خانه
mansion house
U
خانه ارباب
onstead
U
خانه رعیتی
landlouper
U
خانه بدوش
notbility
U
خانه داری
insectarium
U
حشره خانه
materfamilias
U
بانوی خانه
lupanar
U
جنده خانه
lupanar
U
فاحشه خانه
luft
U
خانه فرار
keep in
U
در خانه ماندن
i wrote home
U
برای خانه
lake0dwelling
U
خانه دریاچهای
keep house
U
در خانه ماندن
mistress of the house
U
بانوی خانه
baby house
U
عروسک خانه
coffee house
U
قهوه خانه
coffee room
U
خوارک خانه
coffee shop
U
قهوه خانه
coffeehouse
U
قهوه خانه
convalescent home
U
نقاهت خانه
custom house
U
گمرک خانه
dacha
U
خانه ییلاقی
delivery to the home
U
تحویل در خانه
dishouse
U
بی خانه کردن
disorderly house
U
خانه بدنام
disorderly house
U
فاحشه خانه
domatophobia
U
خانه هراسی
coach house
U
درشکه خانه
coach house
U
کالسکه خانه
bawdy house
U
جنده خانه
bawdy house
U
فاحشه خانه
bindery
U
صحاف خانه
bordel
U
فاحشه خانه
brick yard
U
اجرپز خانه
butler pantry
U
ابدار خانه
cabana
U
خانه کوچک
camera obscura
U
تاریک خانه
caserne
U
سرباز خانه
chancery
U
دفتر خانه
chequer
U
خانه شطرنج
chop house
U
خوراک خانه
domicil
U
مقر خانه
domiciliary
U
مربوط به خانه
domiciliate
U
خانه مسکن
homebred
U
خانه پرورده
homemaker
U
خانه دار
house agent
U
دلال خانه
house to get
U
خانه اجارهای
house to let
U
خانه اجارهای
house top
U
بام خانه
house work
U
خانه داری
household art
U
فن اداره خانه
housewifely
U
خانه دار
housewifery
U
خانه دار
hub or hub by
U
خانه دار
home born
U
خانه زاد
gynaeceum
U
خانه اندرونی
door lock
U
کلید خانه
dwelling construction
U
خانه سازی
dwelling house
U
خانه مسکونی
earth house
U
خانه زیرزمینی
insectary
U
حشره خانه
frater
U
سفره خانه
fuse block
U
خانه فیوز
gambling house
U
قمار خانه
bookbindery
U
صحاف خانه
gaming house
U
قمار خانه
goodwife
U
کدبانوی خانه
grummet
U
شاگرد خانه
husbandman
U
سرپرست خانه
loony bin
U
دیوانه خانه
English cottage
U
خانه ویلایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com