English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
swagger cane U عصای کوچکی که سربازان هنگام گردش کردن در دست میگیرند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cookies U فایل کوچکی که هنگام اتصال به یک اینترنت راه دور با استفاده از جستجوگر وصل شده اید ذخیره میشود
cookie U فایل کوچکی که هنگام اتصال به یک اینترنت راه دور با استفاده از جستجوگر وصل شده اید ذخیره میشود
clear one's ears U متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
well paid employees U میگیرند
dye wood U چوبی که ازان رنگ میگیرند
constant displacement pump U پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
santonin U جوهر کرم که از تخم درمنه میگیرند
orchil U رنگ قرمز یا بنفشی که ازگلسنگ میگیرند
men U سربازان
the rank and file U سربازان
leakages U مقداری که معمولابرای کسری در اثرنشتی درنظر میگیرند
fustic U یکجورچوب زردکه رنگ پستهای ازان میگیرند
leakage U مقداری که معمولابرای کسری در اثرنشتی درنظر میگیرند
sheep hook U عصای
flowchart template U یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
draftees U سربازان وفیفه
service club U باشگاه سربازان
troop housing U کوی سربازان
campoo U اردوی سربازان
paratroops U سربازان چترباز
arranged marriage U ازدواجی که در آن پدر و مادر برایانتخابهمسر فرزندشان تصمیم میگیرند
coracles U یکجورکرجی که ازجگن یا بیدساخته دورانرا چرم یامشمع میگیرند
coracle U یکجورکرجی که ازجگن یا بیدساخته دورانرا چرم یامشمع میگیرند
crutch U عصای زیربغل
bamboo U عصای خیزران
tipstaff U عصای سرفلزی
crutches U عصای زیربغل
batons U عصای افسران
baton U عصای افسران
crook U عصای سرکج
bourdon U عصای زوار
crooks U عصای سرکج
scepter U عصای سلطنتی
crooking U عصای سرکج
caduceus U عصای چاووش
bamboos U عصای خیزران
divining rod U عصای اب یاب
tip staff U عصای سر فلزی
the rod of moses U عصای موسی
sceptres U عصای سلطنتی
sceptre U عصای سلطنتی
scepters U عصای سلطنتی
pigstick U عصای دکل
the staff of old age U عصای پیری
trooped U عده سربازان استواران
troop U عده سربازان استواران
soldier's deposits U حسابهای پس انداز سربازان
to drill soldiers U سربازان رامشق دادن
trooping U عده سربازان استواران
troops U افراد قسمتها سربازان
conscript army U ارتش سربازان وفیفه
tunics U کت کوتاه سربازان انگلیس
tunic U کت کوتاه سربازان انگلیس
squad room U اطاق خواب سربازان
to send soldiers into the streets U سربازان را به خیابانها فرستادن
filler weld U جوشهائیکه درگوشه تماس دو نقطه جوش شونده قرار میگیرند
staddle U عصای زیر بغل
crozier U عصای اسقفی یاکشیشی
crosier U عصای اسقفی یاکشیشی
sceptered U دارای عصای سلطنتی
alpenstock U عصای قدیمی کوهنوردی
to take counsel of one'spillow U شب هنگام اندیشه در چیزی کردن
revolves U گردش کردن
revolved U گردش کردن
circulates U گردش کردن
circulated U گردش کردن
to take a stroll U گردش کردن
take a walk U گردش کردن
to make an excursion U گردش کردن
excurse U گردش کردن
promenade U گردش کردن
to be in a whirl U گردش کردن
perambulate U گردش کردن در
perambulated U گردش کردن در
perambulates U گردش کردن در
perambulating U گردش کردن در
promenades U گردش کردن
circulate U گردش کردن
revolve U گردش کردن
to go for a stroll U گردش کردن
roved U گردش کردن
rove U گردش کردن
roams U گردش کردن
roaming U گردش کردن
roves U گردش کردن
roamed U گردش کردن
ganders U : گردش کردن
roam U گردش کردن
itinerate U گردش کردن
gander U : گردش کردن
fugues U قطعه موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند
slot machine U ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
fugue U قطعه موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند
slot machines U ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
soldier's manual U ائین نامه راهنمای سربازان
The soldiers died from illness and hunger. U سربازان از گرسنگی و بیماری مردند.
tridentate U نیزه سه شاخه عصای سه دندانه
trident U نیزه سه شاخه عصای سه دندانه
stilt U چوب پا عصای زیر بغل
stilts U چوب پا عصای زیر بغل
malacca cane U عصای چوب خیز ران
boot U خراب کردن توپ هنگام گرفتن ان
to consult one's pillow U هنگام شب پیش خود اندیشه کردن
to take a walk U گردش کردن یا رفتن
ambush U مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushing U مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushes U مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushed U مخفی گاه سربازان برای حمله
to cry wolf too often U کردن هنگام راست بودن هم کسی باورنکند
noil U خرده پشمی که هنگام شانه کردن میریزد
plegaphonia U گوش کردن صدای سینه هنگام دق خشکنای
walk U گردش کردن پیاده رفتن
to go for a spin U با خودرو گردش کوتاهی کردن
movement U گردش جابجا کردن تحرک
walked U گردش کردن پیاده رفتن
walks U گردش کردن پیاده رفتن
equation of exchange U همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
caduceus U [عصای بلند بالدار با دو مار بزرگ در اطرافش]
imposition of hands U هنگام دادن ماموریت روحانی بکسی یادعا کردن به وی
wheat germ U گیاهک گندم که هنگام اسیاب کردن جدا میشود
shadow RAM U ROM به یک قطعه RAMسریع تر در هنگام روشن کردن کامپیوتر
to have a look round [around] the shops [British E] U برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
constitutionalize U برای بهداشت مزاج گردش کردن
to have a look round [around] the stores [American E] U برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
to go places U گردش کردن [رفتن به جاهای دیدنی]
sailwing U هواپیمایی که بالهای ان تنهادرصورت وجود باد نسبی شکل و برش نمای یک ایرفویل را به خود میگیرند
write protect U قسنت کوچکی در فلاپی دیسک که حرکت داده شود مانع هر گونه نوشتن یا پاک کردن دیسک میشود
cannon fodder [soldiers pointlessly and unscrupulously sacrificed] U خوراک توپ [سربازان بیهوده و بی وجدانه قربانی شده]
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
divining rod U میله یا عصای مخصوص کشف اب ومواد معدنی درزمین
parallelling U بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
kermit U پروتکل ارسال فایل هنگام بار کردن داده با مودم
parallelled U بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
paralleling U بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
paralleled U بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallels U بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallel U بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
emergency establishment U تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
fugal U وابسته به قطعهای موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند نوعی ماشین پشم خشک کن
war head U قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
trip U سفر کردن گردش کردن
trips U سفر کردن گردش کردن
tripped U سفر کردن گردش کردن
hard hyphen U خط کجی که به هنگام هجی کردن مورد نیاز بوده وهمیشه چاپ می گردد
anchor block U بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
paddocks U منطقه اماده و زین کردن و گردش اسب پیش ازمسابقه
paddock U منطقه اماده و زین کردن و گردش اسب پیش ازمسابقه
interlap U چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
half area U محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
nuncupative will U در CL این وصیت فقط در مورد سربازان و ملوانان در حال خدمت قابل قبول است
electronic U قلم یا عصای نوری قلمی که برای رسم روی جدول گرافیکی به کارمی رود
write U خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
writes U خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
demonetization U سکه خارج از گردش جایگزین کردن مسکوکات جدیدبه جای سکههای رایج
cyclotron U دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
exiguity U کوچکی
littleness U کوچکی
smallness U کوچکی
pettiness U کوچکی
tininess U کوچکی
write black printer U چاپگری که تونر آن نقط های که توسط لیزر گرم شده است در هنگام اسکن کردن تصویر می چستد
innovation theory U ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
emigration U درون کوچکی
head switching U فعال کردن نوک خواندن ونوشتن به هنگام خوانده ونوشته شدن اطلاعات توسط دستگاه ذخیره با دستیابی تصادفی
smoke test U بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
war crimes U اعمالی راگویند که اگر از سربازان یااتباع دشمن صادر شود درصورت اسیر شدن بخاطرارتکاب انها مجازات خواهندشد
cumuli U ابرهای سفید متراکمی که باقائده تقریبا افقی وارتفاع قائم زیاد با راس گنبدی شکل که در مسیر جریانهای بالارونده قوی شکل میگیرند
cumulus U ابرهای سفید متراکمی که باقائده تقریبا افقی وارتفاع قائم زیاد با راس گنبدی شکل که در مسیر جریانهای بالارونده قوی شکل میگیرند
overlay U بخش کوچکی از برنامه
(not a) ghost of a chance <idiom> U حتی یک شانس کوچکی
epsilon U مقدار کوچکی از هر چیز
detail U بخش کوچکی از یک شرح
overlaying U بخش کوچکی از برنامه
microcephalia U سر کوچکی جمجمه کوچک
overlays U بخش کوچکی از برنامه
detailing U بخش کوچکی از یک شرح
lock on U قفل کردن توپ روی هدف هنگام تعقیب ادامه مستمرتعقیب هدف
he has a small p in shimran U او ملک کوچکی درشمیران دارد
cards U قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
parcel U دسته قطعه کوچکی از زمین
parcels U دسته قطعه کوچکی از زمین
card U قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
landaulet n U گردونه کوچکی که پوششی دارد
puniness U تازه کاری جوانی کوچکی
dollies U چرخ کوچکی شبیه قرقره
lobular U شبیه قطعه کوچکی از چیزی
dolly U چرخ کوچکی شبیه قرقره
plucked U عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد
plucks U عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد
pluck U عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد
plucking U عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد
unpainted spot U تکه رنگ نشده هنگام رنگ کردن
active list U فهرست افراد اماده به خدمت فهرست سربازان
vestry U نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
kit or kit violon U ویولون کوچکی که پیشترهااموزگاران رقص می نواختند
vestries U نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
demonetization U خارج کردن پول از گردش از اعتبار انداختن پول درگردش
leprechaun U جن کوچکی که هرکس انراگرفتارمیساخت گنجهای نهفته راپیدامیکرد
slabs U گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
racket ball U گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com