English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
jaycee U عضو اطاق بازرگانی جوانان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
chamber of commerce U اطاق بازرگانی
youth hostels U شبانه روزی جوانان مهمانسرای جوانان
youth hostel U شبانه روزی جوانان مهمانسرای جوانان
compartment marking U سیستم شماره گذاری اطاق بار هواپیما تقسیم بندی اطاق بار
youths U جوانان
youth U جوانان
masters and misses U جوانان
yoth U جوانان
young people U جوانان
youth hostel U خوابگاه جوانان
youth sports U بازیهای جوانان
the youth of the country U جوانان کشور
youth U جوانمرد جوانان
youths U جوانمرد جوانان
juvenile U ویژه نو جوانان
juveniles U ویژه نو جوانان
the rising generation U دوره جوانان اینده
hell fire club U باشگاه جوانان بی پروا
youths of puissance U جوانان توانا یا نیرومند
YMCAs U مخفف باشگاه جوانان مسیحی
small fry <idiom> U شخص غیر مهم ،جوانان
YMCA U مخفف باشگاه جوانان مسیحی
There is no fault in young men having desires. <proverb> U آرزو به جوانان عیب نیست .
gilded youth U جوانان دولتمندکه بسبک روززندگی میکنند
borstals U دارالتادیب جوانان بین شانزده و بیست و یک سال
borstal U دارالتادیب جوانان بین شانزده و بیست و یک سال
In the nature of things, young people often rebel against their parents. U طبعا جوانان اغلب با پدر و مادر خود سرکشی می کنند. .
Gangs of youths went on the rampage through the inner city. U دسته های جوانان با داد و بیداد از مرکز شهر رد شدند.
grand tour U سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
grand tours U سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
young saints Šold devils U جوانان دین دار گاهی چون پابسن گذارند بی دین می شوند
farms U باشگاه جوانان زیرنظر باشگاه اصلی
farmed U باشگاه جوانان زیرنظر باشگاه اصلی
farm U باشگاه جوانان زیرنظر باشگاه اصلی
emporetic U بازرگانی
merchantry U بازرگانی
mercantile agent U بازرگانی
mercantile U بازرگانی
trading U بازرگانی
commercial U بازرگانی
business <adj.> U بازرگانی
traded U بازرگانی
relating to business <adj.> U بازرگانی
for-profit <adj.> U بازرگانی
corporate [commercial] <adj.> U بازرگانی
commerce U بازرگانی
commercial <adj.> U بازرگانی
trade U بازرگانی
trade deficit U کسری بازرگانی
sea borne commerce U بازرگانی دردریا
union <adj.> U اتحادیه بازرگانی
merchantman U کشتی بازرگانی
mercantilism U سیاست بازرگانی
jobbing U واسطه بازرگانی
commercial banks U بانکهای بازرگانی
trade mark U علامت بازرگانی
balance of trade U تراز بازرگانی
bilateral trade U بازرگانی دو طرفه
bill exchange U برات بازرگانی
board of trade U هیئت بازرگانی
board of trade U وزارت بازرگانی
business activity U فعالیت بازرگانی
business cycle U دور بازرگانی
trade secrets U اسرار بازرگانی
trade secret U اسرار بازرگانی
trade fair U نمایشگاه بازرگانی
trade fairs U نمایشگاه بازرگانی
volume of trade U حجم بازرگانی
quasi commercial U شبه بازرگانی
commercial tax U مالیات بازرگانی
commercial bank U بانگ بازرگانی
commercial revolution U انقلاب بازرگانی
merchant bank U بانک بازرگانی
merchant banks U بانک بازرگانی
foreign trade U بازرگانی خارجی
business enterprise U بنگاه بازرگانی
domestic trade U بازرگانی داخلی
businesses U موسسه بازرگانی
business fluctuations U نوسانات بازرگانی
business U موسسه بازرگانی
commercial representative U نمایندگی بازرگانی
business union U اتحادیه بازرگانی
commercial policy U سیاست بازرگانی
chamber of commerce U اتاق بازرگانی
commercial attache U وابسته بازرگانی
chamber of trade U اتاق بازرگانی
emporiums U مرکز بازرگانی
mart U مرکز بازرگانی
maritime commerce U بازرگانی دریایی
trades unions U اتحادیه بازرگانی
trade unions U اتحادیه بازرگانی
commercially U از راه بازرگانی
trade union U اتحادیه بازرگانی
merchant marine U ناوگان بازرگانی
internal trade U بازرگانی داخلی
idiograph U نشان بازرگانی
emporia U مرکز بازرگانی
emporium U مرکز بازرگانی
quasi commercial U نیمه بازرگانی
maritime U وابسته به بازرگانی دریایی
business cycle U دور فعالیت بازرگانی
hanse U اتحادیه بازرگانی یا سیاسی
business transaction U داد و ستد بازرگانی
master mariner U ناخدای کشتی بازرگانی
business economics U علم اقتصاد بازرگانی
trade journal U روزنامه یا مجله بازرگانی
mentoring U مرشدی [تجارت و بازرگانی]
commercial intercourse U معامله یا مراوده بازرگانی
ideograph U سمبل و علامت بازرگانی
businesses U کسب و کار بازرگانی
broker U واسطه معاملات بازرگانی
business U کسب و کار بازرگانی
firms U کارخانه موسسه بازرگانی
firmest U کارخانه موسسه بازرگانی
firmer U کارخانه موسسه بازرگانی
firm U کارخانه موسسه بازرگانی
brokers U واسطه معاملات بازرگانی
brokering U واسطه معاملات بازرگانی
brokered U واسطه معاملات بازرگانی
mall U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
mall U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
foreign trade multiplier U ضریب فزاینده بازرگانی خارجی
hermes U خدای بازرگانی ودزدی وسخنوری
commercial center [American] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
mentoring U مربی بودن [تجارت و بازرگانی]
microeconomics U اقتصاد خرد [تجارت و بازرگانی]
micro-economics U اقتصاد خرد [تجارت و بازرگانی]
clearing agreement U موافقتنامه بازرگانی بین دوکشور
chamber of commerce U اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
strip mall U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
mall U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail park U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
overseas trade fair U نمایشگاه بین المللی بازرگانی
retail shopping centre [British] U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
interstate commerce U بازرگانی در میان ایالتهای یک کشور
international chamber of commerce U اتاق بازرگانی بین المللی
shopping center [American] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
industries and mines U اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
indiaman U کشتی ای که در بازرگانی باهندبکار میرود
retail park U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
mercantilism U سیاست موازنه بازرگانی کشور
mall U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail park U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
dealing U مکاتبات و ارتباط دوستانه یا بازرگانی
emporia U جای بازرگانی مرکز فروش
emporiums U جای بازرگانی مرکز فروش
stapling U اساسی مرکز بازرگانی عمده
stapled U اساسی مرکز بازرگانی عمده
staple U اساسی مرکز بازرگانی عمده
emporium U جای بازرگانی مرکز فروش
chum U هم اطاق
floor U کف اطاق
chambers U اطاق
floored U کف اطاق
rooms U اطاق
chums U هم اطاق
house room U اطاق
floors U کف اطاق
roommate U هم اطاق
roommates U هم اطاق
office U اطاق
offices U اطاق
room U اطاق
ground [British] [floor] U کف اطاق
floor U کف اطاق
chamber U اطاق
kerb market [British E] U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
lawmerchant U قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
curb market [American E] U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
bounties U تشویق صنایع و بازرگانی به وسیله دولت
commercialization U تبدیل بصورت بازرگانی تجارتی کردن
board U هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
polacca U کشتی دکلی بازرگانی دردریاهای مدیترانه
polacre U کشتی دکلی بازرگانی دردریای مدیترانه
longboat U بزرگترین قایق داخل کشتی بازرگانی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com